به گزارش شهرآرنیوز -نوید محمودی، فیلمساز افغانستانی، در گفتگو با ایسنا از دغدغههای این روزهایش درباره شرایط افغانستان سخن گفته است و اینکه هیچگاه اجازه نداده است نگاه تبعیضآمیز عدهای به مهاجران، مانع پیشرفتش شود. نوید محمودی همراه با برادرش جمشید محمودی، کارگردانی سریالهای «سایه بان» و «دلدار» و به تنهایی تهیه کنندگی سریال «همبازی» را بر عهده داشته است؛ او همچنین نویسنده و کارگردان فیلمهای سینمایی «مردن در آب مطهر» و «هفت و نیم» است. در ادامه میتوانید بخشهایی از صحبتهای او را بخوانید:
ابتدای سال گذشته رئیس صدا و سیما ساخت سریالی با موضوع کرونا به من و برادرم سپرده شد و قرار بود این سریال تولید شود، اما من رفتم سراغ تهیه سریال نوروزی و فعلا برای ساخت سریالی درباره کرونا تصمیمی ندارم.
نگاه تبعیض آمیز به مهاجران افغانستان همیشه وجود داشته و خواهد داشت؛ اما واقعیت این است که در مورد من اینطور نبوده که مانع پیشرفتم شود. شاید به این خاطر که من روحیه عجیبی دارم و در زندگی هیچ چیزی مانعم نیست و آنچه را احساس میکنم آزاردهنده است نمیشنوم و اگر چیزی مانع من باشد به هر شکلی که شده از بالا پایین یا کنارش میگذرم. من ایمان دارم که یک مرتبه به دنیا آمدم و فرصتم همین یک مرتبه است؛ قرار نیست این یک مرتبه را با گله گزاری و «نمیشود» سپری کنم. باید از زمانی که در این جهان دارم به صورت مفید استفاده کنم.
در تمام دنیا به مهاجران نگاه تبعیضی دارند. ایران خودش یکی از بزرگترین کشورها در زمینه مهاجر فرستادن است و خود ایرانیهای مهاجر هم این حس را درک میکنند. از زمانی که مرزها تعریف شد، بیجا شدن و بیسرزمینشدن دردناکترین اتفاق برای بشر است. در ایران این واقعیت وجود دارد که بخش بزرگی از مردم و جامعه افغانها را پذیرفتهاند، با آنها زندگی میکنند و با آنها خانواده تشکیل داده و نسل جدید را به وجود آوردهاند. اما به نظرم دلیل بیاحترامی تعدادی از افراد به مهاجران که در همه جوامع هم هستند، چیزی به جز جهل نیست؛ آنها آگاه نیستند که یک مهاجر در چه دورهای از زندگیاش است. آنها نمیتوانند درک کنند که بیخانه شدن چقدر دردآور است.
تمام آدمهایی که از جایی به جای دیگر میروند و مهاجرت کنند اگر حداقلها برایشان فراهم شود، نمیروند. ممکن است عدهای بگویند کسانی که مهاجرت میکنند بی بند و باری میخواهند، اما من میگویم اینطور نیست بلکه دنبال شرایط بهتری هستند. اگر بیبند و باری میخواهند پس اینهایی که میروند آمریکا و اروپا نماز میخوانند چه کسانی هستند؟ آنها هم مسلمان هستند و از خاورمیانه مهاجرت کردهاند.
مهاجران در حداقلها گرفتارند. چند روز قبل با آقای دکتر محمودی، دبیر کل اداره اتباع وزارت کشور، دیدار داشتم. گفتم چه میشود اگر محبت کنید و کارتهای آمایش مهاجران افغانستانی را به جای یک سال سه ساله تمدید کنید، شما که میدانید اینها چند سال است که اینجا هستند و همین جا از دنیا میروند؛ اگر این مدت سه سال شود میتوانند برای زندگیشان برنامهریزی سهساله کنند؛ یا مثلا به مهاجران جوان که تعدادشان هم کم نیست با کارتهای پناهندگی گواهینامه بدهید. ما اگر نسبت به دغدغههای یکدیگر و آنچه آزارمان میدهد آکاه شویم همه مشکلات حل میشوند.
امروزِ افغانستان، امروز دردناکی است. من به معنی واقعی در بیست روز گذشته بدترین و تلخترین روزهای زندگیام را گذراندهام. تصورم این است که با رویکردی که طالبان در پیش گرفتند، افغانستان در آینده دچار تغییر و تحولاتی میشود. من جزو آدمهایی بودم که بیست روز پیش به طالبانی که بعد از بیست سال برای حکومت کنار مردم آمدهاند، امیدوار بودم. تمام شهرها در حال بازسازی بود، تلویزیونها و روزنامههای زیادی ایجاد شد. تئاتر، سینما و موسیقی در حال پیشرفت بود، اما در کمتر از بیست روز همه چیز ظاهرا قرار است به قبل برگردد. حکومت اعلامی طالبان هم که تیر خلاص بود.
در چند روز گذشته احساس میکردم که افغانستان نیاز به یک رهبر و قهرمان دارد که در مردم حس استقلالطلبی را زنده کند. احمد مسعود، محبت و لطف خدا به افغانستان است؛ جوانی نجیبزاده از احمدشاه مسعودِ قهرمان که به مردم افغانستان این روحیه را داد که خفت و خواری دیگر بس است. اگر در آینده ضرری برای افغانستان باشد برای همه منطقه است. امیدوارم دیگران هم با احمد مسعود قهرمان دست یاری بفشارند و کمک کنند تا بتوان بیگانهها را بیرون کرد.
یک نگرانی بسیار زیاد برای آینده داریم. با توجه به اینکه بیش از ۳۷ سال است که از افغانستان خارج شدم و در حال حاضر یک ایرانی افغانتبار هستم، اما افغانستان زادگاهم است و به آن تعلق خاطر دارم و آنجا بستگانی دارم. احساس میکنم افغنستان در یکی از بدترین دورههای تاریخی است. آنچه اتفاق افتاده تصمیم دیگران در مورد افغانستان و توافق آمریکا و پاکستان با طالبان است. افغانستان بعد از ۲۰ سال داشت به یک ثبات نسبی میرسید و مثل خیلی دیگر از کشورهای جهان سوم یک دموکراسی را تمرین میکرد که تمامش در یک چشم بهم زدن ویران شد.
در عرض سه روز تمام افغانستان دودستی تقدیم طالبان میشود و فاصله گرفتن یک مرکز استان تا بعدی، کمتر از پنج ساعت بوده است. این یک خیانت بزرگ تاریخی است. امیدوارم از این روزها بگذریم. الان جهانِ مدیاست و در همه شبکههای اجتماعی میبینید که هر لحظه در کابل زنها به خیابان میآیند، طالبان تصور این را نمیکردند. طالبها احساس میکنند در بیست سال گذشته هستند، اما امکان ندارد با تفکر بیست سال گذشته بر مردمی که بیست سال آگاهتر شدهاند حکومت کرد.