صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نسل عصیانگر

  • کد خبر: ۲۹۷۲۹۵
  • ۰۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۴
در همه دهه‌های گذشته، از مدرسه گرفته تا دانشگاه ما فکر می‌کردیم بهترین دانشجو کسی است که بیاید، گوش دهد، بنویسد و بخواند و امتحان پس دهد.

در زمان تدریس عادت دارم راه بروم. آن روز هم در حال راه رفتن در کلاس و تدریس اندیشه سیاسی غرب بودم. بحث اندیشه یونان باستان بود و آن قدر غرق موضوع ارائه شده بودم که گویا درحال راه رفتن در خیابان‌های آتن هستم. همان طور که در حال راه رفتن در کلاس بودم، چشمم به یکی از دانشجویان افتاد که در حال کشیدن نقاشی بود. دقت و ظرافتش در ترسیم نقاشی چنان بود که متوجه می‌شدی در آن لحظات، تمام ذهنش محو نقاشی کردن است.

با صدای بلند گفتم: «نقاشی ات بدک نیست، می‌توانی درکنار علوم سیاسی روی نقاش شدن هم حساب باز کنی». تا وقتی که این جمله را نگفته بودم، کلاس آرام بود. وقتی دانشجویان صدایم را شنیدند، رو برگرداندند که از چندوچون ماجرا باخبر شوند. همین که به عقب نگاه کردند، صدای خنده آنان کلاس را تکان داد. 

بعد از مکث کوتاهی بلافاصله رفتم سر ادامه تدریس و سعی کردم فضای به وجودآمده را کنترل کنم، با این حال ذهنم به شدت مشغول شد. همین دانشجویان در کافی شاپ یا دورهمی هایشان پرنشاط و سرزنده هستند، اما به کلاس درس که می‌رسند، باید آن‌ها را به زور حضوروغیاب و نمره و تهدید به حذف درس، به کلاس کشاند. 

به باورم جواب دم دستی این است که نسل جدید درس خوان نیست! همه فکر و ذهنش شده است فضای مجازی و حاضر نیست رنج و مشقت درس خواندن و علم آموزی را تحمل کند. این جواب‌ها در بهترین حالت، یک نوع رفع تکلیف از خود است؛ مانند فردی که به مشکلی برمی خورد و زمین و آسمان را ریسمان بافی می‌کند تا نشان دهد چرخ روزگار با او سر ناسازگاری دارد. 

اما وقتی کمی بیشتر تأمل می‌کنیم، جواب چیز دیگری است. در همه دهه‌های گذشته، از مدرسه گرفته تا دانشگاه ما فکر می‌کردیم بهترین دانشجو کسی است که بیاید، گوش دهد، بنویسد و بخواند و امتحان پس دهد. او باید خودش را در خانه می‌گذاشت و مانند لوح سفیدی وارد کلاس می‌شد تا هرآنچه استاد صلاح می‌دانست، بر روی آن بنگارد. اگر هم گاهی جرئت اظهارنظر به خود می‌داد، احتمالا جواب را با جملات سنگینی با رنگ وبوی تحقیر دریافت می‌کرد.

همین کار سبب شد نسلی ظهور کند که ترجیح می‌دهد ساکت و منفعل باشد تا نمره بگیرد و بتواند با مدرک از دانشگاه خارج شود. در تمام دهه‌های گذشته، ملاک خوب بودن دانشجو را به منفعل بودن فروکاسته بودیم، اما در همان زمان هم مدام مانند تشنه‌ای که درپی آب می‌دود، از آن‌ها می‌خواستیم در کلاس‌ها فعالانه عمل کنند و نظراتشان را بگویند. 

اما اکنون برخی از دانشجویان نسل جدید که بیشتر معروف به نسل زد شده است، دیگر تحمل منفعل بودن را ندارد؛ به همین دلیل به گونه‌های مختلف سعی می‌کند مخالفت خود را با نظم حاکم بر کلاس‌های درس نشان دهد. گاهی با کل کل کردن با استادان و گاهی هم با بی تفاوتی دربرابر مباحث درسی.

همه این کار‌ها را انجام می‌دهد تا به استادان بگوید جای من در کلاس‌های تو، خالی است. اگر می‌خواهی ذهن و روحم در کلاس‌های تو باشد، ابتدا باید من و وجودم را با تمام تفاوت‌هایی که با تو دارم، به رسمیت بشناسی تا بعد بتوانیم با هم دیالوگ برقرار کنیم. اکنون که دانشجویان این پیام را به ما می‌دهندکه نظم موجود بر کلاس‌ها را دیگر برنمی تابند، ما مدرسان باید در شیوه‌های تدریس خود دربرابر تغییر منعطف باشیم؛ زیرا اداره کلاس‌ها به شیوه همیشگی، دیگر دشوار است!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.