از آیه ۳۴ سوره نسا میتوان استنباط کرد که اگر مرد تکیه گاه و مسئولیت پذیر باشد، همسرش انعطاف پذیر خواهد بود. (فالصالحات قانتات).
چون زن به وجود چنین مردی افتخار میکند.
رؤیای زن، داشتن مردی قدرتمند، قوی و قابل اعتماد است. طبیعی است که زن در برابر چنین مردی، مقاومت و لجاجت نخواهد کرد، مگر آنکه خود سرکش، ناسپاس و ناسازگار باشد. (و اللاتی تخافون نشوزهن) (آیه ۳۴ سوره نسا ء)
زن وقتی مرد را ضعیف و بی عرضه مییابد، کاخ رؤیاهایش به یک باره فرو میریزد، از این رو به مقابله برمی خیزد. ناظران سطحی نگر و داوران بی صلاحیت، مقابله زن را نکوهش و ضعف مرد را مظلومیت تلقی میکنند.
مردی که شخصیت باثباتی ندارد و از یک کارنامه خوب و دفاع پذیر بی بهره است، مفتخر و مطاع نیست و در چشم زن جلوهای ندارد.
مرد ترسو و متزلزل، چگونه برای زن جذاب باشد؟
مرد دروغگو و پنهان کار، معتبر نیست و در نگاه همسرش بی مقدار است.
مرد بدقول که پیوسته خلف وعده میکند، نمیتواند اعتماد همسرش را جلب کند.
شاید یکی از عوامل افزایش آمار طلاق، آن است که در خانه و مدرسه، پسران را برای مسئولیت پذیری تربیت نمیکنیم، این درحالی است که قرآن در سوره صافات از بلوغ سعی وتلاش اسماعیل (ع) درکنار پدرش ابراهیم (ع) سخن به میان آورده است که تمرینی برای مسئولیت پذیری است.
خانه و مدرسه در هفت سال سوم تربیت، همدست باهم، به بهانه درس و کنکور، شانه فرزندان را از هرگونه باری سبک میکنند، درحالی که پیامبر رحمت و حکمت (ص) تمرین مسئولیت پذیری را در هفت سال سوم توصیه میکند. (وزیر سبع سنین)
جالبتر آنکه در هفت سال اول که پیامبر حکیم (ص) از آن به دوره سیادت و فرمانروایی کودک تعبیر کرده است، او را تحت فشار تعلیم و تربیت مستقیم قرار میدهیم و تقریبا همه آزادی اش را سلب میکنیم و زوال دوران کودکی را به تماشا مینشینیم. تعجب نکنید، این اولین باری نیست که آموزههای قرآن و سنت را وارونه عمل میکنیم.
خلاصه آنکه گویا قرآن از الگوی یک مرد مقبول، تعبیر به «قوام» کرده است و «قنوت» و انعطاف پذیری زن را تابعی از قوامیت و مسئولیت پذیری مرد میداند. (به حرف «فا» که برای تعقیب و نتیجه در کلمه فالصالحات آمده است، توجه کنید.)
در طول سال ها، بارها در مشاوره، مردانی را دیده ام که از مقاومت و انعطاف پذیر نبودن همسرانشان شکوه داشته اند، درحالی که خود از الگوی قوامیت فاصله زیادی داشته اند. آری! (بی مایه فطیر است.)
بد نیست بدانیم که دقیقا همین اشتباه محاسباتی را در فرایند تربیت فرزندانمان مرتکب میشویم. ما والدین یکسره آه و ناله و شکوه سر میدهیم که چرا بچههای ما مایه افتخارمان نشدند؟ چرا سلمان و ابوذر نشدند؟ درحالی که به قول نویسنده ای: «بچههای ما آنی میشوند که ما هستیم، نه آنی که ما میخواهیم.»
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید، جو ز جو