نتایج موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که داده هایش آبان سال ۱۴۰۲ جمع آوری و به تازگی منتشر شده، نشان دهنده کاهش سطح اعتماد اجتماعی بین افراد مختلف است. بررسی نتایج این پیمایش نشان میدهد که میزان اعتماد اجتماعی در بین اقشار مختلف نسبت به یک دهه گذشته کمتر شده است. مسئلهای که میتواند زنگ خطری برای جامعه باشد، اما چرا جامعه ما چنین روندی را طی کرده است و راه حل کاهش شکاف اجتماعی چیست؟
شاید تا یک دهه پیش و زمانی که هنوز شبکههای اجتماعی گسترش نیافته بود، میتوانستیم شکافهای اجتماعی را به دلیل حاشیه نشینی بخشهایی از جامعه تلقی کنیم. بخشهایی که به دلیل دسترسی نداشتن به رسانهها و تریبونهای رسمی احساس دیده نشدن میکردند، اما در سالهای اخیر که توسعه فضای مجازی بیشتر شده، چرا احساس بی اعتمادی تشدید شده است؟
توسعه رسانهها سبب شده است میزان آگاهی افراد از تفاوتها بیشتر شود و همین مسئله احساس حاشیه نشینی را بیشتر کند، اما این مسئله به تنهایی توضیح دهنده دلیل افزایش شکافهای اجتماعی نیست.
درمیان دلایل مختلفی که برای افزایش شکاف اجتماعی وجود دارد، یکی از آنها شنیده نشدن صداهای مختلف دیگران است. اکنون در دورهای زیست میکنیم که همه افراد و سلیقهها سعی میکنند با صدای بلند نظراتشان را مطرح کنند. همه فکر میکنند که هر قدر صدایشان بلندتر باشد و تهاجمیتر رفتار کنند، در به کرسی نشاندن حرف هایشان موفقتر عمل میکنند.
نتیجه این شده که افرادی شده ایم که به ظاهر در یک جامعه در حال زندگی هستیم، اما به دلیل نشنیدن صداهای یکدیگر از هم احساس بیگانگی میکنیم. شاید برای حل این مسئله نیاز باشد که مدتی به جای اینکه مدام سعی کنیم تا صداهایمان را بلندتر به گوش همه برسانیم، کمی مشق شنیدن صدای دیگران را تمرین کنیم.
البته مقدمه شنیدن صدای دیگری رسیدن به این نکته است که فقط زمانی در عقایدمان به اطمینان میرسیم که اجازه دهیم به چالش کشیده شوند.
افرادی که اعتماد به نفس دارند از نظرات مخالف عصبانی نمیشوند و در فضای مجازی و حقیقی به جای مخالفت هتاکی نمیکنند. افرادی که به خودشان اطمینان دارند بدون اینکه بدانند طرف مقابل چطور انسانی است با فحاشی از او انسانیت زدایی نمیکنند. شنیدن صدای دیگری اجازه میدهد تا او نیز صدای شما بشود هر چند که ممکن است در نهایت عقیده تان را قبول نکند.
تجربه ثابت کرده کسی که به او گوش سپرده اید، احتمالا بیشتر به شما گوش میسپارد و نتیجه این مسئله میتواند یافتن نکاتی همدلانه در میانه صدها تفاوت در کلام و رفتارها باشد. این گونه میتوان از همین نکات همدلانه برای ایجاد اعتماد اجتماعی استفاده کرد. گوش کردن به معنی موافقت با افراد نیست، بلکه معنایش فقط به رسمیت شناختن موجودیت دیگری است و همین کار میتواند سبب تقویت هم بستگی اجتماعی با وجود تفاوتها بشود.