صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

صافی کرونایی!

  • کد خبر: ۱۹۶۶۹
  • ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۱
سیده نعیمه زینبی دبیر شهرآرا محله
یک: اولین مورد کرونا در قم مثبت اعلام می‌شود. تا دیروز ما به چینی‌ها و رژیم غذایی خفاشی‌شان می‌خندیـــدیم که این چند پاره پوست و استخوان خوردن دارد مگر؟ حالا خودمان کرونایی شدیم. کرونا خودش را خیلی زود به ما و دیگر کشور‌ها رساند تا بفهمیم چین چرا یک شهر چند میلیون نفری را قرنطینه کرده است؟
دو: همه چیز به همان روال قبل است جز طنزهایمان که حالا قلابش به شهر‌های خودمان گیر کرده است. حالا از ووهان چین به قم رسیده‌ایم و برای آن جوک می‌سازیم. هنوز هیچی برایمان جدی نیست و نمی‌دانیم که قرار است به زودی روال زندگی برایمان کند شود تا از خودمان بپرسیم چرا این دوران تمام نمی‌شود. دو نفر در قم فوت می‌کنند و اخبار کم کم به سمتی می‌رود که اولین موارد ابتلا به کرونا در شهر‌های دیگر هم مشاهده می‌شود. شهر‌هایی مانند گیلان و اصفهان و تهران و ...
سه: ما تجربه بیماری‌های واگیردار و اپیدمی را در این سطح نداشته‌ایم. زمستان که می‌شود تنها نگرانی‌مان این است که اگرکسی سرما خورده است توی صورتمان سرفه نکند و با او دست ندهیم، همین. پیشگیری را هم در همین حد بلدیم، اما کرونا با ما شوخی ندارد. بازار شایعات داغ می‌شود. هرکس بر اساس داده‌های اندکش گمانه‌زنی می‌کند. کسی نمی‌داند چرا قم منشأ شیوع این ویروس همه‌گیر شد. حالا، اما دیگر کمی نگران می‌شویم. اولین مایع‌های ضدعفونی در اتاق ادارات وارد می‌شود و اولین ماسک‌ها در مشهد به صورت زده می‌شود!
چهار: حالا فقط می‌دانیم که امکان اینکه کرونا به مشهد برسد هم هست! نگران شده‌ایم، اما نه آن‌قدر که باورمان بشود ممکن است برای ما هم اتفاق بیفتد. بعضی ترسیده‌اند و بعضی هم از این اقدامات پیشگیرانه خنده‌شان گرفته است. آمار مرگ کرونایی بالا می‌رود و تعداد مبتلایان نیز. تعداد شهر‌های درگیر هم بیشتر می‌شود. اندک اندک ماجرا کارش به جا‌های باریک کشیده می‌شود. مردم به داروخانه‌ها هجوم می‌برند. ماسک و مایع و ژل ضدعفونی‌کننده کمیاب می‌شود. عبارت: ماسک؛ ضدعفونی کننده و دستکش نداریم با خط درشت سر در همه داروخانه‌های شهر نصب می‌شود تا همه از هم بپرسند این مواد کجا رفت؟
پنج:هولی که به دل مردم افتاده است آن‌ها را نگران کرده است. بیماری را نه می‌شناسند و نه اطلاعاتی درباره آن دارند. یک موجود عجیب و غریب به زندگی ما وارد شده است که لحظه به لحظه آمار ابتلایش افزون‌تر می‌شود. آمار ابتلا بیشتر می‌شود، ولی ماسک و ضدعفونی کننده نایاب تر! مسئولان فقط یک مورد را تأکید می‌کنند: تا می‌توانید مراعات کنید!
شش:هرجا بروی حرف از کروناست. تمام حرف‌ها و نگرانی‌ها به کرونا ختم می‌شود. تمام اخبار کرونایی است. مردم حساس شده‌اند. روی همه چیز. روی دست دادن به هم تا گرفتن دستگیره در. روی زدن دکمه آسانسور تا گرفتن نان از دست نانوا! انگار ویروس کرونا خیلی موذی‌تر از این حرف‌هاست. با هر تماسی باید دست شسته شود. ناوگان حمل و نقل شهری هر شب ضدعفونی می‌شود. مکان‌های عمومی هم. همه علیه کرونا بسیج شده‌اند. غمی عجیب بر دل همه نشسته است. بعضی از نامردمی دلخورند.
هفت: فرق بین مرد و نامرد اینجا معلوم می‌شود. بعضی ماسک احتکار می‌کنند و بعضی قیمت مایحتاج را به فلک می‌رسانند. زنجبیل و سیر و لیموشیرین و هرچه که ممکن است کمکی برای نجات از کرونا باشد. از آن طرف کسانی هستند که داوطلب کمک به پرستاران می‌شود. پرستارانی هستند که جانشان را کف دست می‌گیرند تا جان دیگران را نجات بدهند. افرادی هستند که ماسک رایگان توزیع می‌کنند. نوجوانان یک شهر تصمیم می‌گیرند که برای مسن‌تر‌ها مایحتاج اولیه را تهیه کنند. آدم‌های خوب در کنار آدم‌های بد باعث می‌شوند که زندگی جریان داشته باشد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.