حتما برای شما هم پیش آمده است که از موضوعی غمگین، کسل یا بیحوصله باشید و بهاصطلاح خلقتان تنگ باشد و نتوانید به انجام هیچکار دیگری فکر کنید. تقریبا همه ما چنین حالتهایی را در بعضی دورههای زندگیمان تجربه کردهایم. حالتهایی که باوجود معمولیبودن، اگر مدتزمان زیادی طول بکشند، منجر به اختلال افسردگی میشوند و بر همه جنبههای زندگی ما اثر منفی میگذارند. هدف از آموزش مهارت تنظیم خلق منفی، جلوگیری از همین پیامدهاست که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
زمانی که فرد خلقی گشاده دارد، تصمیمگیری برای او راحتتر است. در رویدادهای شاد بیشتر شرکت میکند، به مهمانی و سفر بیشتر میرود، بیشتر خرید میکند و...، درحالیکه با خلق تنگ، حوصله و انگیزه هیچکدام از این فعالیتهای لذتبخش و مفرح را ندارد.
افرادی که خلق تنگی دارند، بیشتر دچار مشکلات و تعارض میشوند و قادر به برقراری ارتباط مؤثر با دیگران نیستند.
تفکر خلاق در افرادی که خلق تنگی دارند به علت هیجانات منفی، کارآمد نیست و نتیجه آن هم انتخاب روشهای حل مسئله نادرست و بهکارگیری نامناسب است. درنتیجه فرد معمولا با درماندگی روبهرو خواهد شد.
بهرهوری و تولید در این افراد هم معمولا بسیار کم است.
عزتنفس، یعنی ارزشمندی و احترامگذاشتن و ارزش قائلشدن برای خود، ازاینرو فردی که خلق تنگی دارد چنین احساسی را درباره خودش نخواهد داشت.
وقتی خلق فردی تنگ میشود، احتمال یادآوری خاطرات و رویدادهای ناخوشایند گذشته هم در او بیشتر میشود و برعکس؛ بنابراین طبیعی است که خلق تنگ در کارآیی یا ناکارآیی حافظه هم اثرگذار باشد.
خودباوری و خودکارآمدی فردی که خلق تنگی داشته باشد، بسیار پایین است، یعنی هیچگاه احساس مفید و کارآمدبودن در زندگی ندارد.
خلق منفی انگیزههای فرد را هم متأثر از خودش میکند و تا حد زیادی آن را کاهش میدهد.
موقعیتهای ناخوشایند زندگی خود را بپذیرید، یعنی به این پذیرش برسید که بسیاری از رویدادهای تلخ و ناراحتکننده زندگی گریزناپذیر و خارج از کنترل ماست و افکاری مانند اینکه چرا اینجوری شد؟ این منصفانه نبود! کاش این اتفاق نمیافتاد، ما را بیشتر ناتوان و درمانده میکند.
درباره مسائل ناگوار زندگی، خود را سرزنش نکنید و بپذیرید که ممکن است این اتفاق برای هرکسی بیفتد.
مطلق و متعصبانه به مسائل نگاه نکنید و بایدها و نبایدها را کنار بگذارید، برای نمونه برخی افراد معتقدند که باید در همه موارد پیروز و موفق شوند، ازاینرو هرگاه شرایط اینگونه نباشد، ناکامی و غم زیادی را متحمل میشوند. پس بهتر است؛ اینگونه بیندیشید: «من تمام تلاشم را میکنم تا موفق شوم و اگر نشوم، باوجود اینکه متأسفم، اما برای رسیدن به موقعیت بهتر در فرصتهای بعدی همه تلاشم را میکنم.»
رویدادهای ناگوار را به مسائل دیگر تعمیم ندهید. منظور این است که با تجریه یک اتفاق ناخوشایند و ناگوار نباید از کل زندگی ناامید شد، پس در سختیها و
ناملایمات زندگی سعی کنید واقعبینتر باشید و همه زندگی را سیاه یا منفی نبینید.
برای مبارزه با خلق منفی به آینده خوشبین باشید و منفیبافی نکنید.
زمانی که اتفاق تلخی را تجربه میکنید و غمگین و ناراحت هستید، جنبههای مثبت و خوشایند زندگی را هم در ذهنتان مرور کنید.
خود را مشغول انجام کاری کنید. با اینکار کمتر به رویدادهای منفی فکر میکنید، پاسخهای مثبت و خوشایندی از محیط اطراف دریافت میکنید و احساس مفید و توانمندبودن هم خواهید کرد.
به فعالیتهای مفرح و لذتبخش بپردازید. انجام این فعالیتها سبب میشود که زودتر به حالت طبیعیتان برگردید. معاشرت با دوستان، رفتن به گردش، تماشای فیلمهای کمدی، شرکت در جشنها و مهمانیها، خرید رفتن، گوشدادن به موسیقی شاد، ورزشکردن و پرداختن به فعالیتهای مورد علاقه تاحد زیادی روحیهتان را بهبود میبخشد و حالتان را خوب میکند.