چرا تسهیلات بانکی به صاحبان کسبوکارهای آسیبدیده از شیوع کرونا طرفدار نداشت و جذاب نبود؟ آیا نرخ ۱۳ درصدی سود این تسهیلات، آنهم در وضعیتی که نرخ تورم به ۴۰ درصد رسیده است، نمیتوانست سختی طیکردن فرایندهای بوروکراتیک برای گرفتن وام کرونا را تحملپذیر کند؟ واقعیت این است که از منظر اقتصادی گرفتن وام از شبکه بانکی آنهم با نرخ ۱۳ درصد یک گزینه جذاب و وسوسهانگیز است و برنده نهایی کسانی هستند که وام گرفته باشند. اما دلیل اصلی و پیام استقبال ضعیف از وام کرونا را باید در آیندهنگری صاحبان کسبوکارهای آسیبدیده از شیوع کرونا جستوجو کرد؛ پیامی روشن به سیاستگذاران و دولتمردان که بهجای کمککردن، کسبوکارها را در برابر شوکها و خطرها واکسینه کنند.
برای فعالان اقتصادی ازجمله صاحبان کسبوکارهای آسیبدیده از شیوع کرونا، مهم این است که دورنمای آینده روشن باشد و بههمین دلیل برخلاف آنچه در ماههای نخست تصور میشد، بهتدریج صف متقاضیان وام کرونا کوتاهتر شد. البته نمیتوان سختگیری بانکها و الزامات و مقررات وضعشده در مسیر گرفتن این تسهیلات را نادیده گرفت، اما صاحبان کسبوکارها اولویتشان روشنماندن چراغ فعالیتها و کاهش مقررات و محدودیتهای مقابله با کرونا بود.
درسی که میتوان از استقبال ضعیف از وام کرونا گرفت، این است که همه دردها و مشکلات اقتصادی ایران از مسیر اعطای تسهیلات بانکی نمیگذرد، اما سیاستگذاران و تصمیمگیران همواره خطا میکنند و بهجای پرداختن به ریشهها، خود را مشغول بریدن شاخهها و آبیاری درخت بیمار اقتصاد ایران با پولپاشی میکنند. زمانی سیاستهای پولی و حمایتهای مالی دولتها از کسبوکارها جواب میدهد که موانع فعالیتهای اقتصادی مردم برداشته شده باشد و آنها گرفتار انبوهی از مشکلات و چالشها ازجمله افت تقاضا، رشد هزینهها، دردسرهای مالیاتی و تأمیناجتماعی و... نباشند.
بهواقع اگر پیش از کرونا کسبوکارها در وضعیت مطلوبی قرار داشت، کاهش خسارت شوک کرونا با بستههای پولی در کوتاهمدت ممکن بود، اما واقعیت اینجاست که بسیاری از کسبوکارها با چالش دیگری ازجمله کاهش قدرت خرید مردم و افت تقاضای کالا و خدمات روبهرو هستند. کرونا ماهیت بسیاری از کسبوکارها را تغییر داده و برخی را به تعطیلی کشانده و برخی دیگر را به دردسر انداخته، اما ویروسی را که سالهاست به جان کسبوکارها افتاده است، باید شناخت و این ویروس خطرناک و خاموش، رشد صفر اقتصادی در ۱۰ سال گذشته با نرخ تورم میانگین ۲۰ ساله است و اینکه اقتصاد ایران یک دهه است درجا میزند و انگار ۸۵ میلیون ایرانی هیچ ارزشافزودهای به اقتصاد کشور اضافه نکردهاند.
واکسینهکردن واقعی اقتصاد و کسبوکارهای آسیبدیده از ۱۰ سال درجا زدن، یک ضرورت ملی است و اکنون باید اندیشه کرد که کدام داوطلب رسیدن به کرسی ریاستجمهوری میتواند اقتصاد و کسبوکارها را در برابر این ویروس واکسینه کند. پیام روشن استقبال ضعیف از وام کرونا را اشتباه تحلیل نکنیم. این وامها نجاتبخش نبوده است و نیست.