معلم ما چند وقت پیش که سر کلاس از خنده داشتم زمین را گاز میگرفتم گفت: اگه چیز خنده داری هست بگید تا ما هم بخندیم. حالا همان طور که معلم ما چیز قابل خندیدنی ندید، من هم در روز معلم، چیز قابل تبریکی نمیبینم.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون میگفت انسان باید گاهی دست و دل باز باشد، اما خودش هیچ وقت نمره دو و سه مرا بیست نکرد.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون میگفت اسراف بد است، ولی هیچ وقت به کسانی که بیست میگرفتند تذکر نمیداد که شما با ۱۰ هم قبول میشدید، چرا این همه خودکار اسراف کردید. آن فرد اسراف کار باعث میشد پدر و مادرمان آنها را توی سرمان بزنند.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون میگفت خواب کافی برای سلامتی شما لازم است، اما هرموقع که تا هشت و نیم میخوابیدم و ساعت نه و نیم سرکلاس حاضر میشدم، برایم تأخیر میزد یا مثلا هر وقت سرکلاس میخوابیدم، من را از خواب بیدار میکرد و من هم بدخواب میشدم.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون میگفت باید صداقت داشته باشید، ولی وقتی میدید در انشایم نوشته ام ثروت خیلی خیلی خیلی از علم بهتر است و علم فقط به تفریحات ما ضربه میزند، نمره کامل انشا را به من نمیداد.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون مدام میگفت بهره کشی از کودکان خلاف قواعد انسانی است، ولی همیشه من را میفرستاد دفتر تا از آنجا گچ بیاورم.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون به ما میگفت برای یادگیری هرچیزی به کوشش نیاز است، اما من توی صفحات زیادی دیدم که نوشته است بسته آموزش زبان در هنگام خواب، ارسال رایگان و دم در منزل، قیمت ۱۹۹ هزار تومان. تازه اگر طبقه چهارم باشید، خودشان بسته را میگذارند توی آسانسور و دکمه طبقه چهار را میزنند.
من به معلمم تبریک نمیگویم، چون برای ما از لزوم تلاش مستمر و مداوم میگفت، اما خودش بعداز پایان کلاس، به خاطر مخارج زندگی، عصرها تا ساعت ۸ شب سر شغل دوم میرفت، این یعنی تلاشش پیوسته نبود، چون شبها بین تلاشش وقفه میافتاد و به جای اینکه برود سر شغل سوم، میخوابید.
در پایان به جای اینکه به معلمم تبریک بگویم، به کسانی تبریک مـــیگــویـــم کــــه باعـث شـــدند حقـوق معلمــــان با تأخــیر بسیــار به حسـابشــان واریز شــود!