«سراسر شب» فیلم سادهای است که قواعد فرمی رایج در سینمای ایران را بر هم میزند و با بهرهگیری از نوعی مهندسی معکوس، به دنبال ایجاد نوآوری روی پرده نقرهای است.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - فرزاد موتمن یکی از عجیبترین کارگردانهای سینمای ایران است؛ مردی که به لحاظ سواد، وزنه انکارناپذیر و درخور احترامی در سطح دانشگاهی است؛ ولی کارنامه سینمایی او پر از تجربههای متفاوت از فیلمهایی با انواع ژانرهای سینمایی است. بیش و کم همهجور فیلمی در کارنامه موتمن به چشم میخورد، اما «سراسر شب» احتمالا یکی از فیلمهای خوب و اصیل این کارگردان است؛ اصیل به معنای غیرنمایشی و بیتوجه به فروش میلیاردی یا جذب مخاطب عام.
«سراسر شب» فیلم سادهای است که قواعد فرمی رایج در سینمای ایران را بر هم میزند و با بهرهگیری از نوعی مهندسی معکوس، به دنبال ایجاد نوآوری روی پرده نقرهای است. همین روش سلبی باعث شده فیلم چند برابر جدیتر و پیچیدهتر از چیزی که واقعا هست، به نظر برسد. با این حال، «سراسر شب» یک اثر آوانگارد و ماجراجویانه، برای تزریق شکل تازهای از فیلمسازی به سینمای ایران است و شایسته نیست که آن را فیلمی سخیف یا تصنعی معرفی کنیم. فرزاد موتمن در این فیلم، قصه را پس میزند و ترجیح میدهد کار خود را با فضاهایی که ایجاد میکند، پیش ببرد. به همین دلیل است که اسپویل کردن (افشاسازی) «سراسر شب» یا حتی ارائه خلاصه داستان غیرممکن به نظر میرسد.
دیگر وجه مثبت فیلم «سراسر شب» این است که فیلمساز برای مدتی طولانی ایده فیلم را در ذهنش نگه داشته و برای ساختن آن شتابزده عمل نکرده است. همین پرورش ایده در ذهن موتمن برای مدتی طولانی، باعث شده فیلم لحن مورد نظر کارگردان را به خود بگیرد و امضای او پای کار بیفتد. این خصلتی است که میتواند به فیلمی مثل «سراسر شب» رنگ و بوی اصالت ببخشد؛ هرچند که ممکن است مخاطبان زیادی آن را دوست نداشته باشند. با این حال، برای فیلمسازی در سطح فرزاد موتمن، بیشک اصالت بسیار مهمتر از شاخصه محبوبیت است.
خصلت روشنفکرمآبانه فیلم اما، یکی از نقاط ضعف «سراسر شب» است که باعث میشود مخاطب خاکستری سینما به آن بدبین شود. به طور کلی، مخاطبشناسی فیلمی با مختصات «سراسر شب» چندان دشوار نیست. بهطبع خود عوامل فیلم هم به خوبی میدانند که «سراسر شب» برای گروه زیادی از مردم جالب نخواهد بود و البته که گروه کوچکی از مردم شیفته آن خواهند شد.
کسانی که پاتوقشان کافیشاپ است، موسیقی را جزو دغدغههای اصلی خود میدانند، به کتابهایی مثل «گرسنگی» و «پس از تاریکی» علاقه دارند، شبهای فصل سرد را به هر زمان دیگری ترجیح میدهند و مهمتر از همه، دلداده و خوره سینما هستند. جدای از این دو گروه اما، یک گروه سومی هم وجود دارند که مایلاند از قضاوت شتابزده پرهیز کنند و «سراسر شب» را، در قالب مجموعهای از نقاط قوت و ضعف، ببینند. این گروه احتمالا با تماشای تبلیغات مکرر برندهای جورواجور، ارجاعات پرتعداد به سبک زندگی جوانان روشنفکرمآب، تماشای فضاهای کافیشاپی و آپارتمانهایی با دکورهای جذاب، اصطلاحات خاص و ... خط خود را گم میکنند و نمیتوانند روی ارزشهای سینمایی «سراسر شب» متمرکز شوند.
بزرگترین ارزش سینمایی «سراسر شب» خصلت واکنشگرانه آن است. میدانیم که در در میان اهالی سینما، منتقدان، نظریهپردازان این عرصه و حتی برخی از مدیران فرهنگی، عدهای به سادهسازی علاقه دارند و معتقدند فیلم خوب فیلمی است که پیامش را به شکلی منتقل کند که سادهترین مخاطبان هم آن را تمام و کمال دریافت کنند. بسیاری از سینماگران با این دیدگاه مخالف هستند و اعتقاد دارند که چنین رویکردی منجر به تنزل سینما و سادهسازی هنر میشود. اهمیت «سراسر شب» در واکنشی است که به این دیدگاه نشان میدهد و با پیچیده کردن تعمدی یک داستان ساده، سعی میکند به رشد و تعالی سینما خدمت کند.
در میان عناصر مختلف فنی و هنری این فیلم، موسیقی شاخصه جاافتاده و آبرومندی است که در سرتاسر اثر نقش دارد و یک محصول جانبی یا عنصر تزئینی جدا از فیلم نیست.
کیفیت بازیها هم از سطح بالایی برخوردار است؛ بالأخص امیر جعفری و مهدی سلطانی اجراهایی در خدمت فیلم و پرظرافت و دقیق ارائه میدهند. این دو بازیگر اگرچه شاید ستارههای درجه یک سینما و چهرههای مؤثر در گیشه فیلم نباشند، اما حضورشان در «سراسر شب» دیدنی است و خاصه در بازی چهره، قدرتمند ظاهر میشوند. الناز شاکردوست هم که چند سالی است از سینمای تجاری فاصله گرفته، یک نقشآفرینی درخور دیگری را به کارنامه خود اضافه کرده و گلیم خود را از آب بیرون میکشد. سینا حجازی اما، در کنار این چهرههای کاربلد و حرفهای، نشان میدهد که در همان خوانندگی تبحر بیشتری دارد و تلاشش برای بازیگری در سینما، فقط یک ناکامی دیگر به تلاشهای بینتیجه خوانندگان کشورمان برای بازیگر شدن در سالهای اخیر، اضافه کرده است.
تریلر فیلم «سراسر شب»