صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جایگاه خانواده در آیات الهی

  • کد خبر: ۹۹۷۱۰
  • ۰۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۱
سیدمهدی واعظ موسوی - مشاور خانواده

«الرجال قوامون على النساء؛  مردان تکیه گاه و کارگزاران زنان اند.» مفسر بزرگ معاصر، آیت ا... جوادی آملی، مرد را مظهر جلال الهی می‌داند. ازاین رو، قوّام و پابرجا چونان کوهی استوار (کالجبل الراسخ) است و در نگاه همسرش معتبر، مقبول و مایه افتخار است. زن نیز مظهر جمال الهی است. ازاین رو دوست داشتنی، محبوب و معشوق مرد است.

بعد از انقلاب صنعتی که زن در نقش‌های مردانه ظاهر و از استقلال اقتصادی برخوردار شد، قوامیت و مسئولیت پذیری مرد کاسته شد. زن امروز دیگر نمی‌تواند به شوهرش افتخار کند، زیرا در نقش‌های مردانه با او رقابت و برابری می‌کند. جالب آنکه کم کم مردان نیز در کسوت و نقش‌های زنانه ظاهر می‌شوند و از زیر بار مسئولیت اداره زندگی همسر و فرزندانشان شانه خالی می‌کنند.

زنان بسیاری از اینکه همسرشان پیش بند آشپزخانه را پوشیده یا پای تلویزیون دراز کشیده یا بچه داری می‌کند، شاکی اند. درحالی که آن‌ها باید تا پاسی از شب بیرون از خانه کار کنند و با مرد و زن روبه رو باشند. برخی شاکی اند که شوهرم به بهانه اینکه کار نیست، کنج خانه پنهان شده و رنج روبه روشدن با نامحرمان را بر من تحمیل کرده است.

می‌گویند بار‌ها برای او کار پیدا کرده ام، اما گویا خانه نشینی به کام او مزه کرده است و حاضر نیست آرامش بودن در خانه را به این سادگی از دست دهد.

مرد سنتی از مسئولیت پذیری لذت می‌برد و از اینکه می‌توانست تکیه گاه استواری برای همسر و فرزندانش باشد، احساس خوبی داشت. اما رقابتی که انقلاب صنعتی بین مردان و زنان ایجاد کرد و آنان را به مسابقه برای به دست آوردن فرصت‌های شغلی موجود در کارخانه‌ها واداشت، این احساس زیبا را از مردان گرفت. زنان سنتی برای همسرانشان ناز می‌کردند و شوهرانشان ناز می‌خریدند و به قول حافظ شیرین سخن شیرازی، «میان عاشق و معشوق فرق بسیار است/چو یار ناز نماید شما نیاز کنید»، اما گویا انقلاب صنعتی تفاوت زن و مرد را منکر شد، لطافت و ظرافت او را نادیده گرفت و هردو را دوش به دوش هم به کار طاقت فرسا در کارگاه‌های خشک و خشن و بی روح واداشت.

در نتیجه به تعبیر ویل دورانت در کتاب «لذات فلسفه»، تیشه به ریشه خانواده و آداب ورسوم و سنت‌های حکیمانه زد. گویا باید برگردیم و دوباره مرد را به مسئولیت پذیری و قوامیت و زن را به تمکین زیرکانه فرابخوانیم؛ زن را به ناز و مرد را به نیاز.

والدین گرامی و مربیان عزیز! پسران را پسرانه و برای قوامیت و دختران را دخترانه و برای فروتنی دلبرانه تربیت کنیم، زیرا تربیت دخترانه و پسرانه یکسان نیست. خداوند دو آفریده مساوی نیافریده است. دو سرانگشت مانند هم نیست، وگرنه انگشت نگاری بیهوده بود.

دو چشم مثل هم نیافریده است، وگرنه چشم نگاری عبث بود. دوقلو‌های همسان مساوی نیستند، دو مرد مانند هم نیستند، دو زن مثل هم نیافریده است؛ پس چگونه زن و مرد مساوی باشند؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.