بعضی مفاهیم ساده دین ما درست تبیین و فهم نشده اند. یکی از این موضوعات مهم، نماز است؛ نمازی که زیاد از آن صحبت میشود. نمازی که همه ما میخوانیم و صحبت کردن از فلسفه آن، میتواند انگیزههای ما را برای این عمل بیشتر کند و کیفیت کارمان را ارتقا بدهد.
بزرگان میگویند اینکه در قرآن آمده است خدا را زیاد یاد کنید و درمورد تکرار اذکار زیاد میشنویم، فلسفه این تکرار این است که شیطان هر لحظه حیلهای دارد و نفس هر لحظه دسیسهای و به طورکلی هر لحظه بستری برای اغوای اغواگران پهن است و رسالت اذکار، خنثی کردن این دسیسه هاست، پس هیچ گاه ذکرها تکراری نیست. درمورد نماز هم همین است؛ هر نماز در زندگی ما رسالتی دارد که با هزاران هزار نماز دیگر در زندگی مان متفاوت است.
رسالت هر نماز آن است که در همان روز و همان ساعت، انگیزههای الهی ما را تقویت کند و مشوق موفقیت ما در وظایف همان ساعت باشد؛ مثل بولواری که در درازای هزارمتری خود مثلا هر ۵۰ متر یا ۱۰۰ متر یک چراغ دارد که هیچ کس نمیگوید این چراغها تکراری هستند؛ چون هرکدام برای روشن کردن همان محدوده کارایی دارند و البته این نکته هم هست که فقدان هرکدام را دیگری نمیتواند جبران کند.
اینکه گفته اند نماز عمود و ستون دین است، به همین معناست، اما تصور اغلب ما درباره این ستون و عمود، ناقص است. نماز ستون دین و ستون زندگی است، اما در بنایی به گستره زندگی هر فرد، بنایی که هزاران هزار ستون دارد؛
ستونهایی که هرکدام رسالتی در استحکام و زیبایی این بنای مهم دارند و چه بنایی مهمتر از بنای زندگی که تنها در صورتی در آن به موفقیت میرسیم که بتوانیم ثبات قدم و انگیزه به سمت زیباییها داشته باشیم و نماز همان چیزی است که میخواهد این همه را تضمین و تامین کند.
به همین روی است که در کتاب زندگی یعنی قرآن به برپا داشتن این ستونها و حفظ و استحکام آن ها، این قدر تاکید و توصیه شده است و کج شدن آن را سبب کجیهای تمام زندگی دانسته اند. به امید آنکه خداوند همه ما را قدردان این عبادت پررمزوراز و بزرگ قرار دهد، ان شاء ا...!