مشهدالرضا (ع) بهعنوان «جهانشهر برکت و کرامت» لازم است تا در راستای بینالمللیشدن گامهای زیادی بردارد. رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر مشهد هم هفته پیش گفت: «هرچه در کار به پیش میرویم، میبینیم که نسخه شفابخش ما توسعه امور بینالملل است. توسعه روابط بینالملل هم در بخش فرهنگی و هم اقتصادی میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.»
حالا بهروز فرهمند، روزنامهنگار شهرمان، درباره لزوم شکلگیری و رونق ارتباطات بینالملل شهر مشهد یادداشتی نوشته است که هم اینک پیش روی شماست.
یکم. گاهی برخی سخنان را که میشنوی، آن را فراتر از تعارف معمول یا یک شعار مییابی و شاید به همین علت است که نمیتوانی از کنارش بهسادگی بگذری و آن را به بایگانی ذهن بسپاری.
سخنان همین چند روز پیش رئیس کمیسیون فرهنگیواجتماعی شورای اسلامی شهر مشهد، به گمانم، از همین زمره است. آنجا که حجتالاسلام حسن منصوریان گفت: «هرچه در کار به پیش میرویم، میبینیم که نسخه شفابخش ما توسعه امور بینالملل است. توسعه روابط بینالملل هم در فرهنگ و هم در اقتصاد میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.» او در جامعةالمصطفی خراسانرضوی سخن میگفت. اجازه میخواهم چندکلامی دراینباره بنویسم.
دوم. موضوع «شهر و ارتباطات بینالملل» ذهن مرا به چندسال پیش میبرد؛ شاید نزدیک به ۲ دهه پیش، به هتل همای مشهد؛ جایی که استاندار وقت خراسان میزبان یک گروه بلندپایه پارلمانی از باکو بود. شب آخر حضور رئیسمجلس وقت جمهوری آذربایجان و هیئت همراهش در مشهد، بنا بر آداب دیپلماتیک، مهمانی شام و ضیافت خداحافظی آبرومندی تدارک دیده شده بود.
آنچه از آن مهمانی برایم جالب بود و خاطرهانگیز شد، وقتی بود که در پایان مراسم، یکیک مهمانان آذری را به جایگاه فرامیخواندند تا بستههای هدیهای را که استانداری و آستان قدس رضوی بهعنوان «کادوی سرراهی» تدارک دیده بودند، به ایشان تقدیم کنند.
در همینجا بود که یکتن از مهمانان پیشنهاد کرد وقتی فراخوانده میشوند، یک پیشوند «مشهدی» نیز به اول نام مهمانان باکویی افزوده شود. این پیشنهاد با استقبال روبهرو شد و نتیجه، حیرتانگیز بود. باور کنید وقتی زن و مرد هیئت آذری با لقب «مشهدی» نامیده میشدند، چنان ذوق میکردند و هیجانزده میشدند که برای ما بسی حیرتانگیز بود.
اوج این شور و اشتیاق، آن وقت بود که دختر نوجوان رئیس مجلس جمهوری آذربایجان نیز با پیشوند «مشهدی» نامیده شد و حاضران بسیار تشویقش کردند.
دخترک که در آن شب «مشهدی سارا» نام گرفت، چنان هیجانزده شده بود که اشک شوق از چشمانش سرازیر شد و پدر و مادرش او را در آغوش کشیدند.... پس از سالها، من هنوز هم خاطره آن شب را به یاد دارم؛ شبی که مهمانان آذری ما به لقب «مشهدی» مفتخر شدند و شادی و شور و هیجان آنها را به چشم سر دیدم؛ شادیای که در واژهها هرگز نمیگنجد.
سوم. بگذارید از همسایه شمالی مسلمانمان چندان دور نشویم. در تنش اخیر که میان باکو و تهران در پی تحریک و تحرکات موذیانه صهیونیستها درگرفت و میرفت که آتش جنگ «برادر- برادر» را برافروزد، با واکنش و تدبیر «میدان+دیپلماسی» ایرانی روبهرو و فتیلهاش تا قدری پایین کشیده شد؛
مردان مدیریتشهری مشهد میتوانستند (و همچنان نیز میتوانند) با مدیریت وزارت خارجه، پرچمدار «دیپلماسی زیارت» شوند و مردم و دولت ۲ کشور را به یکدیگر نزدیکتر و تنشزدایی کنند.
فراموش نکنیم که این گزینه بیبدیل همچنان روی میز مردان استانداری، مدیریتشهری و آستان قدس رضوی است، نه فقط برای جمهوری آذربایجان، بلکه برای یکیک کشورهای مسلمان منطقه.
چهارم. «عکاسی حرم و بارگاه» را یادتان هست؟ شیوهای از هنر عکاسی که خاطره زیارت را برای ما جاودان میکرد و سالهای سال به آن عکسهای روی طاقچه خانهها پز میدادیم و افتخار میکردیم.
هرچند «عکاسی زیارت» رفتهرفته از رونق افتاد و این روزها همگی با گوشیهای هوشمند، خودشان لحظههای دلانگیز زیارت را ثبت میکنند، اما آیا به این فکر کردهایم که هنوز هم میشود ثانیههای زیارت را برای زائر حرم رضوی (ع) جاودانه کرد و از فناوریهای نوین هم در این راستا بهره گرفت؟ خاصه اگر زیارت را یک «فرایند» بدانیم که مقدمه و مؤخرهای دارد، بهتر میتوانیم برای لحظهلحظه آن برنامهریزی کنیم.
برنامهریزیای که هم دستاوردهای فرهنگیوهنری و هم آوردههای اقتصادی برای شهر مشهد درپی دارد.
پنجم. کیست که نداند شهر مشهد از بابت نظام درمانوپزشکی، چه بسا گاه از تهران (مرکز کشور) هم پیشروتر است. دست بر قضا چندسالی میشود که «گردشگری سلامت» در مشهد جدی گرفته شده است و شاهد سفر انبوه بیماران خارجی به شهر (خاصه از کشورهای عربی) هستیم. اما این پیشه درآمدزا نیز که میتواند در خدمت پیشرفت متوازن شهر باشد، دستخوش پدیده دلالی و واسطهگری شده است.
شاید بهتر است مدیریت شهر و مردان پارلمان شهری بهدنبال پاسخ این پرسش کلیدی باشند که چه باید کرد تا بهره و سود «گردشگری سلامت» به توسعه شهری هم برسد؟ دراینباره باید بیشتر با هم سخن بگوییم.
ششم. سوغاتی زیارت! ... و ما ادراک سوغاتی زیارت؟! ناگفتهها دراینباره فراوان است و کارهای برزمینمانده، فراوانتر.
در این مجال، اما فقط به دادن یک کد و نشانی بسنده میکنم که از قدیم گفتهاند «العاقل یکفیه الاشاره»، این ۳ کلیدواژه را بیشتر دریابید: «سوغاتی زیارت ویژه زائران خارجی»، «شرکتهای دانشبنیان» و «ایدههای خلاقانه» ... همین ونه بیش!