یکم. بر سر لفظ و واژهها هیچ مناقشهای نداریم، نامش را هر چه میخواهید بگذارید؛ گردشگری درمان یا سلامت یا هر چیز دیگر، مراد، اما همان است که گردشگرانی از گوشه و کنار منطقه و دنیا به این شهر بیایند و تندرستی جسمی شان را بیابند و زیارت کنند و حال دلشان هم «به» شود و به دیار خودشان بازگردند؛ با یک دنیا لحظههای ناب و خاطرههای خوش. اما آیا همه ماجرا همین است؟ به گمانم، خیر! کمی درنگ کنید، عرض میکنم.
دوم. گردشگری سلامت یک تعریف علمی دارد. بر اساس این تعریف، گردشگری سلامت، یک سفر سازمان یافته از محیط زندگی فرد به مکان دیگر است که برای حفظ، بهبود و دستیابی دوباره سلامت جسمی و روحی فرد انجام میشود. گردشگری سلامت شامل «گردشگری پزشکی»، «گردشگری صحت» و «گردشگری پیشگیرانه» است. با این تعریف، سفر به آبگرم فردوس هم در زمره گردشگری سلامت است و سفرهایی از این دست، همیشه با بستری شدن چاقوی جراحی همراه نیست.... درست میگویم؟
سوم. بر اساس برخی برآوردها سالانه افزون بر ۲۰۰ هزار گردشگر سلامت وارد ایران میشوند. سهم مشهد از این عدد و رقم چقدر است؟
چهارم. مشهد میتواند قطب گردشگری سلامت ایران باشد. مدیر روابط بینالملل دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز این گزاره را تایید میکند.
دکتر سیامک زارعی قنواتی مشهد میگوید: مشهد قطب گردشگری سلامت کشور است و جایگاه این شهر از تهران هم بالاتر است.
(خبرگزاری فارس/ دی ماه ۱۴۰۰)
پنجم. خیامی، مدیر وقت گردشگری سلامت دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مصاحبهای در سال پیش از پاندمی کرونا گفته است: پارسال بیش از ۲۲ هزار گردشگر سلامت در بیمارستانها و مراکز جراحی محدود (زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد) خدمات درمانی دریافت کردهاند، اما تعداد گردشگران سلامت که در همان بازه زمانی در بخش ویزیت، سرپایی و پاراکلینیک در مشهد خدمات گرفته اند، بیش از ۱۰۰ هزار نفر است. (ایرنا/ دی ماه ۱۳۹۸).
ششم. توجه کنید که این آمار رسمی است. هیچ دور از ذهن نیست که آمار غیر رسمی و ثبت نشده، فراتر از این عدد و رقم باشد. در این میان، از آمار مربوط به سالهای کرونایی، اطلاع چندانی در دست نیست، اما منطقی است که کاهش یافته باشد.
هفتم. به گفته دکتر اسماعیل خیامی، در همان بازه از زمان، گردشگران سلامت از ۵۶ ملیت در مشهد پذیرش شده اند که بیشتر آنها به ترتیب از عراق (۵۵ درصد)، افغانستان، بحرین، ترکمنستان، پاکستان و کویت بودهاند. (ایرنا).
به نظر شما در این فهرست، جای کشورهای آسیای میانه و قفقاز خالی نیست؟ آن هم وقتی که خدمات پزشکی ایران در آمریکای شمالی و اروپا و کانادا نیز با کیفیت و دارای استاندارد بین المللی ارزیابی میشود.
به نظر میرسد، «تبلیغات گردشگری سلامت» نیز درست مثل خود گردشگری سلامت، به شکل «دیمه» و بدون نقشه راه، کارش را ادامه میدهد.
هشتم. خیامی در همان مصاحبه، این نکته را نیز یادآوری میکند که مهمترین چالش پیش روی گردشگری سلامت در مشهد، «ساماندهی نشدن واسطهها» است و میافزاید: این مشکل با همکاریهای بینبخشی در حال برطرف شدن است. (گوش شیطان کر! این را من مینویسم.)
نهم. پیشتر هم رک و بی پرده نوشته ام، اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم، گردشگری سلامت در مشهد راه خودش را پیدا کرده و پیش میرود. به زبان ساده، سفرهای باز شده است. (شکر خدا).
پزشکان و جراحان و کادر درمان بر سر این سفره پر برکت نشسته اند. (گوارای وجودشان). دلالان و واسطهها هم که گویا همه کاره این گونه از گردشگر هستند، به قدر فرزی و زرنگی شان (!) نان خود میبرند، (نوشجان شان).
شاید از گوشههای سفره، چیزکی هم به بازاریها و خدمات هتل و حملونقل برسد. (چشم حسود کور).
دهم. اما در این میان، سهم توسعه و آبادانی و پیشرفت شهر چه میشود؟ آیا وضعیت کنونی، یک بازی «برد-برد» برای شهر و شهروندان و زائران و مجاورانش است؟ آیا نمیشود (بدون آنکه نان کسی آجر شود)، «نقشه راه» یا فرایندی را طراحی کرد که درپی اجرای آن، همه افرادی که در چرخه گردشگری سلامت در مشهد نقش و کارکرد دارند، سهم خودشان را عادلانه ببرند و توسعه شهر نیز از این رهگذر، بهرهمند شود؟ این یک پرسش کلیدی است. درباره اش بیشتر اندیشه کنیم.