سمیرا منشادی | شهرآرانیوز؛ در نوجوانی با دیدن موفقیتهای علمی پسرعمهاش در دانشگاه و تدریس دلچسب او رؤیای درسدادن در ذهنش شکل گرفت. هر چند استاد دانشگاه نشد، اما با انتخاب رشته دبیری، تدریس را تجربه کرد. او در مدت ۲۸ سال خدمتش، سه کتاب «راهنمای معلم، پیامهای آسمان»، «همیار معلم»، و «از ارزشیابی تا یادگیری» را منتشر کرد و تولید نرمافزار قرآنی «سراج»، ویژه درسهای پیامهای آسمان و قرآن را در سابقه کاریاش ثبت کرد.
«طیبه خواجه بیدختی» سرگروه آموزشی استان خراسان رضوی، تمام فکر و دغدغهاش توانمندسازی دبیران در چگونگی انتقال صحیح مفاهیم دینی و اخلاقی به دانشآموزان است. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی ما با این معلم خلاق آموزش و پرورش است که در محله امام خمینی (ره) زندگی میکند.
خواجه بیدختی رسالت کارش را برطرف کردن مشکلات آموزشی همکارانش میداند. او معتقد است: امروز محیط آموزش و کلاس درس که بخش مهمی از فعالیتهای تدریس و یادگیری در آن انجام میشود، نقش اساسی و بسیار مهمی در ایجاد زمینه برای خلاقیت و یادگیری دانشآموزان دارد. تدریس با ایدههای جدید و ابتکاری اثر بسیاری بر یادگیری شاگردان دارد. فضای عاطفی، شرایط فیزیکی، جوّ یادگیری، میزان انگیزه برای آموختن و … از عوامل درونکلاسی هستند که بر پدیداری خلاقیت گذارند. در میان عوامل یاد شده، نقش معلم در پرورش خلاقیت انکارناپذیر است. معلم خلاق چیزی بیش از دانش تدریس را با خود به کلاس میآورد.
طبیه خواجه بیدختی متولد ۱۳۵۳ ساکن محله کوشش است. او از دوران کودکی درس دادن را دوست داشته و تصور میکرده که استاد دانشگاه میشود. برای رسیدن به این هدف، سخت تلاش کرده و توانسته رتبه دو رقمی کنکور را به دستآورد. در ادامه تربیت معلم را انتخاب میکند و راهی شهرستان فردوس میشود. خودش میگوید: سال چهارم دبیرستان بودم که ازدواج کردم. همسرم موافق ادامه تحصیلم بود و در تمام مراحل تحصیل و کاری حمایتم کرده است. هنگامی که تربیت معلم را انتخاب کردم، با خودم گفتم از دبیری شروع میکنم و پله پله بالا میروم تا به استاد دانشگاهی برسم. اما متأسفانه نشد.
بعد از اتمام دوره تحصیل قرار بوده که طبق سهمیه قبولیاش به یکی از روستاهای رشتخوار برود، اما در مشهد میماند. خواجه بیدختی میگوید: هنگامی که همه دانشجویان دانشآموخته دبیری وارد سالن شدیم، مسئول تقسیم نیروها پشت تریبون قرار گرفت، گفت دانشجویان برتر که نامشان خوانده میشود میتوانند یکی از این دو ناحیه یک و ۵ مشهد را به جای سهمیه پذیرفتهشده خود انتخاب کنند. نام من جزو اولین اسامی خوانده شد. آنجا متوجه شدم جزو بالاترین امتیازات در کل تربیت معلم استان خراسان هستم. برای شروع کارم ناحیه ۵ مشهد را انتخاب کردم. پدرش که از نگرانی دوری فرزندش، زودتر از همیشه به خانه میآید، با شنیدن این خبر که طیبه قرار است در مشهد کارش را شروع کند خوشحال میشود. او به همراه پدرش به محدوده آموزشی ناحیه ۵ میرود تا با آن بخش از آموزش و پرورش بیشتر آشنا شود.
اولین سال کارش را در مدرسهای واقع در جاده کنهبیست شروع میکند. سال دوم تدریسش به مدرسهای که وابسته به هلال احمر بوده منتقل میشود. این مدرسه پذیرای دانش آموزان بیسرپرست، اما باهوش و قوی در تحصیل است. موفقیت خواجهبیدختی در تدریس سبب میشود تا او را به مدرسه شاهد دعوت کنند و مدت ۱۵ سال در این مدارس خدمت کند. خودش میگوید: اولین سالی بود که مدرسه شاهد هوشمند شده بود. با تشویق مدیر مدرسه در جشنواره تدریس برتر، ویژه درس قرآن شرکت کردم و توانستم مقام اول کشوری را کسب کنم. در همین سال از طرف گروه آموزشی استان دعوت به همکاری شدم، اما به دلیل نگرانی از این مسئولیت آن را نپذیرفتم. بالأخره با گذشت دوسال و دعوت هرساله، سرگروه آموزشی استان را پذیرفتم و دنیای جدیدی برایم آغاز شد.
خواجه بیدختی با تغییر کتابهای درسی، روش تدریس جدیدی را برای کتاب تازهتألیف پیامهای آسمانی ارائه میدهد. او میگوید: روش تدریسی را که برای مؤلف ارسال کرده بودم پذیرفته شد. در کل کشور سه نفر بودیم که روش تدریسهایمان انتخاب و تصمیم بر آن شد که در تهران تدریس کنیم و فیلم آن در نرمافزار «بر فراز آسمانها» که ویژه آموزش به دبیران است منتشر شود. اینکار برایم استرس زیادی داشت، زیرا هر معلمی روش خودش را دارد و ارائه روش تدریسی که مورد قبول همه دبیران کشور باشد، بسیار سخت است.
او یک ماه زمان میگذارد تا طرح آموزشی مناسبی ارائه دهد. قبل از اینکه به تهران برود از همکاران و دانشآموزانش میخواهد با هم تمرین کنند و بدین شکل ایرادهای کارش را متوجه شود. خواجهبیدختی هنگام رفتن به تهران نگران فرزند کوچکش بوده، اما با همراهی همسرش این مرحله را نیز پشت سر میگذارد. این معلم باسابقه توضیح میدهد: به تهران رفتم. در استودیو به همراه تعدادی از دانشآموزان چند درس را اجرا کردم. تدریسم فیلمبرداری و پس از تدوین برای معلمان سراسر کشور ارسال شد. بعد از بازگشت، هنوز گرد راه تهران روی وسایلش بوده که به او خبر میدهند باید دوباره عازم تهران شود تا دورههای آموزشی را بگذراند که بتواند سایر همکاران استان را نیز آموزش دهد.
با وجود اینکه این درخواست را رد میکند، اما، چون سرگروه آموزشی استان بوده باید یک هفته در دوره آموزشی کتابهای تازه تألیف پیامهای آسمان شرکت میکرده است. در این دوره با پیشنهاد مؤلف کتاب درسی «دکتر سید محمد دلبری»، نگارش «روش تدریس کتاب پیامهای آسمان پایه نهم» را شروع میکند. خواجه بیدختی میگوید: نگارش هر درس که تمام میشد مؤلف برایم ارسال میکرد و من روش تدریس پیشنهادی آن را مینوشتم و بدین ترتیب اولین بار کار نویسندگیام آغاز شد و نام من جزو گروه تألیف راهنمای معلم نوشته شد.
خواجه بیدختی تصمیم میگیرد این بار نگارش کتابی را شروع کند که علاوه بر روش تدریس جدید از بخشهای متنوعی همچون فعالیتهای عملکردی و محتواهای ویژه دانشافزایی دبیران برخوردار باشد. دغدغه اصلی او داشتن پشتوانه علمی در ارائه روش تدریس بوده و هست. از اینرو تمام کتابهایی را که در این زمینه میتوانسته در بازار پیدا کند خریداری، مطالعه و یادداشتبرداری میکند. حالا باید آنچه جمعآوری کرده را به صورت نوشته ارائه میداد. او توضیح میدهد: تاکنون بهتنهایی کار نگارش و ویراستاری انجام نداده بودم. به همین دلیل از استادم دکترحمید قلندریان کمک گرفتم تا از نظر علمی و ویراستاری، متن نگارش شده بدون نقص باشد.
او توضیح میدهد: برای این موضوع یک سال مطالعه و تحقیق کردم. برای هر درس کتاب پیامهای آسمان روش تدریس مناسب آن را انتخاب و به صورت مصداقی و گام به گام نوشتم. سپس با کمک یکی از همکارانم در دو کلاس متفاوت روش تدریسم را اجرا کردیم تا نتیجه را با هم مقایسه کنم. هدفم از اینکار بررسی چالشها و اشکالات احتمالی روش تدریس بود. بدین شکل قبل از تدوین میتوانستم این اشکالات را برطرف کنم که در نهایت کاری بدون نقص و از هر نظر علمی را به همکارانم ارائه بدهم.
بالأخره کار نوشتن کتاب بعد از یک سال و نیم تمام شد و با حمایتهای دکتر قلندریان، با عنوان «همیار معلم» در پاییز ۹۷ چاپ شد و مورد تأیید سامانه کنترل کیفیت منابع آموزشی تربیتی مکتوب قرار گرفت. این کتاب راهنما به تمام استانهای کشور که درخواست داشتند ارسال شد. این معلم خستگیناپذیر بعد از ارائه کتاب، برای دبیران استان خرسان رضوی کارگاههای آموزشی متعدد برگزار و محتوای کتاب را بررسی کرد. او میگوید: هنگامی که محتوا را در کارگاههای برگزارشده ارائه دادم خوشبختانه مورد استقبال دبیران استان قرار گرفت.
انسانهای پرتلاش و خلاق در هر جایگاهی که باشند میخواهند همه امور را از زاویهای جدید ارائه کنند. درست مانند خواجه بیدختی که شیوه نویی برای طراحی سؤالات پایانی ارائه میدهد. او توضیح میدهد: با انجام بازدیدها، نظارتها و بازبینی اوراق امتحانی، چالش جدیدی در ذهنم شکل گرفت و به دنبال راهحلی بودم تا راهنمای همیشگی دبیران باشد. کتاب از ارزشیابی تا یادگیری، کاربردیترین کتابی است که میتواند یاریگر همه دبیران در طراحی سؤال استاندارد باشد.
وقتی نگارش کتاب تمام شد، آرزوی رساندن این کتاب به همه دبیران استان را در سر میپروراندم و برایش دو سال جنگیدم تا بتوانم آن را در اختیار همکارانم قرار بدهم. با حمایتهای دکتر ظریف، موافقت مدیر کل آموزش و پرورش وقت (آقای دکتر خدابنده) را برای چاپ و اهدای آن به همه دبیران پیامهای آسمان استان دریافت کردم. این یکی از بهترین خبرهای خوش در دوران کاریام بود. این کتاب در سال ۹۸ به چاپ رسید و به همه دبیران استان اهدا شد.
او برای ارتقای روش تدریس و طرح سؤالات امتحانی درس پیامهای آسمان زحمتهای بسیاری کشیده است. به قول خودش باید کاری برای درس قرآن هم انجام میداد تا بتواند در سالهای پایانی خدمتش دِینش را به این درس و معلمان آن ادا کند. این معلم خلاق و پرتلاش میگوید: برای تدریس بهتر درس قرآن به فکرم رسید نرمافزار آموزشی طراحی کنم.
برای این منظور «مهندس فاطمه صفیزاده» به گروه استان اضافه شد تا طراحی نرمافزار شروع شود. یک سال و نیم طول میکشد تا این نرمافزار برای پایه هفتم به تولید برسد و اکنون به همه مدارس استان ارسال شده است. خواجه بیدختی میگوید: این نرمافزار بهگونهای طراحی شده است که همکاران غیرتخصصی و حتی دانشآموزان بدون اینکه نیاز به آموزش معلم داشته باشند بتوانند از این نرمافزار استفاده کنند. این نرمافزار اولین و کاملترین نرمافزار این حوزه در کشور است. قرار است او امسال تولید نرمافزار برای پایههای هشتم و نهم را انجام بدهد.
این معلم خلاق دست از کار نمیکشد و برای مرحلهای جدید خود را آماده میکند. او در همایش تخصصی سرگروههای استانها در سمنان با مفهوم و رویکرد «سنجش عملکردی» آشنا میشود. از آنجا که این مفهوم برایش جالب بوده بعد از برگشت به مشهد تصمیم میگیرد در این زمینه تحقیق و بررسیهای خود را شروع کند. از اینرو دوباره خرید کتابهای متعدد در حوزه سنجش، ارزشیابی و چگونگی کاربرد آن در درس پیامهای آسمان را آغاز میکند.
او میگوید: با مطالعه و پژوهشهای بسیار متوجه شدم طرح فعالیتهای عملکردی و استفاده آن در فرایند تدریس، در تغییر و تثبیت آموزههای دینی و اخلاقی جایگاه و ارزش انکارناپذیری دارد و از آنجایی که در هیچ کتاب آموزشیای در حوزه سنجش و ارزشیابی بهطور کاربردی به این درس اشارهای نشده پس بهتر است در راستای توانمندسازی دبیران استان در این زمینه فعالیتی درخور و شایسته انجام شود.
به همین دلیل با کمک گروه آموزشی استان، علاوه بر برگزاری کارگاههای آموزشی متعدد، کتاب «سنجش عملکردی ویژه پیامهای آسمانی پایه نهم» با کمک چند تن از دبیران موفق استان نوشته شد. اما این کتاب به دلایلی چاپ نشد و به صورت نسخه الکترونیکی در اختیار همکاران فرهنگی قرار گرفت. او برای آموزش بهتر این طرح، کارگاههایی با حضور ۳۰۰ معلم کشوری را برگزار کرده است و اعتقاد دارد فعالیتهای عملکردی در درس پیامهای آسمان از موفقیتهای ویژه او در دوران سرگروهی استان است چرا که جایگاه جدی و مهمی در فرایند تدریس دبیران یافته است.
تصور نکنید که خواجه بیدختی دست از فعالیتهای علمیاش کشیده است. او برای آینده هم برنامههای مختلفی دارد. اکنون در مدرسه فرزانگان ۳ و گروههای آموزشی استان مشغول به خدمت است. خودش میگوید: «فَاِذا فَرغتَ فَانصَب؛ هنگامی که کاری را تمام کردی، کاری دیگر شروع کن. یادگیری هرگز تمام نمیشود، زیرا که دانشآموز پویاست و معلم نیز باید پویا و به دنبال راه نو باشد.
او در این مصاحبه تأکید میکند: در این راه افراد بسیاری بودند که همراهیام کردند. از همه کسانی که در انجام مسئولیت سرگروهی استان یاریام کردند قدردانی میکنم؛ از حمایتهای هوشمندانه و مدبرانه دکتر ظریف رئیس اداره تکنولوژی، گروههای آموزشی و بررسی محتوای استان، همراهی استادانه دکتر حمید قلندریان، کارشناس مسئول اداره تکنولوژی و همراهی همه اعضای گروه آموزشی و همه سرگروههای ادارههای ۴۷ گانه استان که در این سالها در کنارم بودند. بیشک اگر کاری با همکاری و همراهی این همکاران نبود چنین موفقیتهایی حاصل نمیشد.
خواجهبیدختی در این سالهایی که درس داده تلاش کرده تا مفاهیم درسی را برای دانشآموزانش واقعیسازی کند. او در این زمینه برایمان خاطرهای زیبا تعریف میکند. او میگوید: میخواستم مفهوم صدقه را به دانشآموزانم آموزش بدهم. از بچهها پرسیدم: «درآینده میخواهید چه کاره شوید؟» یکی از بچهها با لحن زیبای خودش گفت: «آمپولزن» گفتم: «مصادیق صدقه را در کارت بگو.» گفت: «از کسی که پول ندارد دستمزدی نمیگیرم.» گفتم: «شاید خودت هم به پول نیاز داشته باشی در آن صورت چه کار میکنی؟ مگر میشود برای همه رایگان خدمت کرد؟ صدقه فقط مالی نیست؛ بلکه هر کار خیری صدقه محسوب میشود.»
آنها را به چالش کشیدم و به بقیه بچهها گفتم: دوستتان را کمک کنید و هر کاری که فکر میکنید صدقه محسوب میشود به او پیشنهاد دهید، در نهایت به این نتیجه رسیدند که میتواند خودش پیش بیماری برود که نمیتواند برای تزریقات نزدش بیاید و کارهای انساندوستانه شبیه آن. ۲۰ سال از آن زمان گذشت. برای انجام آزمایشی به آزمایشگاه رفتم. همان دانشآموزم را دیدم. نمونهگیر آزمایشگاه شده بود و نمونهگیری مرا انجام داد. او پس از معرفی خودش به من و مرور خاطرات گذشته کلاسهای درسی، گفت؛ تأثیرآموختههای اخلاقی و دینی فقط منحصر به حال نیست بلکه در آینده دانشآموزان نقش دارد و در ذهن آنان باقی میماند.