حانیه نصیری | همه ما در یک جامعه بزرگ یا کوچک متولد و با سنتها و آداب و رسوم آن جامعه بزرگ میشویم. به همین دلیل، اغلب متوجه عیب و نقصهای این سنن نمیشویم. حالا تصور کنید غریبهای ناگهان به جمع ما اضافه شود و کاستیهای یادشده را که متوجه آن نبوده یا آن را طبیعی میدانستهایم، به رویمان بیاورد. این موضوع همان ماجرایی است که در داستان «سادهدل» ولتر رخ میدهد.
فرانسوا ماری آروئهدو ولتر، فیلسوف و نویسنده فرانسوی مشهور عصر روشنگری است که در میان علاقهمندان فلسفه و ادبیات، نام و شجاعت او در بیان نظراتش شهرتی بسزا دارد. با این حال، آثار او کمتر از آنچه درخور و شایسته مقام اوست مورد توجه قرار میگیرد، مانند «سادهدل»، یکی از بهترین آثار ولتر که در آن به نقد ارزشهای جامعه و سنتهای مورد پذیرش مردم میپردازد. ولتر در این کتاب به این پرسش پاسخ میدهد که چگونه کاستیهای فرهنگمان را بشناسیم و برای اصلاح آن بکوشیم. او ۲ شیوه را در قالب این داستان آشکار میکند. اول اینکه فردی از جامعه دیگر و با فرهنگی دیگر وارد جامعه ما شود و ایرادها را بهتر از ما دریابد و برایمان بازگو کند، مانند قهرمان این داستان که مردی جوان از وحشیان هورون (یکی از قبایل سرخپوست آمریکای شمالی) است. او به دلیل کنجکاوی در سواحل فرانسه به یک روستا به نام دیرجبل میرسد و در آنجا با کشیش و سرپرست دیرجبل و خواهرش مواجه میشود. جوان «سادهدل» نامیده میشود، زیرا واقعا سادهدل است. ولتر دراینباره مینویسد: «چون در دوران کودکی چیزی نیاموخته بود، لاجرم چیزی هم از اوهام و تعصبات نمیدانست، و، چون قوه دراکه او بر اثر تعالیم غلط کژی نیافته بود، همچنان راست و مستعد به جا مانده بود. او اشیا را همچنان که هستند میدید و حالآنکه ما بر اثر افکاری که در کودکی به مغزمان فرومیکنند، اشیا را غیر از آنچه هستند میبینیم.» مرد جوان با سادگی به تمام پرسشهای اهالی دیرجبل پاسخ میدهد و سرانجام مشخص میشود که او برادرزاده کشیش است، فرزند برادری که بعد از جنگ با هورونها دیگر بازنگشت. وقتی کشیش از نبوغ سرشار او مطلع میشود، تصمیم میگیرد او را کشیش بعدی و جانشین خود کند. پس او را تعمید میدهد و کتاب مقدس را در اختیارش میگذارد. سادهدل با سؤالهایی که از کشیش درباره کتاب مقدس میکند، او را به زحمت میاندازد و مشکلات فراوانی به وجود میآورد. سادهدل در ادامه به جنگ با انگلیسیها میرود و آنها را به عقب میراند. او سپس راهی پایتخت میشود تا از پادشاه درخواست کند به عنوان پاداش اجازه دهد با دوشیزه سنت ایو ازدواج کند. در پایتخت نیز او مشکلاتی را به بار میآورد و به زندان میافتد. در زندان با همبندش صمیمی میشود و کتابهای بسیاری میخواند. ولتر در اینجا دومین راه برای فهم کاستیهای جامعه را بیان میکند: «کتاب خواندن روح را بزرگ میکند و دوست ضمیر جان را تسلی میبخشد.»
از ویژگیهای مهم این اثر سادگی آمیخته به طنز نثر آن در عین بیان انتقادات وارد بر کلیسای کاتولیک سدههای میانه و اروپا در عصر ولتر است. این اثر در ۱۴۳ صفحه با ترجمه گیرا و روان زندهیاد محمد قاضی منتشر شده است که به آن جذابیت بیشتری میبخشد و به رغم کلاسیک بودن اثر، مخاطب را خسته نمیکند. کتاب «سادهدل» را که برخلاف تصور برخیها با اثر مشهور ولتر یعنی «کاندید یا خوشبینی» تفاوت دارد، نشر جامی به چاپ رسانده است.