وقتی «برمودا» رازهای کامران نجف‌زاده را هم افشا می‌کند! تمساح خونی و سال گربه زیر سایه «مست عشق» «لوران کانته» کارگردان فیلم کلاس درگذشت فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) برگزاری کنگره شعر توس تا نیشابور + جزئیات نگاهی به مضمون بهار در شعر معاصر «پدر قهوه» سریال جدید مهران مدیری در راه شبکه نمایش خانگی چندخطی درباره‌ی کتاب «فلسفه‌ی پیاده‌روی» نوشته‌ی فردریک گرو | بجنبید، منتظرمان هستند! بازگشت بهروز افخمی با «هفت» به تلویزیون + زمان پخش تئاتر کمدی «هشتگ، بچه‌شهرستانی‌ام» روی صحنه می‌رود + پوستر و زمان اجرا انعکاسی از مظلومیت غزه در «خاورمیانه» | گفتگو با احمدرضا عبیدی (ججو) به مناسبت انتشار موزیک ویدئو جدیدش فردوسی و «شاهنامه» در نگاه محمدعلی اسلامی ندوشن «صحبت یار» در نگارخانه فردوسی + عکس اضافه شدن شخصیت «غرغر خان» به باغ شادونه نقد کامل فیلم تلماسه ۲ (Dune 2) | زیبایی و وحشت «پهلوان هرگز نمی‌میرد» و «پهلوان واقعی» در تلویزیون + زمان پخش پرفروش‌ترین سینما‌های کشور در فروردین ۱۴۰۳ |«هویزه» مشهد در جمع پرفروش‌ها ماجرای شکایت صداوسیما از مهران مدیری به کجا رسید؟
سرخط خبرها

بیگانه با آواز

  • کد خبر: ۱۰۷۷
  • ۱۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۶:۴۱
بیگانه با آواز
گفت‌وگو با وحید تاج درباره حال و روز این روزهای موسیقی

غلامرضا زوزنی| از بدو تولد، گوشش پر بوده است از صدای ساز و آواز. در خانواده‌ای بزرگ شده که پدر خانواده اهل ذوق و هنر بوده است. هنوز پانزده‌سالش تمام نشده بود که فهمید باید همانند پدر، آواز را پیش بگیرد و خوانندگی را پیشه خود کند. از همان دوره، کار با ساز‌ها را هم فراگرفت و با آن‌ها به‌خوبی آشنا شد. همین که حنجره‌اش توانست در دستگاه‌های گوناگون تحریر‌ بزند، شاگردی استاد محمدرضا شجریان را به جان خرید و سال‌ها از تعالیم و تجربیات او بهره برد. فضای موسیقایی خانواده تاج باعث شد «وحید» به آواز علاقه‌مند شود، تاجایی‌که اکنون بعد از گذشت دو دهه از شروع کارش، دست از علاقه‌اش برنداشته است و همچنان به آن مشغول است. وحید تاج، این خواننده خوزستانی، هم‌اکنون همراه گروهی که یکی از اعضایش کیوان ساکت، موسیقی‌دان مطرح مشهدی است، در تور اروپا به‌سر می‌برد.
وحید تاج چند روزی را برای اجرای برنامه و مناجات‌خوانی در برنامه رمضانی «بهار جان‌ها» در مشهد بود و مردم مشهد برای دومین سال متوالی از مناجات‌خوانی او در شب‌های ماه مبارک رمضان بهره بردند. «خانه غریب»، «سر سماع»، «برف‌خوانی» و «ساز شباهنگی» جزو آثار او در عرصه موسیقی‌ است.
در همان ساعتی که بعد از اجرای زنده با او به گفت‌وگو نشستم، درباره آواز، جایگاه هنرمندان مشهدی، موسیقی در مشهد و دغدغه‌های اجتماعی هنرمندان صحبت کردیم.

 

یکی‌دو سال است مشهد، میزبان شما در برنامه‌های فرهنگی‌ای است که به‌مناسبت ماه مبارک رمضان برگزار می‌شود . همچنین باهمراهی کیوان ساکت اجراهای پژوهشی بسیاری را در مشهد پشت‌سر گذاشتید، کمی از تجربه این رویارویی موسیقایی با مردم مشهد بگویید؟
البته در مشهد اجرا‌های متفاوتی پشت‌سر گذاشتم. با استاد کیوان ساکت، موسیقی اجرا کردم. با گروه ققنوس، محمدرضا دستگاه‌دار -که اصالتا یزدی‌اند اما در مشهد ساکن هستند- همکاری کردیم اما با عنوان کنسرت نبوده است و به‌عنوان اجرا‌های آموزشی یا پژوهشی در این شهر مقدس برنامه اجرا کرده‌ام. خب، خیلی نمی‌توانستیم اطلاع‌رسانی کنیم و محدودیت مکان هم داشتیم. به نظرم بسیاری از مردم مشهد به موسیقی فاخر علاقه دارند. شما شاهد هستید در همین برنامه‌هایی که شهرداری مشهد برپا می‌‌کند، مردم می‌آیند و لذت می‌برند. شاید هم کسی باورش نشود که در مشهد این‌طور از موسیقی استقبال کنند و ساز و آواز بشنوند.

 

با توجه به اینکه اجرای موسیقی زنده محدودیت‌های خودش را دارد، انرژی‌ای که از مخاطبان مشهدی دریافت کرده‌اید، با آنچه در سایر اجرا‌هایتان در کشور شاهدش هستید، تفاوت دارد؟
معمولا شهرهایی که این محدودیت‌ها را دارند، همیشه از موسیقی، بیشتر استقبال می‌کنند؛ البته برای من که روی صحنه هستم، تفاوتی ندارد، حتی مشهدی‌ها را مشتاق‌تر یافته‌ام. به‌نظرم اگر شرایط برگزاری کنسرت در مشهد فراهم شود، مردم خیلی استقبال خواهند کرد و این به‌خاطر آن است که مشهدی‌ها هنردوست هستند. مشهدی‌ها همیشه از هنرمند‌ها حمایت می‌کنند. این دغدغه و آرزوی ماست که مردم کشور‌مان از نزدیک با موسیقی در ارتباط باشند، ساز‌ها را بشناسند و بدانند آواز چیست.

 

عواملی که از طرف هنرمندان فعال در موسیقی، این حوزه را تهدید می‌کند، کدامند؟
چیزی که امروز متاسفانه گریبان موسیقی کشور را گرفته‌است، نبود بخش «آوازی» در موسیقی است. در کنسرت‌ها که مشاهده می‌کنید بیشتر خواننده‌ها و گروه‌های موسیقی، سراغ تصنیف و ترانه و از این دست ملودی‌ها می‌روند و رفته‌رفته آواز در موسیقی ما دارد جایگاهش را از دست می‌دهد. این نگران‌کننده‌ است که در آینده، مردم ما چیزی را به‌عنوان آواز نپسندند. تلویزیون هم به همین سمت رفته است. آنجا که باید ذائقه مخاطب درست هدایت شود، هم شواهدی بر همین تهدید ذائقه وجود دارد. شما حتما در همین برنامه تلویزیونی «عصر جدید» دیده‌اید که نوجوان بامعرفت، زحمت‌کش و خوش‌ذوق به نام پارسا خائف، برنامه اجرا کرد و آواز خواند. دیدم که در این مسابقه وقتی قطعه‌ تصنیفی اجرا کرد، بیشتر تشویق شد تا وقتی که آواز خواند و حتی مجری و سایر عوامل آن برنامه مانند داور‌ها هم همین واکنش را نشان دادند و تازه وقتی شروع کرد به تصنیف خواندن، ذوق کردند. درصورتی‌که این نوجوان کم‌سن‌وسال با شجاعت روی صحنه‌ای که میلیون‌ها بیننده دارد، آواز خواند و کاری کرد که شاید هر کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد.

 

برنامه‌هایی مانند «بهار جان‌ها» که شما را برای چندمین‌بار به مشهد کشانده است -حداقل در مشهد- می‌تواند این دغدغه را برطرف کند؟
بله، ولی این قبیل برنامه‌ها که شهرداری مشهد اینجا برگزار کرده است، باید بیشتر شود. با یکی‌دو جلسه در سال اتفاق ماندگاری نمی‌افتد. باید مردم با فرم آواز آشنا شوند. هرچه مردم بیشتر در معرض این اصالت موسیقی قرار بگیرند، درک آن‌ها از موسیقی بهتر می‌شود.

 

گویی هر روز باید شاهد اتفاق ناگواری همچون ریزش مخاطبان موسیقی ایرانی باشیم. آیا این موضوع، برقراری ارتباط با مخاطب امروزی را برای شما به‌عنوان یک خواننده اصیل، تحت‌تاثیر قرار داده است؟
برقراری ارتباط با مخاطب سخت شده است. مردم با این فرم از موسیقی و خوانندگی، قدری بیگانه شده‌اند. تلویزیون‌ هم که اصلا آواز پخش نمی‌کند و همین امر بر این بیگانگی افزوده است. منظورم از مردم، عموم جامعه است. اینکه عده‌ای در ابزار‌های فناورانه‌ای که در اختیار دارند، قطعات آواز هم دارند و آواز گوش می‌کنند، منظورم نیست. مثل گذشته باید آواز فراگیر شود. مردم باید با آواز آشتی کنند.

 

به نظر، رسالت خوانندگانی همانند شما که این ضرورت را درک کرده‌اند،دربرابر هجمه‌ موسیقی مبتذلی که وارد می‌شود، سنگین تر است؟
همین‌طور است واقعا. کنسرت‌ها که جای خود دارد؛ شرکت‌ها و پخش‌کننده‌ها و مراکزی که کارشان موسیقی است، مثلا آلبوم‌هایی را که دو قطعه تصنیف و ترانه دارد و مابقی قطعات آواز است، از ما نمی‌خرند و می‌گویند تصنیف‌هایش کم است! انتظار دارند در یک آلبوم 10قطعه تصنیف داشته باشیم تا بابت آن آلبوم، حاضر شوند پول بدهند و آن را پخش کنند ولی هیچ‌وقت امثال من به این جریان تن نمی‌دهند. بالاخره باید همیشه افرادی باشند که استقامت کنند و بخشی از بار موسیقی را به دوش بکشند؛ چراکه ما کارمان برای مردم است و اگر آواز هم می‌خوانیم، برای آن‌هاست؛ برای خودمان که نمی‌خوانیم. بالاخره هستند کسانی که گوش شنوایی برای آواز‌های ما هم داشته باشند.

 

درکنار این وظیفه هنری، هنرمندان وظایف اجتماعی دیگری هم دارند؟ منظورم این است که آیا باید برای جامعه‌شان نگران باشند؟
هنرمند‌ها جزو بدنه جامعه هستند و در همین اجتماع، زندگی می‌کنند. هر اتفاقی مانند سیل، مشکلات اقتصادی و مشابه آن روی کار و روان آن‌ها هم تاثیر می‌گذارد. درواقع هر چیزی که انسان را درگیر خود کند، هنرمندان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. دلیلش این است که ما هنرمندان با عاطفه‌مان فعالیت می‌کنیم. کار ما کار یدی نیست. ما کار فکری و روحی انجام می‌دهیم. بیشترین عاملی که ما را اذیت می‌کند، همین چیز‌هاست. متاسفانه وقتی فضای این‌چنینی در جامعه ایجاد می‌شود، هنرمندان جزو آن دسته از اقشاری هستند که به‌هم می‌ریزند و در آثارشان هم نمود پیدا می‌کند.
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضو‌ها را نماند قرار. از همین نظر گاهی ما هم قرارمان از بین می‌رود و گاهی بازتاب به این است که دردی را منعکس کنیم و گاهی هم اثری خلق می‌کنیم که آن درد را کمی تسکین دهد. به‌نظرم هنرمندان بیشتر از این اتفاقات آسیب می‌بینند. هنوز که هنوز است، آن‌طور که باید و شاید، نتوانسته‌ام روحیه‌ام را بازگردانم اما چاره‌ای نیست. تلاش می‌کنم چند کنسرت برای جمع‌آوری کمک به سیل‌زده‌ها برپا کنم. باید همه ما کنار هم باشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->