خبر شهادتش را در جزیره مجنون شنیدم. از زبان پاسداری که یک پایش در قایق بود و پای دومش روی پل شناور محکم میشد. یادم هست دقیقا ۱۲شهریور سال۶۵ بود. گفت: کاوه شهید شد! (ما با یک روز تأخیر خبر را شنیدیم.) همین جمله سهکلمهای روضه شد برای ما. ما اگرچه آن روز در لشکر کاوه نبودیم، دلمان گره خورده بود به عظمت نامی که از او، برایمان افتخار میآفرید. او راز کتاب رزمی بود که هر ورقهاش برگ برندهای بود برای ما که شکست دشمن را رقم میزد. بهواقع و جانیافته در حقیقت، بزرگمردی بود کاوه که نامش بهسان زلزله هشتریشتری، پشت میلرزاند. چه پشت ضدانقلابی را که در کردستان، «مرگستان» ساخته بود و چه پشت دشمن بعثی را که میدانست هرجا محمود کاوه میایستد، باید به زبونی بر زمین بنشیند.
قصد فهرست کردن عملیاتهای او را ندارم که کارنامه وی مشخص است و با جستوجویی ساده میتوان بدان رسید. میخواهم از عظمت او درمیان رزمندگان و افکار عمومی و دل و قلب مردم بگویم که بهجرئت در شمار نامآورترین فرماندهان سپاه کشور بود و در خراسان بزرگ نفر اول. همه دوستش داشتیم و به این کار نداشتیم که یگان رزم فلان فرمانده، لشکر است و از کاوه، تیپ. همه را عزیز میداشتیم و محمود را عزیزتر. آوازه دشمن شکاریاش چنان بود که چنین جایگاهی را هم اقتضا میکرد. همهمان را اگر آرزو میپرسیدند، پاسخ، جنگیدن در تیپ ویژه شهدا و در رکاب او بود؛ به همین علت بود که ما رزمندگان دیگر تیپها و لشکرها هم به او علاقه خاصی داشتیم. برای من نه در سال۶۵ و نه ۶۶ که سال ۶۷، رفتن به تیپ «ویژه شهدا» روزی شد که به لشکر ارتقا یافته بود. ۲ سالی از شهادت کاوه گذشته بود، اما انگار در آن قطعه از خاک، در پادگان ویژه شهدا در حوالی مهاباد، زمان متوقف شده بود. هژمونی نام کاوه بر ذرات خاک منطقه هم حکمفرما بود. فرماندهان دیگر به کار تدبیر لشکر بودند، اما «ویژه شهدا» همچنان لشکر محمود کاوه بود و طوری میجنگید که انگار هنوز پرچم به دست کاوه است.
اینجا بود که به نامیرایی شهیدان میرسیدیم و باورمان تعالی مییافت در شکوه «ولاتحسبن الذین قتلوا فیسبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.» کاوه زنده بود آن سالها و زنده است هنوز و زنده خواهد ماند که نه شهیدان را مرگ، زندگی کوتاه میکند و نه صاحب نام نیک را مرگ از یاد میبرد. زنده است کاوه و «تیک» میخورد حضور این شهید صاحبنام «نیک» در دفتر روزگار. روزگار هم انشاءا... به قرار شهیدان خواهد گذشت بر این ملک که طهارتیافته با خونهای پاک است و ما شهید کاوه را پشتیبان خواهیم داشت در سختیها و شداید روزهایی که خواهند آمد. کاش نسل نو هم با این قهرمان پهلوانمنش آشنا شود و بداند که ایران همواره به داشتن قهرمانان حقیقی، از تنگناها گذشته و گردن بدخواهان را شکسته است و بعد از این هم اینچنین خواهد بود با ادامه نسل کاوه. ما را نیاز به قهرمانان کاغذی و ساختگی نیست، ما با مردان واقعی، تاریخ را ورق خواهیم زد. با کاوه و برونسی و صیاد و باکری و همت و سلیمانی و آبشناسان و علیاری و بابایی و دوران و... ما تاریخ را واقعی خواهیم خواند.