«هیولا کُش» با الهام از شاهنامه فردوسی به‌زودی در مشهد روی صحنه می‌رود زمان پخش و تکرار سریال «تب سرد» از شبکه آی‌فیلم عیادت نماینده صندوق اعتباری هنر از «سعید پیردوست» بازیگر محبوب شب‌های برره نشست رسانه‌ای جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان برگزار شد | برپایی بزرگداشتی برای «عموپورنگ» تعطیلی سالن‌های نمایش به مناسبت سالروز وفات حضرت معصومه(س) دوبله فیلم جنایی «همه را بکش ۱» برای پخش از تلویزیون سفری عمیق به پرونده‌های خاک گرفته در بایگانی تاریک پلیس | معرفی سریال «دپارتمان کیو» اثر جدید اسکات فرانک + ویدئو رکوردشکنی «سوپرمن» در ۱۰ روز نخست انتشار حواشی دنباله دار انتخاب نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۶ رقابت چهار فیلم‌ساز ایرانی در اسکار ۲۰۲۶ راهیابی ۴ فیلم ایرانی به جشنواره کودک و نوجوان شارجه جایزه بهترین مستند جشنواره ترکیه‌ به «حبیب الله» رسید «۱۸۰۰۱»، مقاومت دربرابر فراموشی قصه‌های خراسان فیلم تحسین‌شده «داستان استریت» روی آنتن + زمان پخش ۳ دهه درخشش بر پرده نقره‌ای | سینمای ایران در آینه نقش‌های لیلا حاتمی دبیر جشنواره بین‌المللی تئاتر عروسکی تهران_مبارک معرفی شد خبر برگزاری کنسرت «محسن یگانه» در فضای باز یزد تکذیب شد! معرفی ۸ فیلم بلند راه یافته به جشنواره کودکان و نوجوانان + اسامی و خلاصه داستان فیلم کوتاه «سیاگالش» آماده نمایش شد
سرخط خبرها

یادداشت افشین هاشمی برای درگذشت مسعود مهرابی: کتابش را بلعیده بودم

  • کد خبر: ۴۱۰۶۵
  • ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۳
یادداشت افشین هاشمی برای درگذشت مسعود مهرابی: کتابش را بلعیده بودم
افشین هاشمی با ذکر این نکته که مسعود مهرابی را فقط یک بار در دفتر مجله فیلم دیده است، یادداشتی درباره دورانی نوشته که کتاب «تاریخ سینمای ایران» او را خط به خط حفظ می کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز-

یادداشت افشین هاشمی برای درگذشت مسعود مهرابی: کتابش را بلعیده بودم

افشین هاشمی | کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر

کتابش را بلعیده بودم. نمی‌دانم چرا فکر می‌کردم کسی که می‌خواهد سینما کار کند، باید سینمای کشورش را حفظ باشد. پس به‌مانندِ درس، دستم را روی توضیحات می‌گذاشتم، و از روی عکس‌، نامِ فیلم، کارگردان و سالِ ساخت را می‌گفتم. گاهی امیر را هم مجبور می‌کردم حفظ کند، و اگر فیلمی را اشتباه می‌گفت، پس‌گردنی می‌خورد. از روی فهرستِ این کتاب شروع به دیدنِ فیلم‌های سینمای ایران کردم. ویدئوهای غدغن را پشت سگکِ کمربند، زیرِ پیراهن می‌آوردم خانه و البته در فیلم‌کرایه‌ای‌های مجرمانه‌ی دهه‌ی شصت، بنا به فهرستِ مندرج در کتاب، هرچه بیش‌تر دنبالِ «گاو» و «رگبار» و «خشت و آینه» می‌گشتم، بیش‌تر «مهدی‌مشکی و شلوارکِ داغ» گیرم می‌آمد؛ اما هرچه بود، در کتاب علامت می‌خورد که یعنی “دیده‌ام”. بعدن بچه‌محلّی - گمانم هومن رنجبر - آن کتاب را با همه‌ی علامت‌هایش گرفت و دیگر پس نیاورد. گرچه دیگر نیازی به آن کتاب نداشتم و اینترنت مشکل تاریخ‌ها و عکس‌ها را حل کرده بود، اما آن کتاب با عطفِ کلُفتش باید در کتابخانه می‌بود و پس باز خریدمش.


همه‌ی این قصّه‌ها را گفتم تا بگویم «مسعود مهرابی» برای من در مجله‌ی فیلم تمام نمی‌شود؛ برای من نامِ او با تاریخِ سینمای ایران و همه‌ی سال‌های نوجوانی‌ام گره خورده.


و اکنون که نیست بغضی دور در گلویم پرسه می‌زند، عینن احساسِ از دست دادنِ آن کتاب با همه‌ی علامت‌هایش، که حتا با خریدِ نسخه‌ی ویراست جدید هم نرفت.


پی‌نوشت: ایشان را تنها یک‌بار در مجله‌ی فیلم دیدم و همین؛ ارادتم را ابراز کردم و تمام.

 

مسعود مهرابی، نویسنده، کارتونیست و مدیرمسئول مجله «فیلم»، درگذشت

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->