به گزارش شهرآرانیوز؛ پس از لیگ جهانی، المپیک و والیبال قهرمانی آسیا، علیاصغر مجرد که دوران فشرده و پرفشاری را با تیم ملی سپری کرده بود، در اولین روزهای پوشیدن پیراهن شهرداری ارومیه با مصدومیت بدی مواجه شد که او را در ابتدای راه از لیگ امسال بهطورکلی دور کرد. سرعتیزن تیم ملی در مصاحبهای با خبرگزاری فارس از بدرفتاری مسئولان تیم شهرداری ارومیه گلایه کرد و رفتار آنها را مصداق بارز نامردی عنوان کرد.
پس از مصدومیتم در سال جاری، اتفاقهای زیادی برای من رخ داد. رضایی، رئیس هیئت والیبال ارومیه، بعد از مصدومیت سر من را بوسید و گفت نگران نباشم و قطعا باشگاه از من حمایت خواهد کرد و تمام مبلغ قراردادم را دریافت خواهم کرد. او سعی کرد به من آرامش دهد؛ اما کمکم همهچیز عوض شد. خدا شاهد است صحبتهایی که مطرح میکنم، برای پول نیست و فقط میخواهم مردم خوب ارومیه بدانند چه اتفاقهایی برایم رخ داده است. زمانی که من عمل کردم، تا ۱۰ روز ابتدایی شرایط خوب بود و تماسهای زیادی ازسوی مسئولان باشگاه داشتم. از روز یازدهم کمکم شرایط عادی شد و گویا همه مرا فراموش کردند. حالا پنج ماه از مصدومیتم میگذرد. پیش از شروع فصل ۲۵ درصد از مبلغ قراردادم را دریافت کرده بودم.
در ادامه با سختیهای فراوان دو قسط دهدرصدی هم از این باشگاه گرفتم. واقعیت این است که برای دریافت ۱۰درصد دوم اتفاقات بسیار سخت و بدی را تجربه کردم و چیزی نمانده بود که خودم را بکشم. بعد از اینکه مصدوم شدم، سعید مصطفیوند بهعنوان جایگزین من جذب شد و به وی عنوان کرده بودند برای پرداخت مبلغ قراردادش باید از قرارداد من کسر کنند که مصطفیوند هم گفته اگر قرار است شرایط اینگونه پیش برود، من اصلا قرارداد امضا نمیکنم. آنها تمام تلاش خود را کردند که قرارداد من را لغو کنند. پیش از شروع فصل من با تیم فولاد سیرجان و رضا تندروان قرارداد داشتم. نمیدانم چه اتفاقاتی رخ داد و پشتپرده چه بود که به ما گفته شد سیرجان برخی شرایط ما را نپذیرفته است و تمام بازیکنان با هم به ارومیه خواهیم رفت. من هم بههمراه دیگربازیکنان به ارومیه رفتم.
وقتی از سیرجان به ارومیه آمدم، برای بازیهای دوستانه هم خودم را رساندم. دو بازی مقابل آذرباتری انجام دادیم که من در هر دو بازی تقریبا کامل بازی کردم و ست پنجم بازی دوم، آشیل پایم پاره شد. مدتی بعد من با افراد زیادی در باشگاه تماس گرفتم که یا جوابم را نمیدادند یا پاسخهای نامربوط میدادند. حاضرم تمام مستنداتم را ارائه کنم که من در ارومیه قرارداد امضا کردم و در هیئت والیبال هم ثبت کردم.
یک روز به فدراسیون رفتم و برای انجام یک کار شخصی قرارداد پنج سال اخیرم را نیاز داشتم، اما متوجه شدم که قرارداد امسالم در فدراسیون نیست. موضوع را پیگیری کردم و متوجه شدم که مسئولان ارومیه اصلا قرارداد من را به فدراسیون ارسال نکردهاند. این اتفاق را از طریق باشگاه هم پیگیری کردم و حتی داورزنی با مدیران باشگاه تماس گرفت. تصور میکردم موضوع حل خواهد شد، اما بنا به دلایلی که نمیدانم چه بود، قرارداد ناپدید شد!
در تماسی با مدیرعامل باشگاه عنوان کردم که من غیر از والیبال شغل دیگری ندارم و نیاز دارم که مبلغ قراردادم پرداخت شود که وی به من گفت شما فقط هفتهشت جلسه با ما تمرین کردهاید و هیچ مسابقهای هم برای ما انجام ندادهاید. اصلا آدمی نیستم که به کسی بیادبی و بی احترامی کنم، اما رضایی با لحن تندی به من گفت که «آقای محترم! شما اصلا با ما قرارداد ندارید». به رضایی گفتم که من با باشگاه شما قرارداد امضا کردهام که وی پاسخ داد «بله؛ درست است. شما امضا کردید، اما من که امضا نکردم. حالا اگر دوست داری شکایت کن، مصاحبه کن یا هر کاری دوست داری انجام بده».
لیاقت مردم ارومیه خیلی بالاست. من در جایگاهی نیستم که بخواهم درباره مردم و والیبال ارومیه حرف بزنم، اما امثال اینآقا اینقدر به مردم دروغ گفتهاند و خرابکاری کردهاند و عملا لطمههای بزرگی به والیبال ارومیه زدهاند؛ وگرنه آن شهر باید تاکنون ۱۰ قهرمانی لیگ برتر را تجربه میکرد و به جام باشگاههای آسیا و جهان میرفت، نه اینکه میزبانی جام باشگاههای آسیا را هم از آن شهر بگیرند. برخیها از آن باشگاه به من گفتند که ما هنوز بدهی تراویسای پدر و پسر و بازیکن فنلاندی سابق خودمان را هم ندادهایم؛ قرارداد تو هم درنهایت به آنها اضافه خواهد شد.
اینکه بخواهید پشت بازیکنی را که به شما دل بسته و ملیپوش بوده است، خالی کنید، اصلا درست نیست. من همیشه دنبال پیشرفت بودم و دلم میخواست پرچم ایران را بالا ببرم، اما نکته اینجاست که من شغل دیگری ندارم. آقای رضایی! شما به ما قول داده بودید. آقای تندروان! من بهخاطر شما به ارومیه آمدم، اما شما جواب تلفن من را هم نمیدهید و پشت مرا خالی کردهاید.
من سال گذشته بیش از ۱۰ پیشنهاد داشتم، چون سال خوبی را پشتسر گذاشته بودم. بعد از المپیک دو پیشنهاد خارجی داشتم، اما درنهایت ارومیه را انتخاب کردم؛ ولی آقایان پشت مرا خالی کردند. امیدوارم مردم ارومیه بدانند که از چه نقاطی به والیبال آن شهر ضربه زده میشود. آنقدر که برای پیگیری کارهایم با آقایان تماس گرفتم، شماره من را مسدود کردهاند!