علی رضایی | شهرآرانیوز - سال ۲۰۱۲ میلادی شرکت فرانسوی یوبیسافت، شرکت بزرگی که نامش با ساختههایی به یادماندنی و الهام بخش مثل سری اسپلنترسل و اسسینز کرید گره خورده است، تولید یک سری جدید و اوریجینال با نام واچ داگز (Watch Dogs) را اعلام کرد. پس از نسخه اول سری واچ داگز، دومین قسمت از آن در نسل هشتم کنسولهای بازی عرضه شد، دنبالهای که بر خلاف قسمت قبل، فضایی تاریک و سنگین را ارائه نمیکرد، اما از منظر طراحی بازی، آن قدر سرگرم کننده بود که هم گیمرها، هم منتقدان و هم سران یوبیسافت را به تولید نسخه بعدی راضی کند. حالا نوبت به دنباله آن رسیده است. واچ داگز لیجن (Watch Dogs: Legion) نام سومین نسخه از این مجموعه است. در بازهای که بازیهای جهان باز خیلی بیش از قبل مورد توجه کاربران قرار گرفته اند، سومین نسخه از سری واچ داگز با یک ایده تازه میخواهد پا به میدان بگذارد، ایدهای جسورانه و بلندپروازانه که پیش تر، سابقه اجرای موردی شبیه به آن در نسل هشتم کنسولهای بازی ثبت نشده بود.
مبارزه در قلب لندن
داستان بازی در آیندهای نه چندان دور جریان پیدا میکند. سیستم عامل همه کاره CtOS که پیشتر در شهرهای شیکاگو و سان فرانسیسکو متولد شده و رشد کرده بود، اکنون به یک نظام جهانی تبدیل شده است که هر شهری از هر کشورهای دنیا برای اینکه مردمانش را زیر نظر بگیرد، آن را در قلب همه ساختارهایش میکارد و صدالبته با این کار، به رشد بذر فساد، جرائم اجتماعی، قتلها و دزدیهای عظیم کمک زیادی میکند.
در واچ داگز لیجن به لندن سفر میکنیم و در متن حوادثی قرار میگیریم که CtOS در لندن برپا کرده است CtOS و شرکت سازنده اش، یعنی کمپانی بلوم، (Blum) همیشه زیر نظر گروهی موسوم به ددسک (Ded SEC) بوده اند. ددسک مثل یک سایه، CtOS را دنبال میکند و در تلاش است با آن مقابله کند.
در ابتدای بازی، شما به عنوان یکی از اعضای گروه ددسک مخفیانه به ساختمان پارلمان بریتانیا وارد میشوید و میبینید کل آنجا بمب گذاری شده، بمبهایی که روی آنها نام گروه شما نوشته شده است. این بمب گذاریها کار گروهی مرموز به نام زیرودی (Zero Day) است. این گروه با برپا کردن چند انفجار مهیب در نقاط شلوغ لندن، ضمن به بار آوردن یک فاجعه انسانی، گروه ددسک را به عنوان دشمنان درجه یک مردم بریتانیا اعلام میکند و با این کار، یک حاشیه امن برای CtOS پدید آورده است و برای تصاحب این سیستم پرنفوذ و تأثیرگذار و در پایان، برای حکومت بر بریتانیا، خیز برمی دارد.
پس از خراب کاریهای بزرگ زیرودی و گرفته شدن انگشت اتهام به سمت گروه ددسک، همه اعضای این گروه کشته یا دستگیر میشوند به جز دختری با نام سبین (Sabin) که با همکاری یک هوش مصنوعی رده بالا موسوم به «بگلی» تلاش میکند با سرپا کردن گروه ددسک، مقابله با زیرودی را ادامه دهد. از اینجای کار به بعد، شما وظیفه دارید ددسک را دوباره از اول تشکیل دهید و اعضای جدیدی جذب آن کنید.
بازی با همه شهروندان
در داستان Watch Dogs Legion هیچ قهرمان یا شخصیت اصلی از پیش تعیین شدهای وجود ندارد. این شما هستید که شخصیت اصلی داستان را از میان مردم شهر لندن انتخاب میکنید. یوبیسافت ایده تبدیل NPCهای بازی به قهرمانان آن را به بهترین شکل ممکن اجرا کرده است، ایدهای جسورانه که بسیار دور از ذهن و نشدنی به نظر میرسید، اما به شکلی حساب شده و دقیق، در دل سازوکارهای داستانی و گیم پلی بازی رخنه میکند و باعث میشود گیمر بیش از قبل خودش را در متن همه رخ دادهای بازی حس کند.
با قدم زدن در خیابانهای لندن، میتوانید سوژههای خود را از میان مردم این شهر بررسی کنید و اگر از مهارتها و تواناییهای این افراد رضایت داشتید، آنها را به تیم خود اضافه میکنید. ایده تبدیل شهروندان لندن به قهرمانان داستان بازی، هم از منظر روایی و هم از منظر ساختار گیم پلی، به کل با شالوده Watch Dogs Legion هم راستاست. این بازی داستان یک انقلاب مردمی و یک شورش را علیه هوش مصنوعی که بر مردم حاکم شده است روایت میکند.
در روند بازی، مرگ شخصیت تحت کنترل شما به معنی حذف دائمی او از روند داستان خواهد بود، مرگی که شاید سادهتر از چیزی که فکرش را بکنید رخ دهد و شخصیت شما را برای همیشه حذف کند.
گشت وگذار در لندن، انجام فعالیتهای جانبی، پیدا کردن اپراتورهای مناسب برای تیم ددسک و انجام مأموریتهای اصلی، ساختار کلی گیم پلی بازی را شکل میدهند. یوبیسافت برعکس مسیری که برای طراحی مراحل آثار اخیر خود پیش گرفته بود، حالا با یک نقشه نه چندان عظیم، اما پرشده از فعالیتهای متنوع و سرگرم کننده سراغ گیمرها آمده است. شهر لندن در بازی واچ داگز لیجن به چند منطقه مختلف تقسیم شده است، مناطقی که هرکدام فعالیتهایی خاص را در خود جای داده است. تفاوت فعالیتهای موجود در محلههای مختلف لندن و تنوعی که هریک از این فعالیتها دارد روند سومین قسمت از سری واچ داگز را جذاب، مفرح و متنوع کرده است. در مجموع، بازی ۵ خط داستانی مختلف و بیش از ۶۰ مرحله دارد که میتوانید آن را هرگونه که بخواهید انجام دهید.
گرافیکی که عالی نیست
شهر لندن در این بازی بسیار زیبا طراحی شده و رانندگی در کوچه پس کوچههای آن، چه در روز چه زیر لامپهای رنگارنگش، لذت بخش است. گرافیک هنری بازی را باید در یک کلام بسیار قابل قبول دانست. کیفیت بافت ها، نورپردازی، سایه زنی، رنگ بندی محیطها و میتوان گفت همه موارد فنی و هنری از دید بصری در حد بسیار خوبی کار شده اند. البته باید گفت گرافیک هنری بازی را نمیتوان نفس گیر یا بی نظیر دانست، اما آن قدری چشم نواز هست که از تماشای گوشه گوشه لندن لذت کافی را ببرید. مسئله اصلی در بخش گرافیکی در قسمت فنی است. مانند همیشه، عناوین یوبیسافت برخی مشکلات گرافیکی و فنی مختلف و گاه عجیب و غریب را نیز دارند، مشکلاتی که در بین کاربران و متخصصان حوزه بازی باعث به وجود آمدن انتقادهایی به این بازی هم شده است. البته این مشکلات اغلب با ارائه به روزرسانیهای مختلف تا حد زیادی رفع میشوند، با وجود این، نمیتوان این مشکلات را به کل نادیده گرفت.
۳ گروه اصلی
در این بازی، اعضای ددسک به ۳ گروه مختلف تقسیم میشوند و هر گروه وظایف مربوط به خودشان را دارند.
اولین گروه Enforcer هستند. این گروه انواع مختلف حملات تن به تن و حملات با اسلحه را انجام میدهند. آنها هم چنین توانایی گذاشتن مینهای چسبناک را هم دارند.
Infiltrator نام دومین گروه افراد در بازی است. این گروه بیشتر کارهایی را که به آنها محول میشود به صورت مخفیانه و دور از چشم دیگران انجام میدهند. یکی از قابلیتهایی که اعضای این گروه دارند فعال کردن شنلی است که چند ثانیه شما را از دید مأموران امنیتی نامرئی میکند.
Hacker هم سومین گروه مردم در بازی هستند. این گروه همان طور که از نامشان پیداست وظیفه نفوذ به انواع سیستمهای اطلاعاتی را دارند. البته ترجیح میدهند برای انجام کارهای عملی پهپادها را به خدمت بگیرند. آنها به پهپاد عنکبوتی دسترسی دارند که حملات فیزیکی روی دشمنان اجرا میکنند.
این دسته بندیها به هر عضو ددسک هویت مخصوص به خودش را میدهد و شما را تشویق میکند به روشهای مختلف مراحل بازی را انجام دهید.
موسیقی و صداگذاری در نقطه اوج
واچ داگز لیجن از حیث صداگذاری، دوبله و موسیقی یک ساخته عالی است. یکی از نگرانیها درباره بازی این بود که سیستم تبدیل NPCها به شخصیتهای اصلی بازی به دوبله اثر ضربه وارد کند و تجربه بازی را زیر سؤال ببرد. یوبیسافت با آگاهی از این موضوع، روی دوبلاژ تک تک NPCهای موجود در بازی وقت گذاشته و دوبله بازی را به گونهای شکل داده است که هر NPC بتواند همه دیالوگهای موجود در سراسر بازی (کات سین ها، مکالمهها و بیشتر) را پوشش بدهد. شخصیتهایی که بازی را با آنها پیش میبرید، هر یک، با گویش خاصی صحبت میکند. ممکن است اپراتوری را همراه خود داشته باشید که با گویش لیورپولی، اسکاتلندی، ایرلندی یا آفریقایی بریتانیایی صحبت کند. هیچ ۲ اپراتوری را نمیتوانید پیدا کنید که یک خط از دیالوگ را به کل با یک لحن و یک گویش ثابت و مشابه ادا کنند. اپراتورهای شما نه تنها با گویشهای مختلف و خاص خود صحبت میکنند بلکه در طول مکالمه، تکیه کلامهای خاص خود را نیز دارند، تکیه کلامهایی که در طول تجربه بازی با آن اپراتور خاص، به امضای او و قسمتی از شخصیت پردازی اش تبدیل میشوند، شخصیتهایی که ابتدا ساده به نظر برسند، در ادامه و در ساعات پایانی، به اندازهای با آنها ارتباط برقرار میکنید که پس از اتمام بازی، دلتان برایشان تنگ خواهد شد. بازی از منظر آفرینش موسیقیایی نیز بسیار باکیفیت است. چه موزیکهای اوریجینال بازی چه موزیکهایی که در رادیو پخش میشوند، همگی، تنوع بسیار خوبی دارند و به بهترین شکل ممکن، روی فضاسازی سوار میشوند.
تریلر بازی Watch Dogs: Legion