مسعود مهرابی روز گذشته (۱۰ شهریور ۹۹) به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت و حالا از آن مثلث مشهور عباس یاری مانده و هوشنگ گلمکانی. مهرابی سال ۱۳۳۳ در تهران بهدنیا آمد و خودش میگوید متعلق به نسلی است که سواد و معلومات را صرفاً سر کلاس و مدرسه نمیآموختند.
قاسم فتحی | شهرآرانیوز - مجله فیلم در دورهای جان گرفت و تبدیل به یک جریان قرص و محکم و استخواندار شد که دیگر خبری از «ستاره سینما»، «فیلم و هنر» و «دورههای سینمای ویژه جشنواره جهانی فیلم تهران»، «رودکی»، «جوانان رستاخیز» و ... نبود و بعد از انقلاب این خلأ عاشقان سینما را بهشدت آزار میداد.
دو، سهسال بعد از انقلاب، اما نشریهای پا به عرصه مطبوعات گذاشت که کسی فکر نمیکرد بیش از سهدهه جان سالم بهدر کند. کسی حتی به مخیلهاش خطور نمیکرد در آن خشکسالی و برهوت یک مجله بتواند به مدرسه سینمایی معتبری برای مشتاقان به سینما تبدیل شود. نگاه کنید به خاطرات کارگردانان، بازیگران و دیگر عوامل سینما که چطور با خواندن این مجله تصوراتشان سروشکل گرفت و سینما را آموختند. نشریهای که باب مباحث تئوریک را با منتقدان و مترجمان صاحبنامی همچون عبدا... تربیت، رحیم قاسمیان، بهمن طاهری و امید روشنضمیر باز کرد.
از «عبید» تا مجله «فیلم»
از دستاوردهای مجله «فیلم» اینکه سلایق مختلف در آن نقش اساسی داشتند و باعث میشد طیفهای مختلفی را با خود همراه کند. آنها همزمان که به سینمای سیاسی برتولوچی و گدار میپرداختند به سینمای موزیکال و وسترن آمریکایی و مارتین اسکورسیزی و لوبیچ و فورد و هیچکاک هم میپرداختند. مناسبت این مقدمه درباره مجله پرآوازه «فیلم» درگذشت یکی از بانیان است. مسعود مهرابی روز گذشته به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت و حالا از آن مثلث مشهور عباس یاری مانده و هوشنگ گلمکانی. مهرابی سال ۱۳۳۳ در تهران بهدنیا آمد و خودش میگوید متعلق به نسلی است که سواد و معلومات را صرفاً سر کلاس و مدرسه نمیآموختند:
«از همان دوره دبستان که میتوانستیم بخوانیم و بنویسیم، کتابهای قصه و مجله و روزنامه برایمان جذابیت خاصی داشت؛ کشفهایی بود معصومانه.
در کلاس پنجم ابتدایی، با خواندن دو رمان قطورِ - چهارصدپانصد صفحهایِ- عشق و شمشیر و بهرام گور با رؤیاپردازیهای لذتبخش قلم آشنا شدم - گیرم از نوع عامیانه و غیرروشنفکری آن. حوالی همین سالها، نقاشیهای دنبالهدار و طرحهای ساده هفتهنامه کیهان بچهها و کاریکاتورهای طناز هفتهنامه توفیق، هواییام کرد. با دیدن مجموعهای از طرحهای بسیار ساده در یک نشریه فرنگی، که مضمونهایی غنی و زیبا داشت، پی بردم که میشود با چند خط ساده، چه چیزها که نگفت! دست به کار تقلید شدم. «چیز»هایی کشیدم و برای مجله توفیق پست کردم. از میان خیل آن «چیز» ها، چندتایی در بخش خوانندگان به چاپ رسید. به این ترتیب، سایهروشنی از مسیر زندگی آیندهام شکل گرفت.»
پدرش مشترک مجله «توفیق» بود و برای همین با دیدن طرحها و کاریکاتورهایش به خودش گفت که کشیدن کاریکاتور به آن سختیهایی که پیش از آن فکر میکرده نیست.
او خودش را خیلی زود آغاز کرد و از آنجا همکاری با نشریات مختلف شروع شد. سال ۱۳۵۴ در بیستویک سالگی اولین نمایشگاه آثارش را در نگارخانه «نقش» برگزار کرد و سال بعدش اولین کتاب خودش به اسم «نردبان بینام» را با نشر «امید» منتشر کرد. مهرابی مهر ۱۳۵۴ در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران پذیرفته میشود، اما بهدلیل برخورد بیدلیلی که با خانم بهجت صدر - مدیر هنرمند دانشکده- پیدا میکند، یک ترم هم دوام نمیآورد و آنجا را ترک میکند. مهرماه سال ۵۵ وارد دانشکده هنرهای دراماتیک میشود و در رشته سینما به تحصیل ادامه میدهد و سال ۱۳۶۱ -بعد از انقلاب فرهنگی- با دریافت مدرک لیسانس در این رشته فارغالتحصیل میشود.
تولد در برهوت و خشکسالی
او بعد از انقلاب در زمان وزارت ناصر میناچی که وزیر ارشاد ملی در دولت موقت بود تقاضای انتشار نشریهای به نام «عبید» میکند. ظاهرا پیگیریهای او برای گرفتن مجوز ممکن نبود و در نتیجه، او تقاضا میکند روش نشریه را به «فرهنگی و هنری» تغییر دهد که با این تغییر موافقت میکنند. از تیم ابتدایی او احمد کریمی، طراح مشهور جلد کتاب، به دلایلی جدا میشود و بعد از انتشار سه شماره تصمیم میگیرند «فیلم» را به شکل یک نشریه ماهانه منتشر کنند. سال ۱۳۶۲ سراغ مصطفی تاجزاده میرود که آن زمان سرپرست اداره کل مطبوعات و نشریات بود. با اینکه مهرابی از دغدغهاش و برای انتشار یک نشریه سینمایی و خلأیی که در این زمینه وجود دارد با او صحبت میکند، اما جواب روشنی نمیگیرد.
با این حال چندروز بعد پاسخ مثبت مسئولان وقت را دریافت میکند با این شرط که باید برای تکتک شمارهها تأییدیه بگیرد. از ایدههای خوب و بکر مسعود مهرابی در مطبوعات ایران که در ماهنامه «فیلم» هم به اجرا درآمد، انتشار کتاب سال «سینمای ایران» بود که نخستین شماره آن در بهمن ۱۳۷۱ منتشر شد و تاکنون دوام آورده است. تقویم سینمایی که انتشارش، الگویی شد برای تخصصی شدن تقویم و سررسیدها در دیگر زمینهها هم ایده دیگری بود که اولینبار از سوی مهرابی انجام گرفت. مهرابی علاوهبر ژورنالیستی محکم و رسانهداری با صبر و حوصله قوی، پژوهشگری بود عمیق و کمهیاهو.
خیلیها او را با کتابهای مرجعش به یاد میآورند. «تاریخ سینمای ایران» از آغاز تا سال ۱۳۷۵ (با ۱۱ تجدید چاپ)، «کتابشناسی سینما در ایران» از آغاز تا ۱۳۶۶، «فرهنگ فیلمهای کودکان و نوجوانان»، «فرهنگ فیلمهای کوتاه ایرانی»، «کتابشناسی سینما در ایران» از ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰، «پوسترهای فیلم» از ۱۳۰۵ تا ۱۳۷۱، «فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران»، «کتابشناسی سینما در ایران» از آغاز تا ۱۳۸۰، «پشت دیوار رؤیا» (سیاحتنامه جشنوارههای جهانی فیلم)، «صدسال اعلان و پوستر فیلم در ایران» و «صدوپنج سال اعلان و پوستر فیلم در ایران» اشاره کرد.
نشریه «فیلم» از آنروز آغاز تا به امروز با همه فرازوفرودهایش مأمن بسیاری از سینما دوستان و علاقهمندان به ادبیات سینما بود هرچند خیلیها اعتقاد دارند مشی نشریه تغییر کرده و دیگر کیفیت سابق را ندارد. البته اتفاقات ناگوار ابتدای دهه۸۰ و دستگیری بعضی از منتقدان سینما و البته انزوای خودخواسته شمار زیادی از منتقدان مشهوری که دیگر به دلایلی که خیلیها میدانند تمایلی به نوشتن ندارند یا درگیر کارهای دیگری شدهاند باید به این مسئله اضافه کرد.