شهرآرانیوز

مهدی محمدی

| شهرآرانیوز
لوستر‌های لرزان!
دنیا نسبت به ده بیست سال پیش خیلی عوض شده است. قبلا مردم هنگام زلزله فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و سعی داشتند زودتر از محیط مسقف خارج شوند یا اینکه در چارچوب در پناه بگیرند، اما دیگر از این خبر‌ها نیست.
کد خبر: ۱۸۷۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷

در جست وجوی جواز دفن!
پرسیدم: دکتری که جواز دفن رو صادر می‌کنه شمایید؟ بله خودمم. ولی برای صدور جواز، اول باید متوفی رو ببینم.
کد خبر: ۱۸۷۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶

بسته پیشنهادی برای ازدواج آسان!
ما یک پیشنهاد متفاوت داریم که انجام آن باعث می‌شود مهمان‌ها تا آخر عمرشان شام عروسی را از یاد نبرند. البته برای انجامش نباید کمرو بلکه باید پررو باشید. نیمرو پیشنهاد ماست.
کد خبر: ۱۸۷۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۵

معامله‌ای که انجام نشد!
یک آگهی در فضای مجازی دیدم که خانه‌ای را به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان برای فروش گذاشته بودند. زنگ زدم و گفتم: این خونه رو ارزون‌تر نمی‌دین، مشتری بشیم.
کد خبر: ۱۸۷۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۳

وجدان بیدار
وقتی مرد وارد خانه شد دید همسرش سفره را پهن کرده و منتظرش است. او گفت: اصلا نمی‌تونم لب به غذا بزنم. منظره‌ای دیدم که اشتهام کور شد.
کد خبر: ۱۸۶۸۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۰

چای‌هایی که خوردن نداشت!
اکثر ارباب رجوع‌ها راضی بودند که پول چایم را بدهند، چون کارشان خیلی زود و فقط در زمانی به اندازه خوردن یک لیوان چای راه می‌افتاد. حتی آن‌هایی که مدارکشان ناقص بود هم با دادن پول چای به من، کارشان روی غلتک می‌افتاد.
کد خبر: ۱۸۶۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹

ساعت زباله ها!
همین که خواستم پلاستیک زباله را کنار تیر چراغ برق توی کوچه بگذارم صدایی را شنیدم.
کد خبر: ۱۸۶۴۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۸

وای آمپول!
گفت: این قدر از تزریق آمپول می‌ترسی؟ خندیدم و گفتم: من و ترس؟ اصلا!
کد خبر: ۱۸۴۹۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۸

آخرِ خط!
وقتی اتوبوس ایستاد و سوار شدم دیدم همه بلند شدند. لبخند زدم و بلند گفتم بفرمایید بنشینید، بفرمایید بنشینید، راحت باشید.
کد خبر: ۱۸۴۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۷

به خاطر استارت!
هرچه پرایدم را استارت می‌زدم روشن نمی‌شد. سرش داد زدم و گفتم: روشن شو دیگه. چرا این قدر منو اذیت می‌کنی.
کد خبر: ۱۸۱۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۷

بی دود!
برای او که حتی چند ساعت بعد از عمل قلب، یواشکی و به زحمت توی سرویس بهداشتی بیمارستانِ فوق تخصصی قلب سیگار کشیده بود سخت بود که شب تا صبح را توی خانه خودش بدون سیگار سر کند.
کد خبر: ۱۸۱۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶

زورگیری پیامکی
وقتی نشستم روی صندلی انتظار بانک، صدای پیامک آمد، ولی توجهی نکردم.
کد خبر: ۱۸۰۹۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴

یک روز متفاوت!
توی تاکسی که نشستم رادیو روشن بود.
کد خبر: ۱۸۰۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۳۱

کالباس، سس و نوشابه!
همان طور که ساندویچ کالباسی را که چند لحظه قبل ترش پیک ساندویچی سرکوچه برایم آورده بود، دستم بود تلویزیون را روشن کردم.
کد خبر: ۱۸۰۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۳۰

آیا اینجا چراغی روشن است؟
در اولین جلسه سه نفره کارگروه ویژه کاهش مصرف برق خانگی، بدون هیچ مقدمه باید بگم به نظر بنده اینکه مشخص نیست آیا موقعی که در یخچال منازل بسته میشه، چراغ داخل یخچال هم خاموش میشه یا خیر خیلی نگران کننده است.
کد خبر: ۱۸۰۱۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۹

مغازه‌ای که مرگ می‌فروشد!
مغازه جدیدی سر کوچه باز شده بود و داخلش فقط یکی دو تا میز و چند تا صندلی بود.
کد خبر: ۱۷۹۸۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۸

خواستگاری که به او سخت گرفتند!
قرار شد من و دختری که به خواستگاری اش رفته بودم، برویم توی اتاق و با هم حرف بزنیم.
کد خبر: ۱۷۹۱۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۳

دفاعیه یک موادفروش
من خوب بودم آقای قاضی. بهترین موادی را که مطمئن بودم از بهترین مزارع کشت خشخاش و شاهدانه برداشت شده اند، وارد کشور می‌کردم و دست مشتری می‌دادم.
کد خبر: ۱۷۸۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۱

یک مشکل کوچولو!
پسرم گفت: یک مشکل کوچک پیش اومده بابا! پرسیدم: چه مشکلی؟
کد خبر: ۱۷۸۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۰

مصائب یک خبرنگار
وقتی خبرنگار صفحه اقتصاد بودم و درباره تورم و گرانی می‌نوشتم می‎ گفتند: یعنی واقعا یک خبر مثبت اقتصادی هم نبود که بازتابش بدهی.
کد خبر: ۱۷۸۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۱۷

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->