Assassin’s Creed: Valhalla حکم نسخه سوم برای سه گانه شخصیت «لیلاحسن» را دارد و او قرار است نقش مهمی در روایت داستانی مجموعه اسسینزکرید ایفا کند. در این مطلب، نگاهی به این بازی خواهیم داشت که جمعه گذشته به بازار عرضه شد.
علی رضایی | شهرآرانیوز؛ در صنعت بازیهای ویدئویی، مجموعههایی وجود دارند که به رغم افتی که کرده اند، هم چنان مورد توجه کاربران قرار دارند. Assassin’s Creed جزو این دسته از مجموعه هاست. با اینکه تکراری بودن گیم پلی همیشه یکی از انتقاداتی بود که از بازیهای این مجموعه مطرح میشد، نسخههای نسل هفتمی اسسینزکرید هرکدام تجربه بسیار خوبی در اختیار مخاطب قرار داده است. این در حالی است که با ورود به نسل هشتم، بازیهای اسسینزکرید نتوانستند آن طور که باید و شاید کاربران را راضی نگه دارند. البته با عرضه نسخه آدیسی در سال ۲۰۱۸، درد هواداران تا اندازهای تسکین پیدا کرد و حالا با معرفی Valhalla، انتظارات بیش ازپیش بالا رفته است. Assassin’s Creed: Valhalla حکم نسخه سوم برای سه گانه شخصیت «لیلاحسن» را دارد و او قرار است نقش مهمی در روایت داستانی مجموعه اسسینزکرید ایفا کند. در این مطلب، نگاهی به این بازی خواهیم داشت که جمعه گذشته به بازار عرضه شد.
ورود به دنیای وایکینگها
داستان بازی پس از اتفاقات بسته الحاقی The Fate of Atlantis بازی Assassin’s Creed: Odyssey روایت میشود، جایی که لیلاحسن Staff of Eden یا همان عصای باستانی را در اختیار گرفته است. یوبیسافت برای داستان سرایی والهالا به سراغ یک داستان وایکینگی و اساطیری رفته و بازی با یک میان پرده از یک جشن آغاز میشود. گروهی از وایکینگها در حال جشن گرفتن هستند و شما در نقش کودکی ایوور، قهرمان داستان، مشغول تجربه بازی میشوید. کمی بعد، یک حمله به گروه شما صورت میگیرد و پدر و مادر ایوور کشته میشوند. اکنون سالها از این ماجرا میگذرد و ایوور به یک وایکینگ همه فن حریف تبدیل شده است. نکته جالب Assassin’s Creed: Valhalla که از همان ابتدا به آن پی میبرید، این است که میتوانید جنسیت ایوور را از همان ابتدا تغییر دهید. البته نحوه روایت داستان در والهالا موردی است که به شما این اجازه را میدهد و با گذر زمان و رسیدن به ساعتهای انتهایی، به دلیل استفاده از این سیستم پی خواهید برد.
یک اثر شخصیتپردازانه
شخصیت پردازی مورد دیگری است که به یکی از نقاط قوت بازی تبدیل شده است. پس از اینکه گذشته ایوور به خوبی نشان داده میشود، در طول روایت داستان، به یک شخصیت کامل و پخته تبدیل میشود. البته در این میان شخصیتهای دیگری مثل اودین هم به او کمک میکنند تا بتواند تصمیمهای بهتری بگیرد. هم چنین نوع تعامل ایوور و سیگرد یکی از بهترین بخشهای بازی است که تا آخرین نقطه از داستان دستخوش فراز و نشیبهای مختلفی است. سایر شخصیتهای اصلی داستان هم شخصیت پردازی خاص خود را دارند. هم چنین Assassin’s Creed: Valhalla دارای شخصیتهایی خاکستری است که به خوبی در حساسترین بخشهای داستان بازیکن را غافل گیر میکنند. بازی دارای دیالوگها و سیستم انتخاب دیالوگ در خط داستانی است. این انتخابها پایان اصلی بازی را تغییر نمیدهند، اما نحوه تمامشدن هر بخش داستانی را دستخوش تغییرات مختلفی میکنند. با این تفاصیل، داستان Assassin’s Creed: Valhalla مهمترین نقطه قوت آن به حساب میآید و با همه مشکلات، ظرفیت این را دارد که شما را سرگرم نگه دارد.
۳ خط داستانی متفاوت
در نسخههای گذشته، همیشه با روایت داستان در دنیای مدرن و قدیم روبه رو میشدیم. این در حالی است که والهالا ۳ داستان مختلف را به نمایش میگذارد. اولین داستان مربوط به ماجراجویی لیلا حسن و مأموریتی میشود که برعهده دارد، موردی که میتواند ازطریق آن، جهان را دستخوش تغییرات بزرگی کند. همان طور که قهرمان آدیسی به آن اشاره کرد، آینده در دستان لیلاحسن است و نقش مهمی را ایفا میکند.
این در حالی است که برای رسیدن به هدف خود، به ایوور نیاز دارد. ایوور پس از اینکه خانواده خود را از دست میدهد، در قبیله «کلاغ» به سر میبرد. او و سیگرد، برادر ناتنی اش، تصمیم میگیرند به سرزمینهای آنجلوساکسن بروند و قبیله خود را بزرگ و بزرگتر کنند. در واقع، آنجلوساکسن را میتوان دوره قرون وسطایی انگلیس نامید. یوبیسافت به سراغ دورهای رفته است که در آن شاهد یک نبرد بزرگ میان شاه آلفرد و گاترم، رهبر دانمارکی ها، هستیم که به Battle of Edington معروف است. یوبیسافت از این واقعه تاریخی و شخصیتهای مربوط به آن استفاده کرده است تا داستان ایوور و ماجراجویی هایش را به همراه سیگرد به بهترین شکل ممکن روایت کند.
با این حال، بخش دیگری هم برای داستان والهالا در نظر گرفته شده که بعد اساطیری بازی است و شاهد مواردی مثل ازگارد هستیم. روایت داستانی در Assassin’s Creed: Valhalla نقش بسیار مهمی را ایفا میکند و شاهد یک روایت باکیفیت و درگیر کننده هستیم. شروع بازی به خوبی گیرا و جذاب کار شده است و به مرور زمان، سرعت و ساختار خود را از بین نمیبرد، بلکه با ارائه شاخ و برگهای مختلف، آن را گستردهتر میکند تا بازیکن بتواند تجربه خوبی کسب کند. در نقطه انتهایی هم ۳ خط داستانی به خوبی به یکدیگر متصل شده اند و شاهد یک پایان عجیب و غافلگیر کننده هستیم.
تنوع در سیستمهای مبارزه
گیم پلی بازی در حالت کلی نسخه تکامل یافتهتر آدیسی به حساب میآید که تغییرات مختلفی در آن اعمال شده است. ازاین رو، والهالا از نظر گیم پلی با اینکه شباهتهای بسیاری به نسخه پیشین دارد، موارد جدید و بهتری را هم در خود جای داده است تا یک تجربهای جدید نیز ارائه دهد. مبارزات بازی به لطف استفاده از سلاحهای مختلف، متنوع است و بازیکنان میتوانند با استفاده از سلاحهای مختلف، شیوههای مبارزهای متفاوتی را تجربه کنند یا اینکه تنها با یک سلاح، بازی را به اتمام برسانند، بدون اینکه حتی از نبردها و سازوکارهای آن خسته شوند.
استفاده از مهارتهای قابل اجرا نقش مهمی در جذابیت نبردها ایفا کرده است. تیم سازنده از ۲ مجموعه چهارتایی برای مهارتهای قابل استفاده ایوور استفاده کرده است. بازیکنان در طول گشت و گذار خود در جهان بازی میتوانند مهارتهای قابل استفاده را در قالب آیتمهای جمع آوری به دست آورند و از آنها استفاده کنند. طراحی متنوع و منحصربه فرد هریک از این مهارتها موردی است که سیستم مبارزات مخاطب را به خوبی شکل میدهد. هم چنین درخت مهارتها نقش بسیار مهمی را در گیم پلی بازی و قدرت ایوور ایفا میکند.
بخشهای جانبی جذاب
گیم پلی بازی فقط به مراحل اصلی و فرعی ختم نمیشود و فعالیتهای مختلفی برای بازیکنان در نظر گرفته شده است. از پیدا کردن آیتمهای مخفی گرفته که بعضی از آنها شامل کسب لباس و مهارتهای قابل استفاده جدید میشود تا غارت کردن محیطهای مشخص شده روی نقشه بازی، هرکدام جذابیتهای خاص خود را دارد. با این حال، غارت کردن را میتوان مهمترین فعالیت فرعی Assassin’s Creed: Valhalla دانست. یکی از بعدهای گیم پلی والهالا این است که قبیله خود را گسترش دهید. این گسترش به واسطه ساخت پایگاههای مختلف و ارتقای آنها انجام میشود. از این رو، برای انجام این کار نیاز به متریالهای مورد نظر دارید و کسب آن ها، به واسطه غارت کردن محیطهای مشخص شده روی نقشه بازی انجام میشود. نحوه شروع یک غارت و ادامه پیدا کردن روند آن حس و حال نبردهای وایکینگی را به خوبی القا میکند و تجربه بسیار سرگرم کننده و متفاوتی در مقایسه با مراحل اصلی در اختیار کاربران قرار میدهد. مراحل اصلی در نوع خود درگیرکننده و جذاب طراحی شده اند، اما مأموریتهای فرعی، با اینکه بعضی از آنها ساختار فرهنگی آن زمان را نشان میدهند، آن چنان تجربه قابل قبولی مانند مراحل اصلی و غارتها در اختیار مخاطب قرار نمیدهند.
چشم نواز، اما پر ایراد
از نظر بصری، Assassin’s Creed: Valhalla زیبا و چشم نواز است. نورپردازی و افکتهای حاصل از آن بازیکن را به خوبی مجاب میکند در بعضی از مناطق تنها سر جای خود بایستد به مناظر خیره شود. این در حالی است که بعضی طراحیها و هم چنین موارد فنی بزرگترین و سنگینترین ضربه را به Assassin’s Creed: Valhalla وارد کرده است. طراحی و افکتهای حاصل از آتش و بافتها در بعضی از مناطق، کیفیت مناسبی ندارند و همانند یک بازی نسل هشتمی نیستند. از طرفی، گاهی وجود مشکلات فنی، مانع از این میشود که لحظات خوبی را در Assassin’s Creed: Valhalla سپری کنید. در گوشه و کنار بازی باگها و گلیچهای متعددی مشاهده خواهید کرد. ترکیب این مورد با هوش مصنوعی ضعیف والهالا میتواند لذت تجربه یک اثر باکیفیت را تا اندازهای از شما بگیرد. در زمینه موسیقی، اما بازی هیچ کم و کسری ندارد. سری Assassin’s Creed همیشه در زمینه موسیقی تجربه خوبی ارائه کرده است. نسخه Valhalla هم از این قاعده مستثنا نیست. زمانی که در حال سوارکاری، بالا رفتن از کوه و مناطق مشابه و هم چنین نبردها هستید، موسیقیهای مختلفی به گوش میرسد. هنگام استفاده از کشتی خود هم میتوانید به خدمهها دستور دهید یک ترانه بخوانند. این موارد کنار هم سبب میشود حس و حال آن دوران به خوبی القا شود.
تریلر بازی Assassin’s Creed: Valhalla