شاید سرگذشت عجیب این ۵ تن روغن که در کمتر از ۵ روز بین ۵ واسطه آنهم فقط بهصورت تلفنی و با کمترین جابهجایی دستبهدست شدهاند، اندکی از دلایل نابسامانی این بازار و تلاشهای نافرجام دستگاههای متولی در سامان دادن به آن، پرده بردارد.
ملیحه فلاح | شهرآرانیوز؛ قرارشان کنار جاده صدمتری بود. درهای قسمت بار کامیونت تازه باز شده و تعداد کمی روغن ۱۷ کیلویی حلبی از آن به قسمت بار نیسان منتقل شده بود که نیروهای اطلاعات ناحیه مقاومت بسیج سپاه مقداد سر رسیدند.
شاید سرگذشت عجیب این ۵ تن روغن که در کمتر از ۵ روز بین ۵ واسطه آنهم فقط بهصورت تلفنی و با کمترین جابهجایی دستبهدست شدهاند، اندکی از دلایل نابسامانی این بازار و تلاشهای نافرجام دستگاههای متولی در سامان دادن به آن، پرده بردارد.
در این ۵ بار خریدوفروش، قیمت هر حلب ۱۷ کیلویی روغن از ۱۷۵ هزار تومان به ۳۷۰ هزار تومان رسیده بود که این یعنی روغنها تا رسیدن به دست آخرین واسطه درکنار جاده، حدود ۱۱۴ درصد افزایش قیمت یافتهاند. حتما از وضعیت بازار روغن و تلاش مسئولان برای افزایش زمینه این کالا در بازار و کاهش قیمت آن شنیدهاید. در این شرایط، دولت سعی میکند با تزریق روغن خام به کارخانههای تولیدی، وضعیت نابسامان این بازار را کنترل کند؛ تلاشی که هنوز نمود چندانی در بیرون پیدا نکرده است.
روغنهای داخل کامیونت، برند آشنایی از یک کارخانه خراسانی بودند که پیش از این سازمان صنعت، معدن و تجارت روغن خام با نرخ دولتی را برای ساخت روغن خوراکی با نرخ مصوب دراختیار آنها قرار داده بود. در این راستا، افراد از صنوف مختلف میتوانستند با گرفتن حواله از سازمان صمت، این روغنها را از محلهای مشخصی تهیه کنند. اما حالا آنها سر از کنار جاده صدمتری درآورده بودند.
با رصدهای اطلاعاتی صورتگرفته، خبر انجام این نقلوانتقال به ماموران اطلاعات ناحیه مقاومت بسیج سپاه مقداد رسیده بود. شاید ۳۰۰ حلب روغن ۱۷ کیلویی نسبتبه دیگر کشفیات این ماموران، اندک باشد، اما براساس پیشبینی آنها، احتمالا این بار بخش کوچکی از یک انبار بزرگ است که کشف آن در دستورکار این نیروها قرار دارد.
فروش روغن از مشهد تا اصفهان و تهران با تلفن
مرد میانسال همراه با راننده نیسان پارکشده درکنار جاده صدمتری که گویا پنجمین خریدار روغنهاست، در پاسخ به سوالهای ماموران میگوید: من مسئولیت بار را قبول نمیکنم؛ چون هنوز پولی پرداخت نکردهام. فاکتور یا بارنامهای هم تحویل نگرفتهام.
بار را از چه کسی خریدهاید؟ مرد در پاسخ به این سوال ماموران ادعا میکند: راستش این کارها همه تلفنی انجام شده، ولی بهدلیل آشنایی، خریدوفروشهای ما بهصورت کلامی بوده است. من پنجمین نفری هستم که بار را میخرم و قبلیها هم فقط بهصورت کلامی بار را خریدوفروش میکردند.
او با اشاره به حضور این افراد در یک کانال تلگرامی که خریدوفروش روغن در آن انجام میشود، ادامه میدهد: بار را از یک آقای تهرانی خریدم و او هم از یک آقای اصفهانی خریده بود. اما نفر اول یک آقای مشهدی است که معلوم نیست بار دستاول را از کجا گرفته است؛ البته در این مدت، روغنها از مشهد خارج نشده بود و فقط کلامی خریدوفروش میشد.
مامورها بهسراغ راننده کامیونت میروند تا شاید از طریق او محل انبار روغن را کشف کنند. راننده کامیونت از این موضوع اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید: به من زنگ زدند و سفارش جابهجایی بار دادند. محل قرارمان هم در خیابانهای فرعی شهرک صنعتی توس بود. در آنجا یک کامیونت دیگر آمد و بار را به من تحویل داد و فقط به من گفتند برو به این آدرس و بار را تحویل بده. من خبری از انبار ندارم. او یک شمارهتلفن هم به ماموران داد که گوشی آن خاموش بود.
بعد از آن نیروهای سازمان صنعت، معدن و تجارت برای تحویل گرفتن بار به محل آمدند. حالا بخشی از روغنهای خام سازمان صمت پس از ۵ دست چرخیدن، اینبار بهصورت روغن خوراکی به انبارهای این سازمان بازگشتند.
اما این پرونده برای رسیدن به سرنخهای بیشتر و کشف سرمنشأ اصلی ماجرا، همچنان در دست پیگیری است.