کارگردان: منیر قیدی
فیلمنامه نویس: منیر قیدی، ابراهیم امینی، میلاد اکبر نژاد
تهیهکننده: محمدرضا منصوری
خلاصه داستان: دسته دختران روایت مقاومت زنان ایران در حماسه خرمشهر است که با نگاهی آزاد و براساس روایتهای واقعی از مقاومت 34 روزه خرمشهر در دفاع مقدس ساخته شده است: سقوط خرمشهر نزدیک است. زنانی از خاستگاههای اجتماعی مختلف و با انگیزههایی متفاوت، تصمیم میگیرند شهر را رها نکنند، بمانند و بجنگند؛ چیزی که در آن فضا و فرهنگ مردانه و در دل واقعیت خشن و بیرحم جنگ به شدت غیرقابل باور و پذیرش است.
بازیگران: نیکی کریمی، پانتهآ پناهیها، فرشته حسینی، هدی زین العابدین، صدف عسگری، حسین سلیمانی.
لیلا حاتمی قرار بوده یکی از نقشهای فیلم را بازی کند و حتی قرارداد هم بسته بود اما پس از مدتی از همکاری با این پروژه انصراف داده است. منیر قیدی درباره دلیل انصراف لیلا حاتمی گفته است:
«لیلا خیلی منطقی و دوستانه نگران کرونا بود و بالاخره دو تا بچه هم داشت و ازاینجهت نتوانستیم ایشان را در فیلم داشته باشیم. البته خوشبختانه هیچکدام از بازیگران و عوامل اصلی کار کرونا نگرفتند و کار در آن شرایط سخت هوایی و کرونایی اهواز بهخوبی پیش رفت.»
«دسته دختران» را در گرمای بالای ۴۰ درجه در اهواز و شرایط سخت کرونایی، همه چیز دست به دست هم داد کار ما بسیار سختتر شود.
من در «ویلاییها» قصهای را در یک فضای تلخ پر از انتظار و سکوت و سکون بیان میکنم و لازمهاش یک نوع کارگردانی است و در «دسته دختران» که ویژگیهای خاص خودش را داشت و پرتحرک و اکشن بود هم یک نوع کارگردانی دیگری میطلبید. ما دو سکانس نداریم یک جا ایستاده باشیم و همهچیز متفاوت است.
این فیلم دو وجه دارد؛ یک بخشی از تاریخ مقاومت خرمشهر است که کتاب دربارهاش زیاد چاپ شده اما در فیلمها کمتر به آن پرداختهاند. من در «ویلاییها» سعی کردم و اینجا شاید بیشتر به این سمت رفتهام که برای نسلِ الان فیلم بسازم. یعنی اینکه نمیخواستم همنسلهای خودم و قبلتر از خودم بگویند ما مثلا یک همچنین خاطرهای داشتم و چقدر خوب بود. واقعیت این است میخواهم آن نسلی که هیچ خاطرهای از این جنگ و مقاومت ندارند این فیلم برایشان جذاب باشد. با خودشان بگویند چه آدمهای مهمی داشتیم که الان نداریم و یا کمتر داریم. هدفم بیشتر نسل جوان بوده که به تعبیری آشناییزدایی کرده باشم. (تسنیم)
یک گام بلند رو به عقب (نسبت به «ویلاییها»). ظاهرا خانم قیدی اینجا خواسته ثابت کند در نمایش اکشن و جنازه و زخم و آه و ناله چیزی از احمدرضا درویش کم ندارد. تقریبا همهی کلیشههای موجود در تاریخ فیلمهای رده دوم ژانر دفاع مقدس (یعنی بخش اعظم این فیلمها) در اینجا جمع شده. از شعارها، غافلگیریهای آبکی و بحث و جدلهای الکی تا نمایش خشکهمقدسی که متحول میشود و مردهایی که جسارت زنها شگفتزدهشان میکند و مقدار زیادی اسلوموشن و کابوس و دوربین روی دست و فلوفوکوس و غیره. نتیجه ترکیب غریبیست از «سرزمین خورشید» و «روزهای زندگی» به امید دورنمایی زنانه از «چندین یار اوشن» و «هفت دلاور» و الی آخر. حیف پانتهآ پناهیها که دارد در نقش پیرزنهای بومی کلیشه میشود و حیف بازی فرشته حسینی در این فیلمنامهی بیدر و پیکر و باسمهای. و حیف منیر قیدی که ظاهرا مجبور است چیزی غیرضروری را به کسانی ثابت کند.
ویدئو | نقد فیلم «دسته دختران»