اوضاع اصلا روبهراه نیست. همه ما نگرانیم؛ نگران خودمان، خانوادهمان، اطرافیانمان. این نگرانی به هیچ عنوان کتمانشدنی نیست. کوچکترین خبری ما را تکان میدهد و ناگهان به این میاندیشیم که قرار است فردا چه بشود. اصلا نمیدانیم امروز در چه وضعیتی قرار داریم. نمیدانیم اگر بیمار شدیم، در نهایت چه خواهد شد. نمیدانیم کدام آمار درست و کدام غلط است.
این روزها استرس و نگرانی درباره کرونا بلای جانمان شده است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، تا روزی که کرونا رخت ببندد، همراهمان خواهد بود. قم بهعنوان مرکز آلودگی، ویروس را به بسیاری از نقاط دیگر کشور انتقال داده و ما هم اکنون نمیدانیم که در کدام شهر و کدام شهرستان اوضاع وخیمتر و بغرنجتر است، اما آنچه مسلم است، اوضاع بحرانی خراسانرضوی است؛ چه برخیها دلشان بخواهد یا نخواهد، اوضاع در استان اصلا خوب نیست. بیشتر احوالات استان شبیه آتش زیر خاکستر است و ممکن است خیلی زود اوضاع را از امروز بدتر کند و مثل یک دمل چرکی سر باز کند.
این اوضاع بد را حتما در مقیاس مشهد هم خواهیم داشت. با یک حساب و کتاب ساده میتوان فهمید اگر قرار باشد مشهد مثل سال گذشته پذیرای میلیونها زائر و مسافر باشد و در این بین ناقلان هم تردد کنند، چه بحران عمیقی برای استان و کشور به وجود خواهد آمد. ما تبدیل خواهیم شد به یکی از بزرگترین ناقلان ویروس کرونا. هرچقدر آمدن این زائران و مسافران برای اقتصاد شهر و استانمان ضروری است، برای سلامت آیندهمان بسیار خطرناک است. تا میتوانیم باید مردم ایران را ترغیب کنیم تا بیشتر از قبل در خانههایشان بمانند و از سفر کردن پرهیز کنند. این سفر نکردن باید بدون تعارف برای مردم جا بیفتد. نه امکانات مشهد کفاف بیماران احتمالی را میدهد و نه آن مسافر و زائری که قرار است به مشهد بیاید، آینده چندان روشنی در انتظارش است.
حالا اگر قرار است این منع سفر با نامه و بخشنامه باشد که چه بهتر و اگر نه با مصاحبه و گوشزد کردن و یا هر رفتاری که این صدای ما را به همه مردم شفافتر و رساتر برساند. ما امروز درگیر این ویروس هستیم و تا میتوانیم باید از خودمان مراقبت کنیم. این مراقبت اصلا شوخیبردار نیست. باید در خانه بمانیم و تا میتوانیم از حضور در اجتماع پرهیز کنیم. این خودمراقبتی بهترین تجویزی است که باید گوش به گوش آن را انتقال دهیم و به این فکر کنیم که شاید بخت و اقبال هم یارمان باشد و توانستیم از این گردنه ویروسی گذر کنیم.