به گزارش شهرآرانیوز؛ زبان فارسی، امروز، در چند کشور جزو زبانهای رسمی است، اما تنها در سه کشورْ زبانِ چیره و نخست است که ــ به ترتیبِ شمار سخنگویان ــ ایران و افغانستان و تاجیکستان باشند، فرزندانی از یک تبار. البته در هریک از این کشورها این زبان را به نامی ویژه میشناسند (فارسی و دری و تاجیکی)، اما این امر، به هیچ روی، یکپارچگی زبانی ــ و فرهنگی ــ ایران و افغانستان و تاجیکستان را خدشه دار نمیکند.
بااین همه، یک چیز هست که دهه هاست تاجیکستان را قدری از این خانواده دور کرده است: تفاوت خط. با سرنگونی روسیه تزاری و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، انقلابیون زیاده خواه و تمامیت طلب، رفته رفته، به سرزمینهای بیشتری دست انداختند، مگر ایده خود را دربین مردم بیشتری جا بیندازند، و یکی از کارهایی که آنها در راستای پیشبرد و فراگیری اندیشه خود به آن دست زدند همین تغییر خط بود.
اما، چنان که ایرانیان ــ علی رغم تغییر خط خود در سالهای آغازین ورود اسلام ــ زبان خود را حفظ کردند و از گذشته فرهنگی شان پیوند نبریدند، تاجیکها نیز از زبان مادری خود دست نکشیدند و ضمنا سنتهای بومی شان را هم حفظ کردند. فارسی دوستی این قوم ایرانی تبار، به ویژه پس از استقلال تاجیکستان در ۹ سپتامبر ۱۹۹۱ (۱۸ شهریور ۱۳۷۰) و در دوران ریاست جمهوری امامعلی رحمان، نمود بیشتری هم یافته است.
این امور، خاصه اقدامات اخیر رئیس جمهور این کشور که به تازگی دستور برگزاری یک مسابقه سالانه «شاهنامه» خوانی را هم صادر کرده است و نیز توصیه رهبر معظم انقلاب به تغییر خط در تاجیکستان در دیدار با این دولتمرد تاجیک، ما را برآن داشت که زمینه تاریخی و پیامدهای فرهنگی و سیاسی این تحولات، و همچنین تغییرات محتمل را به یاری کارشناسان بررسی و تحلیل کنیم.
برای این کار، پس از درج یک مقدمه تاریخی، نوشته علی صمدی جوان (روزنامه نگار تاریخ پژوه)، به گفتگو با سلمان ساکت و روح ا... اسلامی (به ترتیب، از اعضای هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی و گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد) پرداخته ایم که از دو نظرگاه مختلف به پرسشهایی مشترک پاسخ گفته اند. بااین همه، اشتراکاتی در این پاسخها به نظر میآید که به گمان ما تأکیدی است بر برخی گزاره ها.
***
علی صمدی جوان
تاریخ پژوه
تاجیکان را، به حق، باید بخش مهمی از ایران فرهنگی دانست. اینجا، آنچه بلافاصله در ذهن میآید تاجیکستان و قرابت دلچسب گویش و فرهنگ ملی این کشور با آداب و سنن ملی ماست. اما دراین میان نکتهای بس مهم نیز وجود دارد که تأثیر مخرب خط و زبان غیرفارسی در تاجیکستان است، در روزگاری که این کشور بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بوده است. فارسی تاجیکی را، در دورههای گوناگونی، بنابه تحولات تاریخ تاجیکستان، به سه الفبای متفاوت نوشته اند، ابتدا با الفبای عربی-فارسی و سپس ــ مدت کوتاهی ــ به لاتین و درنهایت ــ تا به امروز ــ با سیریلیک.
از سال ۱۳۰۲ خورشیدی، شوروی تلاشهای خود برای تغییر خط در جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان را آغاز کرد، تا درنهایت، در فروردین ۱۳۰۷، خط بومی شده لاتین برای زبانهای ترکی در تاجیکستانِ فارسی زبان خط رسمی شد. این تغییر خطِ اجباری به بهانه ناتوانی و سختی خط فارسی، و با ادعای کوشش درجهت پیشرفت سوادآموزی انجام شد.
حدود سال ۱۳۱۹ خورشیدی و در هنگامه جنگ جهانی دوم، سران شوروی تصمیم به تغییر خط کشورهای تحت سلطه خود ــ من جمله تاجیکستان ــ از خط لاتین به خط سیریلیک یا روسی گرفتند، و قاعدتا در تاجیکستان هم خط سیریلیک جانشین خط لاتین شد.
چنان که در بسیاری از کشورهای پساشوروی، تغییر در خط و بحثهای مربوط به آن در تاجیکستان هم با مسائل سیاسی درهم آمیخته است. کسانی که خواستار نزدیکی بیشتر تاجیکستان با ایران و میراث نیاکان خود هستند استفاده از الفبای عربی -فارسی را تشویق میکنند، گروهی هم که خواستار نزدیکی بیشتر تاجیکستان به ازبکستان هستند از خط لاتین پشتیبانی میکنند و خواستار استفاده از الفبای لاتین هستند، اما افرادی که خواستار تداوم وضع موجود هستند ــ شاید به گمان اینکه استفاده از الفبای سیریلیک پیوند با روسیه را محکمتر میکندــ از این الفبا حمایت میکنند.
خط سیریلیک، سامانه نوشتاری خاصی که امروز در سراسر اوراسیا کاربرد دارد، بیش از هزار سال سابقه دارد. در سده نهم میلادی، سیمئون یکم، فرمانروای مقتدر بلغارها، درپی تحولات فرهنگی و سیاسی ایام زمامداری پدرش، بوریس یکم، سفارش خط تازهای را داد که به تدریج جای الفبای گلاگولیتی را گرفت. آن خط را ــ که کهنترین الفبای اسلاوی است ــ سیریل و متودی مقدس، دو برادر متأله ملقب به «رسولان اسلاوها»، ایجاد کرده بودند. استفاده از الفبای سیریلیک ــ که به افتخار همان دو برادر چنین نام گرفت ــ در ۸۹۳ میلادی در بلغارستان رسمیت یافت.
در اوایل قرن هجدهم، پترکبیر ــ که به تازگی از سفر دیپلماتیکش به اروپای غربی بازگشته بود ــ الفبای سیریلیکی را که در روسیه رایج بود تغییر داد و اصلاح کرد. این الفبا که به الفبای لاتین نزدیکتر شده و الفبای مدنی نام گرفته بود، در اواخر دهه ۱۹۳۰ میلادی، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در اوج قدرت بود، به عنوان بخشی از «روسی سازی»، در آسیای مرکزی تبلیغ شد و رواج یافت.
الفبای این کشورها، تا پایان دهه ۱۹۸۰ میلادی که فرایند فروپاشی شوروی آغاز شد، همچنان سیریلیک باقی ماند.
در سال ۱۹۸۹ میلادی، با شدت گرفتن ملی گرایی تاجیک ها، قانونی تصویب شد که طبق آن فارسی تاجیکی زبان رسمی اعلام شد. افزون بر این، قانون تاجیکی را معادل فارسی گرفت و حکم به بازگشت دوباره به الفبای عربی-فارسی داد.
این الفبا در نظام آموزش و پرورش و امور روزمره استفاده میشد، تاآنکه ممنوعیت فعالیت «حزب نهضت اسلامی تاجیکستان» در سال ۱۹۹۳ میلادی استفاده از آن را به شدت کاهش داد. در سال ۱۹۹۹ میلادی، واژه «فارسی» از عنوان رسمی زبان کشور تاجیکستان حذف شد و زبان رسمی این کشور «تاجیکی» نام گرفت. از سال ۲۰۰۴ میلادی، استاندارد دفاکتو استفاده از الفبای سیریلیک است و امروز تنها بخش اندکی از جامعه میتوانند خط قدیم را بخوانند.
امروز، استفاده از خط سیریلیک در تاجیکستان موجب شده است که مردم این کشور نتوانند به راحتی و خوب با مردم کشورهای فارسی زبانِ دیگر ارتباط برقرار کنند، و فارسی تاجیکی از فارسی ایران و افغانستان بیشتر فاصله بگیرد و به زبان روسی نزدیکتر شود. همین امر نیز باعث شده است که در تاجیکستان زبان علمی و رسمی زبان روسی باشد و در دانشگاههای این کشور برای تدریس علوم مختلف از زبان روسی استفاده شود و استفاده از فارسی منحصر به محاوره و شعر و ادبیات باشد.
***
تاجیکستان را، به نظر، باید ایرانیترین کشوری دانست که در زمان کنونی وجود دارد، به این معنا که آداب ورسوم سنتی و کهن ایران زمین را، ایران فرهنگی را، بیش از هر کشور دیگری در دل خود حفظ کرده است. این موضوع البته برمی گردد به سالهای دور، و زمانی که شوروی سخت گیریهای بسیار زیادی را در محیط این کشور اعمال میکرد، اما بسیاری از تاجیک ها، به دلیل علقههای فرهنگی با زبان و ادبیات و تاریخ و فرهنگ خودشان، همچنان درپی حفظ همین فرهنگ و زبان و خطشان بودند.
البته، درباره خط واقعا موفق نشدند، و شوروی ــ با نفوذی که داشت ــ خط را به سیریلیک تغییر داد. شما، اگر در این مناطق گام بگذارید، همچنان میبینید که آنها عاشق ایران هستند و فردوسی و رودکی و شاعران بزرگ ایران زمین، و حتی عمده آنها بخشهایی از «شاهنامه»، حافظ و ابیات رودکی را در خاطر و در حافظه دارند.
درمیان کشورهایی که بعد از فروپاشی شوروی استقلال پیدا کردند، شاید تاجیکستان ــ ازنظر اقتصادی ــ جزو ضعیفترین کشورها بود. میدانید که در این کشور آبْ فراوان، اما زمین کم است، چون مناطق بسیار زیادی از این کشور کوهستانی است و امکان کشت وزرع و این قبیل کارها در آن وجود ندارد.
بنابراین، این کشور به درستی متوجه شد که باید بر نقطه قوت خود تکیه کند؛ و این نقطه قوت همان پیشینه فرهنگی شان بود. بنابراین، از این پیشینه فرهنگی استفاده کردند تا بتوانند بین مردمشان انسجام ملی و وفاق ایجاد کنند. آنها توانستند با این شاخصه خود را درمیان دیگرجمهوریهای تازه استقلال یافته و دیگر کشورها مطرح کنند.
امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، هم به نظرم خیلی خوب بر این نکته تأکید کرده است. توجهی که آنها به نوروز دارند و جشنهای بسیاری که در نوروز برگزار میکنند ــ که یادآور جشنهای کهن ایران زمین است ــ و همچنین توجه آنها به «شاهنامه» فردوسی، به عنوان یک سند هویتی و ملی، بسیار ارزشمند است. البته، درکنار این، ممکن است دیدگاهها و اهداف سیاسی هم وجود داشته باشد، اما برای یک کشور چه چیزی بهتر از اینکه بخواهد براساس فرهنگ کهن و غنی خود انسجام ملی ایجاد کند و خود را در جهان مطرح کند؟! به اعتقاد من، از این بابت باید به کشور تاجیکستان تبریک گفت.
بعید میدانم این اتفاقات درحدی باشد که بتواندبه تغییر خطشان منجر شود. درست است که آنها بر «شاهنامه» فردوسی و فرهنگ کهن و ابیات رودکی خیلی تأکید دارند، اما تا امروز ما کوششی درراستای تغییر خط ازسوی دولتمردانشان ندیده ایم. به هر حال، این نوع امور فرهنگی ــ به اعتقاد من ــ یک پشتوانه سیاسی هم لازم دارد تا به ثمر بنشیند.
البته نسلهای جدیدتر تاجیک هم نسبت به کهن سالانشان گسست بیشتری با خط فارسی پیدا کرده اند؛ بنابراین، یک اهتمام جدی ازسوی دولتمردان لازم است تا خط سیریلیک آنها به خط فارسی تغییر پیدا کند و این اهتمام جدی، دست کم در سالهای اخیر، دیده نشده است که شاید به خاطر نفوذ زیاد نگاههای کمونیستی در کشور باشد. درست است که آنها از شوروی سابق استقلال پیدا کرده اند، اما همچنان نفوذ نگرشها و انگارههای کمونیستی در این کشورهای تازه استقلال یافته، ازجمله تاجیکستان، زیاد است؛ ضمن اینکه نفوذ روسیه را هم نباید دست کم گرفت.
بازگشتن خط سیریلیک آنها به خط فارسی قدیم، ازنظر فرهنگی، چه سودی برای فارسی زبانان، به ویژه ایران، درپی خواهد داشت؟
این اتفاق، بی تردید، فواید زیادی برای فارسی زبانها به ارمغان میآورد. خطْ یکی از عناصر فرهنگی هر کشور است؛ یعنی شما، به همان اندازه که برای زبان ارزش قائل هستید، باید برای اقتضائات و عناصر مرتبط با زبان هم ارزش قائل باشید ــ خط یکی از همین عناصر است. تغییر خطی که در دوره شوروی صورت گرفت و اعمال شد یک کار بسیاربسیار هوشمندانه ــ البته از جنبه منفی ــ بود، تا بین تاجیکها و تاریخ و فرهنگ کهن ایران زمین گسست ایجاد کند.
از خط شروع کردند و درصدد بودند که این را گسترش بدهند به فرهنگ آنجا، ولی دیرپایی فرهنگ ایران زمین در آن منطقه، از یک سو، و حضور افراد بلندپایه ای، چون صدرالدین عینی در آن کشور، از سویی دیگر، در اینکه زبان فارسی و فرهنگ ایران زمین فراموش نشود بسیار تأثیرگذار بود.
درزمینه خط ولی این تغییرات صورت گرفت و در همین جا هم متوقف شد. بازگرداندن خط فارسی به کشور تاجیکستان میتواند، چون خون تازهای باشد که در رگهای علاقهمندان و دغدغهمندان فرهنگ و تاریخ این سرزمین جاری میشود، و حتی پیوند و نزدیکی بیشتر کشورهای فارسی زبان، یعنی ایران و تاجیکستان و افغانستان، را رقم خواهد زد.
***
امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، به ویژه در دوره اخیر، نقش مهمی در گسترش و ترویج زبان فارسی در تاجیکستان ایفا کرده است. به عنوان یک سیاست مدار با پیشینه کمونیستی و ــ در عین حال ــ طرفدار ملیت تاجیک، رحمان تلاش کرده است تا به بازسازی هویت فرهنگی و زبانی تاجیکستان بپردازد. سیاستهای او به طور واضح نشان دهنده حمایت از فرهنگ سامانیان و میراث تاریخی مشترک با ایران و افغانستان است.
رحمان، به عنوان رئیس جمهور مادام العمر، تلاشی مداوم برای تقویت زبان فارسی داشته و این امر را با تغییرات فرهنگی و آموزشی در کشور همراه کرده است؛ ازجمله اقدامات کلیدی او میتوان به توزیع «شاهنامه»، یک اثر فرهنگی مهم، و همچنین روند تدریجی جانشینی خط فارسی به جای خط روسی اشاره کرد. این اقدامات ــ به ویژه درزمینه آموزش و فرهنگ ــ به تقویت هویت ملی تاجیکها و حفظ پیوندهای تاریخی با ایران و افغانستان کمک کرده است.
رحمان، برخلاف سیاستهای سکولار پیشین، به طور واضحی از فرهنگ ملی تاجیکستان حمایت کرده و نوروز را به عنوان جشن ملی رسمی کرده است. این تغییرات نشان دهنده رویکردی است که به فرهنگ ملی و تاریخ مشترک با ایران توجه میکند، در حالی که تلاش میکند تا به تعادل بین مدرنیته و سنت دست یابد. همچنین، سیاستهای او درراستای ترویج و گسترش زبان فارسی و تأکید بر رواداری زبانی به تقویت زبان و فرهنگ فارسی در تاجیکستان کمک کرده است.
تغییر خط در تاجیکستان از روسی به فارسی، علاوه بر تأثیرات فرهنگی، ابعاد سیاسی قابل توجهی نیز دارد. در دوران شوروی، تغییر خط از فارسی به لاتین و سپس به سیریلیک روسی، به ویژه، برای کاهش پیوندهای فرهنگی و زبانی با ایران و افغانستان انجام شد. پس از فروپاشی شوروی، در حالی که برخی کشورها به خطهای قبلی خود بازگشتند، تاجیکستان تصمیم به حفظ خط سیریلیک گرفت.
اکنون، اگر تاجیکستان به طور کامل به خط فارسی برگردد، این تغییر میتواند چندین فایده سیاسی برای حوزه فارسی زبان، به ویژه ایران، به همراه داشته باشد. اولا، این اقدام میتواند به تقویت پیوندهای فرهنگی و تاریخی میان تاجیکستان و ایران کمک کند و به ترویج بیشتر زبان فارسی به عنوان یک ابزار فرهنگی و هویتی در منطقه منجر شود.
ثانیا، با تغییر خط به فارسی، هویت و استقلال فرهنگی تاجیکستان دربرابر نفوذ خارجی، به ویژه نفوذ روسی، تقویت خواهد شد. این اقدام میتواند به عنوان یک سیگنال ازسوی تاجیکستان به کشورهای فارسی زبان دیگر، به ویژه ایران، ارسال شود که نشان دهنده تمایل به حفظ و تقویت پیوندهای فرهنگی و تاریخی مشترک است.
ثالثا، تغییر خط به فارسی ــ به ویژه درزمینه آموزشی و رسانهای ــ میتواند به افزایش ارتباطات علمی و فرهنگی بین کشورهای فارسی زبان کمک کند. زبان فارسی، به عنوان یک زبان مشترک فرهنگی، قدرتی برای پیونددادن کشورهای فارسی زبان و ارتقای تعاملات فرهنگی و اقتصادی میان آنها به وجود میآورد.
درنهایت، تغییر خط به فارسی در تاجیکستان به مبارزه با قومیت گرایی و نفوذ فرهنگی کشورهای دیگر کمک میکند و ــ در عین حال ــ به تقویت زبان و فرهنگ ایرانی در سطح منطقهای و بین المللی کمک خواهد کرد. این اقدام میتواند به عنوان نمونهای از استفاده قدرت زبان برای حفظ و ارتقای فرهنگ و تاریخ مشترک میان ایران و افغانستان و تاجیکستان عمل کند.