مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ لذت فتح قلههای پنج گانه برای کسب عنوان «پلنگ برفی» شاید برایش به اندازه لذت نجات جان یک انسان نبوده است؛ مردی که زندگی اش با کوه عجین شده و به عنوان امدادگر کوهستان بارها به دل حادثه زده و جان بسیاری را نجات داده است.
خراسانیها جواد نوروزی را با خبر غرورآفرین فتح اورست میشناسند. او سال ۱۳۹۵ هم موفق شده بود با فتح قله «پوبدا» به یاد همشهری اش، مهدی عمیدی که تنها دارنده نشان پلنگ برفی ایران بود، این نشان را به دست بیاورد. کوهنورد ۵۲ ساله مشهدی تاکنون قلههای زیادی را فتح کرده است که شاید شاخصترین آنها اورست، آرارات، آیلندپیک، خان تنگری، ابن سینا، پوبدا، کورژنوسکایا و اسماعیل سامانی باشد.
با این همه، نام نوروزی در امر امداد کوهستان هم نامی بزرگ است که بارها توانسته است نجات بخش باشد. با این اوصاف، فاتح بزرگ قلههای برفی لذت نجات جان یک انسان در دل طبیعت را دوچندان میداند. او در گفتگو با شهرآرا از امداد کوهستان، رازهای حادثه در طبیعت زیبا و لزوم آگاهی مردم از خطرات نقض قانون طبیعت میگوید. جواد نوروزی معتقد است «امداد» الفبای کوهستان است و کسی که به کوه میرود، باید امداد بداند.
کوه به خودی خود خطرناک نیست و به جز زیبایی چیزی ندارد. آنچه خطرناک است، رعایت نکردن قوانین کوه است. درست مثل رانندهای که قوانین راهنمایی ورانندگی را رعایت نمیکند و گرفتار حادثه میشود.
معمولا سه دسته خطرات در کوه داریم؛ دسته اول به حوادثی مربوط است که برای کوه روها یا طبیعت گردان اتفاق میافتد. افرادی که شاید مردم معمولی هستند و با هدف لذت بردن از طبیعت به کوه میروند. این افراد، چون شناخت تخصصی از کوه ندارند، گاهی وسوسه میشوند و ممکن است جاهایی بروند که برگشت برایشان سخت شود. خیلی از امدادهای ما در این بخش است...
- شاید حدود هفتاد هشتاد درصد.
دقیقا. این گروهها بیشتر دانش آموزان، دانشجویان، خانواده ها و افرادی هستند که بدون دانستن زمان مناسب صعود، شناخت مسیر و هواشناسی به کوه میروند و گرفتار حادثه میشوند.
دسته دوم کوهنوردان تخصصی هستند که کوه را خوب میشناسند و با علم به برف وبوران به کوه میروند، اما گرفتار حوادثی مثل بهمن، سقوط و مسائلی از این دست میشوند. دسته آخر هم بلایایی مثل سقوط هواپیما و... است که عمدتا به واسطه حضور کوریدرهای هوایی در مسیر کوهستان در آنجا رخ میدهد.
بله. همین طور است. این گروه آن قدر جذب زیبایی کوه میشوند که از حوادث غلفت میکنند. عمده این افراد برای تفریح به کوه میروند.
مهم ترین نکته آن است که این عزیزان حتما قبل از مراجعت به کوه، خانواده یا دست کم یکی از دوستان را در جریان بگذارند که به کدام منطقه میروند. برای اینکه اگر خدایی نکرده اتفاقی برایشان افتاد، گروههای هلال احمر و امدادونجات بتوانند با سرعت بیشتری به کمک بیایند. همچنین، این افراد باید همیشه شماره ۱۱۲ را که شماره «ندای امداد هلال احمر» است، به یاد داشته باشند تا در مواقع ضروری از آن استفاده کنند. مسئله سوم هم این است که حتما از طریق مجاری قانونی به کوه بروند. به عضویت یک باشگاه کوهنوردی یا گروههای کوهنوردی هیئت کوهنوردی دربیایند و از آن طریق به کوه بروند. این طوری دست کم هم افراد بیمه میشوند، هم سرپرست همراهشان است و از بسیاری اتفاقات جلوگیری میشود.
بهترین راه این است که با هیئت کوهنوردی یا باشگاههای کوهنوردی ارتباط برقرار کنند. راه دیگر هم همان جست وجوی ساده در گوگل است. امروزه با یک جست وجوی ساده به راحتی میتوان در وبگا ههای تخصصی وضعیت آب وهوایی و مسیر قلهها را پیدا کرد. حقیقت آن است که امروزه اگر کسی حادثه ببیند، بخش بزرگی از آن به علت سهل انگاری خودش است، وگرنه منابع زیاد و در دسترس است.
واقعیت آن است که سانحه برای همه کوهنوردان دنیا اتفاق میافتد. به هرحال، باید بپذیریم طبیعت از انسان همیشه قویتر است. در همین فرانسه که مهد کوهنوردی دنیاست، سالانه افراد زیادی در کوه جانشان را از دست میدهند یا مفقود و مصدوم میشوند. کوهنوردی عین زندگی است و همان طور که در زندگی حادثه داریم، در کوهنوردی هم این مسئله وجود دارد.
قطعا. البته شما برای اینکه کوهنورد شوید، باید پانزده پیش نیاز داشته باشید؛ امداد اولیه، امداد تکمیلی، امداد کوهستان، هواشناسی، بهمن شناسی و امداد ارتفاع فقط بخشی از این پیش نیازهاست که باید دوره اش را بگذرانید تا کوهنورد شوید.
مجید مذهبی از افراد تأثیرگذار امداد کوهستان در کشور است که من سالها زیرنظر او دورههای امداد را گذراندم و بعد از آن در حوادث مختلف به عنوان امدادگر حاضر بودم.
بیشتر حوادث تلخ است، اما حوادث مربوط به سقوط هواپیما در کوهستان احساس عجیبی دارد. ولی درنهایت وقتی میبینیم مفید هستیم، حس خوبی به آدم دست میدهد.
سال ۱۳۹۳ بود که برای صعود به قله «پوبدا» در منطقه «پامیر» با ارتفاع ۷۴۹۵ متر در مرز مشترک قزاقستان، قرقیزستان و چین با مرحوم مرتضی غلامپور رفته بودیم. یادم میآید در مسیر صعود یک کوهنورد مجارستانی را دیدیم که هنگام فرود از آبشار پایش شکسته بود و وضعیت بدی داشت. هیچ انسانی هم تا کیلومترها نبود. مجبور شدیم او را تا کمپ یک بیاوریم، چادر بزنیم و تا صبح کنارش باشیم و از او مراقبت کنیم. بعد از آن قضیه با آن مجارستانی رفیق شدیم.