سیل در کلات هیچ فوتی نداشت برخورد کوئیک و پارس در مشهد ۶ مصدوم برجا گذاشت (۲۸ اردیبهشت) پرونده سیل مشهد روی میز کمیسیون اصل نود! کشف پیکر‌های چهار مفقود سیلاب در فریمان (۲۸ اردیبهشت) قتل جوان ۲۷ ساله افغان به‌خاطر توپ بازی! (۲۸ اردیبهشت) تمام خسارت‌های درمانی بازنشستگان تامین اجتماعی تا اسفند ۱۴۰۲ پرداخت شد | تسویه حساب ۲۰ روزه با بازنشستگان بازگشایی ۴۴ محور مسدود شده در خراسان رضوی (۲۸ اردیبهشت) تصادف پراید و پژو ۲۰۶ در قوچان ۷ مصذوم برجا گذاشت(۲۸ اردیبهشت) از ۸۱ روستای دارای سکنه سرخس فقط یک روستا جاده دسترسی ندارد نجات معجزه آسای جوان مشهدی از داخل چاه (۲۸ اردیبهشت) نامه سرگشاده نایب رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی به رئیس جمهور درباره کارگران و بازنشستگان   محور صالح آباد - تربت جام بازگشایی شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) متلاشی شدنِ شبکه شیطان پرستی و دستگیری ۲۶۱ نفر نجات نیسان آبی با پنج سرنشین از درون سیلاب (۲۸ اردیبهشت) این پزشکان متخلف هستند عملیات گسترده هلال احمر در سطح استان خراسان رضوی تسویه ۱۰۶ هزار میلیارد تومان بدهی بانکی تامین اجتماعی سازمان برنامه و بودجه اجرای قانون همسان‌سازی بازنشستگان را به تاخیر نیندازد اطلاعیه اداره‌کل زندان‌های اصفهان درباره «توماج صالحی» آزمون استخدامی آموزش و پرورش برگزار شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

کولیک ندارم، کمی غم دارم!

  • کد خبر: ۱۶۲۳۹۲
  • ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۵
کولیک ندارم، کمی غم دارم!
اعتراض یک نورسیده به شیرخشک های نرسیده.

‌می‌دانم بچه سه ماهه حرف نمی‌زند، ولی ببینید چه شده است که من هم به حرف آمده ام.‌

نمی‌خواهم درباره گرانی هزینه به دنیا آمدنم در بیمارستان، آن هم یک بیمارستان کاملا دولتی، حرف بزنم، چون هر چه بود تمام شد و خوشبختانه هرکسی فقط یک بار به دنیا می‌آید. می‌خواهم درباره گرانی شیرخشکی بگویم که در مدت دوسال پیشِ رو باید مصرف کنم و حالاحالا‌ها با آن کار دارم.

این روز‌ها می‌گویند ممکن است شیرخشک را با کارت ملی بدهند، فکرش را بکنید همان طور که ماشین‌ها با کارت سوخت بنزین می‌زنند، ما هم باید با کارت ملی شیرخشک بزنیم.

کاش حداقل شش ماه از تولدم می‌گذشت، بعد درگیر این قضایای خرید به شرط کارت ملی می‌شدم.

آخر چرا یک بچه نورسیده را که تازه رسیده این قدر نگران می‌کنید؟

من در دوران جنینی خودم صدای کلیپ‌هایی را که مامانم گوش می‌داد می‌شنیدم که توی آن‌ها درباره افسردگی مادران پس از زایمان حرف می‎زدند، ولی الان طوری شده است که نه تنها مامانم، که حتی خودم و بابا هم افسردگی حاد گرفته ایم.

تصورم این بود که وقتی به دنیا بیایم بابا هی من را بغـــل مـی کنـد و می‌اندازد بالا و هی می‌گیرد و مامانم نیــــز مدام می‌گوید: 
این جوری نکن مرد، خطرناکه، اما گویا دل و دماغ این کار‌ها را ندارد.

مخصوصا که نه تنها قیمت شیرخشک، بلکه قیمت پوشک، به سان یک موشک، قلبش را شکافته است.

شرایطشان را درک می‌کنم و گاه گریه ام را سر می‌دهم. مامانم به مامانش می‌گوید: فکر کنم این کولیک داره، دل درد داره. این قدر گریه می‌کنه.

درست است که دل پردردی دارم، ولی کولیک ندارم و فقط کلی غم دارم.

البته فکر نکنید که من همیشه غم دارم، چون امروز خیلی خندیدم، دایی کوچک من آمده بود و داشت با من دالی بازی می‌کرد.

من هم از خنده داشتم ریسه می‌رفتم. دایی فکر می‌کرد دارم به شکلک‌های او می‌خندم، ولی نمی‌دانست من داشتم به حرف‌های کسی که توی تلویزیون پشت سرش می‌گفت مشکل کمبود و گرانی شیرخشک جدی نیست، می‌خندیدم.

الان هم می‌خواهم نیمه پرلیوان را از این جنبه نگاه کنم که، چون شیرخشک کمتر می‌خورم، پس پوشک کمتری هم مصرف می‎کنم و کمکی هستم به اقتصاد خانواده.

ولی باور کنید خیلی گرسنه شده ام. صدای زنگ در آمد. خدا کند این بار بابا با دست خالی نیامده باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->