محمد جواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ ظهر یکشنبه مثل همه ظهرها بود. مادر خانواده در تکاپوی تهیه افطاری و نهار دادن به دخترکان کم سن و سالش بوده. او که این دو کار را توأمان با یکدیگر پیش میبرده، به سراغ یخچال میرود که متوجه کسریهایی میشود. بلافاصله لباس پوشیده و به تنهایی راهی خیابان میشود تا مایحتاج لازم برای تهیه افطاری را آماده کند، غافل از حادثهای که در کمین او و خانواده اش است.
حدود نیم ساعت بعد زن جوان با سبد خریدش درون بازار بوده که متوجه خودروهای آتش نشانی میشود، خودروهایی که آژیرکشان و سراسیمه از کنار چشمان متعجب او میگذرند و به مسیر خلاف حرکت او میروند. زن حتی احتمال نمیداد که آتش نشانان مهمان خانه و زندگی او هستند.
مرد وقتی شنید که همسرش از او و دخترانش برای رفتن به بازار خداحافظی میکند، متوجه شد که باید شش دانگ حواسش را جمع کند تا اتفاقی برای بچهها نیفتد. زمان زیادی از رفتن مادر خانواده نگذشته بود که بوی عجیبی در خانه پیچید، بویی مثل سوختن کابل برق یا سوزاندن پلاستیک. از آنجا که به خاطر گرما درهای خانه باز بود، مرد با خودش فکر کرد که حتما بو از بیرون میآید.
کمی که گذشت به شدت بو افزوده شد، اما باز هم برای مرد تفاوتی نکرد، چون او نابینا بود و نمیتوانست دودی که کم کم سقف آشپزخانه را تسخیر کرده بود ببیند. دختران خردسال هم درون اتاق مشغول بازی بودند که پدر آنها را صدا میزند تا ببینند بوی سوختن از کجا میآید.
هم زمان با ورود کودکان به آشپزخانه، ناگهان آتش از پشت یخچال شعله میکشد. دختران ترسیده بلافاصله جیغ میکشند و از بابا کمک میخواهند. پدر خانواده وقتی میشنود که یخچال آتش گرفته، به قصد خاموش کردن آتش به سمت یخچال میدود و تلاش میکند تا آتش را خاموش کند، اما نتیجه تلاشش واژگون شدن یخچال و سوختن دستش میشود. مرد که متوجه میشود حریف آتش نخواهد شد، سریعا با کودکانش به حیاط خانه پناه میبرند.
با سروصدای پدر و فرزندانش همسایهها به کمک آنها میآیند، اما حجم زیاد دود خارج شده از در و پنجرههای خانه، اجازه نمیدهد کسی وارد شود. همسایهها بلافاصله با آتش نشانی تماس میگیرند و دقایقی بعد خودروهای ایستگاههای بیست و هشتم و پنجاه و چهارم آتش نشانی مشهد با هدایت آتشپاد دوم حسن نجمی به محل میرسند.
آتش نشانان پسی از اطمینان از اینکه در کانون حریق هیچ شهروندی گرفتار نشده است، عملیات به منظور خاموشی آتش را آغاز میکنند و دقایقی بعد دود سفید ناشی از خاموشی آتش، پایان عملیات اطفا را اعلام میکند.
با انجام عملیات تخلیه دود، حادثه مهار میشود، اما آنچه به جا میماند اشکهای داغ یک پدر نابینا و یک مادر سختی کشیده است که همین خانه و کاشانه شان را هم با کمک سازمانهای خدماتی و دیگران سراپا کرده بودند.
کارشناسان آتش نشانی میزان خسارتها را در حالی بالا اعلام کردند که بررسیهای تخصصی نشان داد کانون حریق آشپزخانه بوده حادثه از اتصالی کابلهای پشت یخچال آغاز شده و با توجه به نابینایی صاحب خانه خیلی سریع یخچال را شعله ور کرده و به سایر نقاط هم سرایت کرده است.
دودگرفتگی کل خانه، سیاه شدن دیوارها و سوختن یخچال و تعدادی دیگر از وسایل آشپزخانه، موجب شد تا آتش نشانان این خانه را غیرقابل سکونت تشخیص دهند و از مالکانش بخواهند تا تعمیر دوباره منزل از اسکان در آن خودداری کنند.
آنها نه تنها در این روزها سرپناهشان را از دست دادند و برای تأمین نیازهای اولیه زندگی و بازسازی خانه شان در پی این حادثه ناخواسته محتاج کمک دیگران شده اند، بلکه پیش از آن هم بیماری خونی نادر یکی از دخترانشان آه از نهاد آنها برآورده بود و تمام کمکهای دریافتی از نهادهای حمایتی و خیران صرف درمان جگرگوشه شان میشد. موضوعی که آه از نهاد این خانواده نیازمند برآوردهاست.
شهرآرانیوز نیز برای رساندن کمکهای خیران به این خانواده تحت پوشش سازمانهای حمایتی و نیازمند، اعلام آمادگی میکند.