پس از آنکه در ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۰، کابل سقوط کرد و نیروهای طالبان کنترل ارگ ریاست جمهوری و پس از آن تمام افغانستان را به دست گرفتند، یکی از افرادی که بسیار به او فکر میکنم، استاد رهنورد زریاب است. مردی که حالا یکسال از درگذشتش میگذرد و نام او در بین فرهیختگانی جای میگیرد که ویروس کرونا آنها را از ما گرفته است.
به این فکر میکنم که اگر رهنورد زریاب در روزهای سقوط کابل زنده بود، احتمالا چقدر روزگار در کامش تلخ میگذشت و احتمالا بازگشت دوباره طالبان به قدرت در افغانستان تاثیرات زیادی بر استاد میگذاشت.
من افتخار داشتم در روزهای حضورم در کابل در رسانهای کار کنم که استاد زریاب پیر من و دیگر همکارانم بود. او راس ساعت به دفتر میآمد، همه سر راهش میایستادیم، سلام میکردیم، استاد در جایش مینشست، خودکار قرمز رنگش را به دست میگرفت و گزارشهایی را که خبرنگاران نوشته بودند دانه به دانه و کلمه به کلمه ویراستاری میکرد.
حضور زریاب در یکی از مهمترین رسانههای خصوصی افغانستان به عنوان ویراستار ارشد و تاثیرگذاری او با توجه به شناخت و دانشی که از زبان و ادبیات فارسی داشت، تاثیری بسیار مهم بر انتشار صحیح اخبار و به تبع آن استفاده درست و صحیح از کلمات توسط خبرنگاران در گزارشهایشان داشت. اتفاق مهمی که بهصورت غیرمستقیم تاثیر زیادی بر مخاطبان میگذاشت و در بلندمدت فرهنگ درست خواندن و درست نوشتن را در میان رسانههای افغانستان به اصلی مهم تبدیل کرد.
این اقدام او در افغانستانی که زبان فارسی در آن دستخوش تصمیمات سلیقهای بعضی سیاستمداران بود و همواره در خطر تاثیرگذاری دیگر زبانها قرار داشت، بسیار مهم است. افغانستانی که این روزها با قدرتگیری دوباره طالبان، بسته بودن درب مکتبها به روی دختران و جایگزینی زبان پشتو به جای زبان فارسی در مکاتبات اداری بیش از گذشته در رابطه با سرنوشت زبان فارسی و فارسیزبانان در آن احساس خطر میشود.
حضور چهرههای دانشمندی همچون استاد رهنورد زریاب در چنین جامعهای قطعا میتوانست از زبان فارسی در برابر خطراتی که آن را تهدید میکند، نگهبانی کند و باعث دلگرمی دوست داران زبان فارسی باشد. موضوعی که رهنورد زریاب چند ماه قبل از درگذشتاش در مراسمی که برای پاسداشت از ۵۰ سال فعالیت فرهنگی او در کابل برگزار شد، درباره آن هشدار داده است: «هنر و ادبیات در افغانستان به فراموشی سپرده شده است. ادبیات فضیلت است، هنرها فضیلت هستند. چون فضایل به فراموشی سپرده شدهاند، هنرها و ادبیات هنر هم در این کشور به فراموشی سپرده شدهاند.»
او در روزهایی در رابطه با فراموش شدن هنر و ادبیات سخن گفت که هنوز در افغانستان دولت به ظاهر برخواسته از رای مردم در قدرت بود، دولتی که ادعا داشت از همه مردم این کشور نمایندگی میکند و به صورت نمایشی به زبان فارسی اهمیت میداد و به فارسی زبانان احترام میگذاشت. اما حالا که طالبان در افغانستان روی کار آمدهاند و ادب، فرهنگ و آموزش از جایگاه بسیار پایینی در نگاه قدرتمندان این کشور قرار دارد، نگرانیها در رابطه با آینده زبان فارسی افزایش یافته است.
اگر رهنورد زریاب هنوز زنده بود، قطعا خاموش نمینشست و مدام نگرانی خود را در این باره به فارسیزبانان جهان یادآوری میکرد، حالا هم که او نیست، جای خالیاش در مقام یکی از مهمترین مدافعان زبان و ادبیات فارسی در افغانستان خودنمایی میکند. او در «شب رهنورد زریاب» که به همت مجله بخارا در بهمن ماه ۱۳۹۵ در تهران برگزار شد، گفته است: «من مرهون و مدیون و بدهکار تمامی نویسندگان بزرگ جهان، پژوهشگران جهان و نظریه پردازان بزرگ جهان هستم. در این میان نقش نویسندگان، پژوهشگران به ویژه مترجمان ایرانی سخت برجسته است.»