مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود نقد و بررسی ناخن کشیدن در کافه‌کتاب آفتاب «حلقه عشاق» به یاد رضا مافی | گزارشی از یک نمایشگاه نقاشی خط در مشهد پیام وزیر ارشاد به هنرمندان پیشکسوت شاعر پادشاه فصل‌ها، پاییز‌های مشهد را دیده بود درباره جمشید و نادر مشایخی، بازیگر و آهنگ‌ساز ایرانی به بهانه زادروز پدر و پسر هنرمند پرونده «توماج صالحی» مختومه اعلام شد رویکرد اصلی دکه مطبوعات، فروش نشریات و کتاب است انتشار «آتش نهان» آلبوم جدید پرواز همای بازیگران جایگزین سارا و نیکا در سریال پایتخت ۷ معرفی شدند + فیلم و عکس رقابت فیلم سینمایی «احمد» در جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان کانادا ماجرای تغییر ناگهانی سالن اجرای نمایش «خماری» و حواشی آن چیست؟
سرخط خبرها

یادداشت افشین هاشمی برای درگذشت مسعود مهرابی: کتابش را بلعیده بودم

  • کد خبر: ۴۱۰۶۵
  • ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۳
یادداشت افشین هاشمی برای درگذشت مسعود مهرابی: کتابش را بلعیده بودم
افشین هاشمی با ذکر این نکته که مسعود مهرابی را فقط یک بار در دفتر مجله فیلم دیده است، یادداشتی درباره دورانی نوشته که کتاب «تاریخ سینمای ایران» او را خط به خط حفظ می کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز-

یادداشت افشین هاشمی برای درگذشت مسعود مهرابی: کتابش را بلعیده بودم

افشین هاشمی | کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر

کتابش را بلعیده بودم. نمی‌دانم چرا فکر می‌کردم کسی که می‌خواهد سینما کار کند، باید سینمای کشورش را حفظ باشد. پس به‌مانندِ درس، دستم را روی توضیحات می‌گذاشتم، و از روی عکس‌، نامِ فیلم، کارگردان و سالِ ساخت را می‌گفتم. گاهی امیر را هم مجبور می‌کردم حفظ کند، و اگر فیلمی را اشتباه می‌گفت، پس‌گردنی می‌خورد. از روی فهرستِ این کتاب شروع به دیدنِ فیلم‌های سینمای ایران کردم. ویدئوهای غدغن را پشت سگکِ کمربند، زیرِ پیراهن می‌آوردم خانه و البته در فیلم‌کرایه‌ای‌های مجرمانه‌ی دهه‌ی شصت، بنا به فهرستِ مندرج در کتاب، هرچه بیش‌تر دنبالِ «گاو» و «رگبار» و «خشت و آینه» می‌گشتم، بیش‌تر «مهدی‌مشکی و شلوارکِ داغ» گیرم می‌آمد؛ اما هرچه بود، در کتاب علامت می‌خورد که یعنی “دیده‌ام”. بعدن بچه‌محلّی - گمانم هومن رنجبر - آن کتاب را با همه‌ی علامت‌هایش گرفت و دیگر پس نیاورد. گرچه دیگر نیازی به آن کتاب نداشتم و اینترنت مشکل تاریخ‌ها و عکس‌ها را حل کرده بود، اما آن کتاب با عطفِ کلُفتش باید در کتابخانه می‌بود و پس باز خریدمش.


همه‌ی این قصّه‌ها را گفتم تا بگویم «مسعود مهرابی» برای من در مجله‌ی فیلم تمام نمی‌شود؛ برای من نامِ او با تاریخِ سینمای ایران و همه‌ی سال‌های نوجوانی‌ام گره خورده.


و اکنون که نیست بغضی دور در گلویم پرسه می‌زند، عینن احساسِ از دست دادنِ آن کتاب با همه‌ی علامت‌هایش، که حتا با خریدِ نسخه‌ی ویراست جدید هم نرفت.


پی‌نوشت: ایشان را تنها یک‌بار در مجله‌ی فیلم دیدم و همین؛ ارادتم را ابراز کردم و تمام.

 

مسعود مهرابی، نویسنده، کارتونیست و مدیرمسئول مجله «فیلم»، درگذشت

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->