شهرآرانیوز، معروف است کمال الملک بسیار آرزو داشت روزی تصویری از فردوسی بکشد، اما هرچه میکشید مورد قبولش نبود، تا اینکه این دغدغه باعث شد شبی خواب ببیند. در حالت رؤیا و خواب دید که فردوسی پشت پنجره اتاقش آمده است و او را نگاه میکند، این تصویر در ذهن کمال بود و بلافاصله فردا آن را با کیفیتی که در ذهن داشت، رسم کرد و که بعدها نیز همان تصویر مبنای کار پیکرتراشان بود.
دکتر حسین بنایی نیز تعریف کرده است که «من دلم میخواست تصویری از فردوسی بکشم و هرچه فکر میکردم چه چیزی مناسب فردوسی است، برایم جا نمیافتاد، تا اینکه روزی از خیابانی که بعدها بهنام فردوسی در مشهد نامگذاری شد، عبور میکردم. مردی لبوفروش را دیدم و گفتم این باید فردوسی باشد، فوری چهره او را کشیدم و در خانه تکمیل کردم. این تصویر چندان با تصویر کمالالملک بیگانه نیست.
رسام ارژنگی از نقاشان معروف ایرانی است که در مسکو درس هنر آموخته بود. او وقتی به ایران آمد، در تهران به دیدار کمالالملک رفت و ایده مجسمهها و تابلوهای فردوسی را پیشنهاد کرد. ارژنگی گفته که در سال۱۳۰۲ یک زرتشتی در یکی از خیابانهای تهران قرائتخانهای بهنام فردوسی تأسیس کرده بود و از من خواست تصویر فردوسی را در مراسم افتتاح آن قرائتخانه به نمایش بگذارم. خودم نیز در آن مراسم شرکت کردم، از میرزاده عشقی نیز برای خواندن شعری بهنام فردوسی دعوت کرده بودند که شعر را خواند، اما از کار من نام نبرد، من بعد از جلسه به او گفتم که شما باید از کار من یاد میکردید که عذرخواهی کرد. این نخستین تصویر از فردوسی بوده که تا مدتها وجود داشته، اما بعد از بین رفته است، زیرا سقف گالری ارژنگی در یک بارندگی فرو میریزد و همه آثار او از جمله تصویر فردوسی از بین میرود.
اما اولینبار میراث فرهنگی امروز، به ابوالحسن صدیقی، هنرمند معروف، پیشنهاد میکند که تندیسی از فردوسی تهیه کند و صدیقی که شاگرد کمالالملک بوده است و تصویر فردوسی را از کمالالملک دیده بود، با همان انگاره مجسمهای میسازد و در تصویر فردوسی که اکنون معروف است و در میدان فردوسی تهران و آرامگاه فردوسی مشهد قرار داد، مبنای کار صدیقی قرار میگیرد.
دکتر محمدجعفر یاحقی در نشست مجازی « سرفرازی سردیسها و تندیسها»