رئیسجمهور میگوید: «پدیدههایی مانند کولبری و سوختبری در شأن مردم و کشور نیست و این وضعیت ناهنجار باید بهسرعت سامان یابد.» آنچه حسن روحانی گفته، یک واقعیت عریان از بهخطرافتادن امنیت معیشت مردم در نقاط مرزی بهویژه در استانهای محروم ایران است و امنیتیکردن برخی نارآرامیها و تنشها بین مرزنشینان با حافظان امنیت در مرزها نه بهصلاح است و نه کمکی به حل مشکل خواهد کرد و چهبسا یک مشکل را به معضل پیچیده و سپس بحران جدی تبدیل میکند؛ بهویژه اینکه مرزنشینان و حافظان مرز در واقع یک دغدغه مشترک دارند و تضادی بین آنها نیست.
کولبری و سوختبری یکشبه متولد نشده و سیاستهای کوتاهمدت و مقطعی برای پایاندادن به رنج معیشتی مرزنشینان و حل مشکل کولبران و سوختبران معجزه نخواهد کرد و اگر بهدنبال رفع این مشکلات و کمکردن چالشها هستیم، بدانیم که رفع دغدغه امنیت معیشتی مرزنشینان با امنیتیکردن ماجرا ناممکن و البته پرهزینه خواهد بود.
در کوتاهمدت ضرورت دارد اقدامهای اصلاحی در راستای تسهیل تجارت و کسبوکار آنها و حمایت از معیشت مرزنشینان صورت گیرد، اما راهحل نهایی را باید در سطح کلانتر جستوجو کرد و پذیرفت جایی که مردم خود کسبوکار دارند و تجارت میکنند، مداخله و تزاحم در کار مردم اشتباه است و برنامههای اقتصادی باید در راستای تسهیل کسبوکار و حمایت از اشتغال مرزنشینان با توجه به مزیتهای نسبی از جمله قانونیکردن تجارت با شهروندان کشورهای همسایه تغییر کند. صرف اعلام اینکه تجارت یک کالا قاچاق و برخلاف قانون است، برای مرزنشینانی که جیبشان خالی و معیشتشان بهخطر افتاده است، معنا ندارد؛ بنابراین راز رونق تجارت غیرقانونی هر کالای مشروع در مرزهای آبی و خاکی ایران را باید در خطای سیاستهای اقتصادی مرکزنشینان رصد کرد.
بهصورت مصداقی درباره کولبری، با پدیده واردات کالا از کشورهای همسایه و درباره سوختبری با صادرات بنزین و گازوئیل به کشورهای همسایه روبهرو هستیم و آنچه تعیینکننده این معادله بهنظر چندمجهولی است، تقاضا برای کالا در دو سوی مرزهاست.
تجربه ثابت کرده است که سرکوب تقاضا و قاچاقچی خواندن کول بران و سوخت بران نیز نتیجه نداده و دلیل شدت گرفتن این تقاضا و اختلاف قیمت کالاهای مورد نظر درون و بیرون کشور است و آنچه در مرزها نمایان شده، بازتابی از رانت و شکاف بین تقاضا و عرضه در مرکز کشور است. از این منظر به هر میزان که برخوردهای تعزیزاتی و سیاستهای تنبیهی و امنیتی کردن فضای کسب وکار در بازارهای مختلف در مرکز ایران جواب مثبت داشته، میتوان امیدوار به ثمربخش بودن چنین رویکردی در مرزها هم بود. اخلال در اقتصاد مرزنشینان و معیشت آنها در نتیجه خطای طولانی مدت در ریل گذاری اقتصادی شکل گرفته و ناموزون بودن و شفاف نبودن تجارت با همسایگان نیز بر شدت مشکلات افزوده است.
دولت به عنوان نماد حاکمیت باید پاسدار امنیت اقتصادی و تجارت سالم مردم باشد و بهتر است که تجارت در دو سوی مرز را محترم بشماریم و در راستای تسهیل آن گام برداریم و از فرصتهای بازار همسایگان بهره ببریم. راهها که هموار شود، هرگز یک ایرانی در بی راهه گام برنمی دارد؛ پس راه تجارت و کسب وکار مرزنشینان را هموارتر سازیم که آنها دغدغه امروزشان معیشت است و نگران آینده هستند. آنها کار میخواهند، نه اعانه و یارانه!