علی صمدی جوان |شهرآرانیوز؛ امام زمان (عج) در زمان حیات با برکت خویش، دو غیبت داشته اند؛ نخست غیبت صغری که از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ هجری قمری به مدت ۷۰ سال ادامه داشت و دوم، غیبت کبری که همچنان نیز جریان دارد و عاشقان ظهور را تشنه و شیفته خویش ساخته است. به لحاظ تاریخی، بررسی ابعاد غیبت صغری و نقش رابطان حضرت با ایشان از جلوههای مهم ظهور به حساب میآید.
غیبت صغرا به معنای غایب شدن کوتاه مدت است و بنابر آموزههای شیعی، دورانی است که در آن امام مهدی (عج) به صورت مخفی زندگی میکرد و فقط از طریق نمایندگان چهارگانه خود با شیعیان مرتبط بوده است. این دوره بنابر یک نظر از سال ۲۶۰ قمری (۸۷۴م. ۲۵۳ش) آغاز و در ۳۲۹ قمری (۹۴۱م. ۳۱۹ش) پایان میپذیرد (حدود ۶۹ سال).
برخی علما و اندیشمندان در باب زمان آغاز غیبت صغری اختلاف نظر دارند؛ شیخ مفید در کتاب الارشاد، معتقد است غیبت کوتاهتر آن حضرت از زمان تولد ایشان شروع شده و تا زمانی که رابطه شیعیان با ایشان از طریق نمایندگان و واسطهها نیز قطع میشود، ادامه مییابد. طبرسی نیز بر اساس همین نظر مدّت غیبت صغرا را هفتاد و چهار سال ذکر کرده است.
سید محمد صدر معتقد است از آنجا که تعیین نواب اربعه پس از وفات امام حسن عسکری صورت گرفته و وجه تمایز زمان غیبت صغرا و غیبت کبرا نیز وجود همین نواب است که تنها در زمان غیبت صغرا، عهدهدار ابلاغ پیامهای حضرت بودهاند لذا غیبت صغرا از زمان وفات امام حسن عسکری و تعیین اولین نایب خاص آغاز میشود. این نظر مورد قبول اکثریت علمای امامیه است.
مقارن با آغاز غیبت صغری، امام مهدی (عج) جهت ارتباط با شیعیان و برطرف ساختن نیازهای مومنان در سایه سنگین خلافت عباسی، چهار نماینده طی ۷۰ سال غیبت صغری برگزیدند که در متون شیعی به نُوّاب اربعه مشهور گشتند. این افراد بر آن بودند تا فرامین و نصایح و آموزههای امام دوازدهم را به مومنان و علاقمندان منتقل نمایند. این افراد به ترتیب، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری نام داشتند. از دیگر وظایف نایبان خاص، این بود که تردیدها را درباره حضرت مهدی از بین ببرند و محل زندگی امام و مشخصات او را پنهان دارند.
همه اقدامات نایبان خاص، بنابر دستور امام زمان انجام میگرفت. این فعالیتها را در چند دسته میتوان جای داد:
با شهادت امام عسکری و غیبت امام دوازدهم، نواب اربعه تنها مرجع رسیدگی به مسائل شیعیان بودند. با توجه به زمانه که عصر حکومت عباسی بود، نهانکاری و تقیه خصوصا در دوره نایب دوم، سوم و چهارم به اوج رسید. تا جایی که حسین بن روح با حفظ رویه پنهانکاری مدتی به صورت پنهانی زندگی کرد و پنج سال هم در زندان حبس شد. نتیجه این موضعگیری آن بود که شیعیان امامی در مرکز خلافت عباسی، حضور خویش را حفظ کنند و به عنوان یک اقلیت رسمی و شناختهشده، خود را بر حکومت عباسی و سنیان افراطی صاحب نفوذ در بغداد، تحمیل نمایند.
یکی از سیاستهای خاصی که در آن دوره، برخی از شیعیان و بهطور ویژه نایبان خاص در پیش گرفتند و از پشتیبانی امامان معصوم نیز برخوردار بود، نفوذ در دستگاه خلافت عباسی و حتی عهدهداری مقام وزارت آنان بود. حسین بن روح نوبختی در ابتدای نیابت خود در زمان مقتدر خلیفه عباسی، به علت نفوذ خاندان نوبختی و خاندان ابن فرات که متصدی مقام وزارت مقتدر عباسی و از هواداران شیعیان بودند، در دستگاه عباسیان نفوذ داشت و مورد احترام آنان بود.
مسئله غُلوّ یکی از مسائل مهم در دوران نواب اربعه بود، به گونهای که برخی از فرزندان امامان نظیر جعفر فرزند امام هادی (ع)، ملقب به جعفر کذاب، با غالیان همراه بودند و برخی از شخصیتهای سیاسی شیعه از غالیان حمایت میکردند. یکی از وظایف نواب اربعه تلاش در جهت رسواسازی این مدعیان دروغین و ابلاغ پیام امام زمان به شیعیان در زمینه لعن و تبرّی از این افراد بود. برای نمونه محمد بن نصیر مؤسس فرقه نُصَیریه از غالیان بود و اعتقاد به ربوبیت ائمه (ع) داشت و جایزبودن نکاح با محارم را رواج میداد. محمد بن عثمان او را لعن و نفرین کرد و از وی بیزاری جست.
شلمغانی یکی دیگر از وکلای ائمه بود که با وجود مقامی که در دوره حسین بن روح داشت، اما به دلایلی جاهطلبانه از موقعیت خود سوءاستفاده کرد و به سمت غلوّ کشیده شد. حسین بن روح او را از خود راند و توقیعی از امام زمان (عج) در لعن او صادر شد.
به نقل از شیخ طوسی، میان ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان بحثی درباره فرزند داشتن یا نداشتن امام عسکری درگرفت؛ از این رو شیعیان نامههایی برای امام مهدی (عج) فرستادند و از او خواستند تا به جدل در این موضوع خاتمه دهد و امام هم در جواب، تأکید کرد خدا پس از امام یازدهم، دینش را باطل نساخته و رابطه خود میان خود و مردم را قطع نکرده است و تا قیامت نیز چنین نخواهد بود.
توقیع دیگری نیز از امام مهدی (عج) در روایات آمده است. این توقیع هنگامی صادر شد که جعفر کذاب ادعای جانشینی امام عسکری (ع) را کرد. امام زمان در این نامه ضمن اشاره به مسئله امامتِ امامان و علم و عصمت آنان، به ناآگاهی جعفر از حلال و حرام و عدم تشخیص حق از باطل و ... اشاره کرده است. امام در این توقیع میپرسد وی با چنین شرایطی چگونه مدعی امامت شده است.
تردید محمد بن ابراهیم بن مهزیار نیز که پدرش از وکلای امام یازدهم (ع) بود، پس از دریافت نامههایی از امام زمان (عج) برطرف شد. همچنین توقیعی از امام مهدی (عج) نقل شده است که در آن، امام ضمن اثبات وجود خود در برابر شکاکان، به بعضی مسائل فقهی پاسخ گفته است.
تعیین وکیل به منظور اداره امور نواحی مختلف و ایجاد رابطه میان شیعیان و امامان، حداقل از زمان امام کاظم (ع) به بعد معمول بود. پس از آغاز غیبت، تماس مستقیم وکلا با امام مهدی (ع) قطع شد و محور ارتباط با شیعیان، نواب خاصی بودند که از سوی امام دوازدهم، تعیین میشدند. وکلا، اموالی را که بابت وجوه شرعی از مردم میگرفتند به طرق گوناگون نزد نایب خاص در بغداد میفرستادند و آنها نیز وجوه رسیده را طبق دستور امام در موارد معین مصرف میکردند.
وکلایی در اهواز، سامرا، مصر، حجاز، یمن و نیز در مناطقی از ایران مانند خراسان، ری و قم بودند که اخبار آنان، کم و بیش در متون روایی آمده است.
پنهان نگاه داشتن امام و مشخصات او، یکی از وظایف اساسی نایبان خاص بوده است. از گزارشهای تاریخی و روایات چنین برمیآید که امام در عراق، مکه و مدینه بوده و به نحوی زندگی میکرده که نایب خاص میتوانسته با وی ملاقات کند. هنگامی که حسین بن روح نوبختی به مقام نیابت امام رسید، ابوسهل نوبختی درباره جایگاه و مقام ابن روح میگوید: اگر من مکان امام غایب را چنان که ابوالقاسم میداند، میدانستم، شاید در تنگنای بحث و جدل او را به خصم نشان میدادم؛ در صورتی که اگر ابو القاسم امام را زیر عبای خود پنهان داشته باشد، هرگز او را به کسی نشان نمیدهد، حتی اگر با قیچی قطعهقطعهاش کنند. نوّاب خاص با اینکه بر اثبات وجود امام دوازدهم اصرار داشتند، از شیعیان میخواستند که درباره شناخت مشخصات امام زمان اصرار نورزند و این رویه، به دلیل حفظ امنیت وی دانسته شده است.
نواب اربعه پرسشهای فقهی و شرعی شیعیان را برای امام مهدی (ع) بیان میکردند و پس از دریافت پاسخ، به مردم میرساندند. این فعالیتها به مسائل شرعی محدود نمیشد و نایبان برای حل مشکلات علمی و اعتقادی و راهنمایی عموم مردم در بحثها و مناظرات شرکت میکردند. توقیع اسحاق بن یعقوب و همچنین توقیع محمد بن جعفر اسدی که شامل مسائل مهم فقهی و شرعی است و حضور حسین بن روح در مناظرات علمی و اعتقادی نشان از فعالیتهای نواب اربعه در این موارد دارد.
این نایبان خاصه هریک در پی درگذشت یکدیگر به این سمت منصوب میشدند تا آنکه علی بن محمد سَمُری در سال ۳۲۹ هجری قمری درگذشت و پس از آن بود که دوران غیبت صغری به سر آمد و جهان تشیع وارد غیبت کبری شد. در این دوران باب نیابت خاصه و وکالت از طرف امام مهدی مسدود است و تا روز ظهور، نایب خاصی در میان شیعه نخواهد بود.