سرخط خبرها

یک پزشک خوب

  • کد خبر: ۱۱۰۳۵
  • ۱۶ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۶
یک پزشک خوب
روایتی از فراز و نشیب‌های زندگی استاد پیش‌کسوت محله فرامرز عباسی
هانیه فیاض  / خبرنگار شهرآرامحله
اهالی محله او را به عنوان فردی با انصاف و کار راه‌انداز می‌شناسند. پزشک محله فرامرز عباسی بی‌ریاست و باوجود اینکه تحصیلات عالیه دارد و سال‌هاست استاد تمامِ دانشگاه است، از زرق و برق دنیا به دور است و فارغ از هرگونه تجملاتی در مطبی ساده به امر مداوا و درمان بیماران مشغول است. مطب کوچکش دنج‌ترین اتاق یک زیرزمین در دل ساختمانی بزرگ است که بی‌شیله پیله بودن او را نشان می‌دهد؛ گویا ارزش‌های واقعی در دنیای او کمی متفاوت‌تر از دیگران است. از دیدن ما خوش‌حال می‌شود و با خوش‌رویی به استقبالمان می‌آید. در واقع پزشکی برازنده اوست، چرا که اعتقاد دارد طبابت دکانی برای کاسبی نیست و پزشکان باید در هر مرحله از فضای کاری خود سوگندشان را به یاد بیاورند و دنبال کسب سود نباشند.
 اطرافیانش می‌گویند با جان و دل کار می‌کند و در خدمت به بیماران و اطرافیانش از هیچ تلاشی فرو نمی‌گذارد و دست نمی‌کشد. هرجا کسی در حوزه طبابت احتیاج به کمک داشته باشد با کمال میل و درحد توانش به او کمک می‌کند و حتی اگر آن کار را در حوزه تخصص خود نبیند، واسطه‌ای می‌شود برای رفع مشکل بیمار! او از خدا خواسته که در راه طبابت و خدمت به بیماران توفیق داشته باشد و خدا هم این درخواست را اجابت کرده است.

ضرورت فراگیری امور پژوهشی
دکترموسی‌الرضا حاج‌زاده متولد سال ۱۳۳۲ در یکی از روستا‌های شهرستان جاجرم است. او در یک خانواده مذهبی به دنیا می‌آید و هنوز یک سال و نیم بیشتر نداشته که مادرش را از دست می‌دهد. تحصیلات دبستان را در همان روستا می‌گذراند و دوران دبیرستان را در بجنورد تمام می‌کند و از سال ۱۳۵۲ که در دانشگاه قبول می‌شود، به مشهد نقل مکان می‌کند. او درباره نحوه ورودش به رشته پزشکی می‌گوید: «در سال نخست که برای دانشگاه شرکت کردم، وارد رشته فیزیک، شیمی، ریاضی شدم. در همان سال مرحوم پدرم عازم حج بود و ما برای معایناتی که لازم داشت، او را نزد مرحوم دکتر هاشمیان از استادان دانشگاه علوم پزشکی مشهد، بردیم. چهره بشاش، ادب، منش و اخلاق خوبی که داشت، مرا به سمت پزشکی سوق داد و متوجه شدم که خدمت کردن به مردم در این حرفه برایم جذاب و ارزشمند است. در نتیجه سال بعد در کنکور پزشکی شرکت کردم و وارد دانشگاه شدم. پایان دوره پزشکی عمومی من هم‌زمان با آغاز سال‌های انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها بود. اتفاقات آن دوره، سبب شد تعدادی از استادان دانشگاه یا کنار گذاشته شوند یا از آنجا بروند که به همین دلیل دانشگاه با کمبود نیرو در رشته‌های مختلف مواجه شد. آن زمان رئیس دانشگاه وقت آقای دکتر محمدمهدی اعتمادی از استادان بنام و متدین دانشگاه بود. او از دانش‌آموختگان آن دوره به‌ویژه کسانی که سابقه تدین داشتند، درخواست کرد که به عنوان کسانی که بخش‌های مختلف بیمارستانی را اداره می‌کنند، مشغول به کار شوند. دانشگاه امتحانی برای رزیدنتی برگزار کرد که من در آن امتحان برای جراحی قبول شدم؛ اما بنا به خواست مسئولان دانشگاه، فیزیولوژی را که یکی از رشته‌های تربیتی نسل در علوم پایه محسوب می‌شود، انتخاب کردم. آن زمان، واقعیت امر این بود که اصلا پژوهش در دانشگاه ما وجود نداشت، مسئولان دانشگاه به این فکر افتادند که باید بالاخره پژوهش هم در دانشگاه پا بگیرد و لازمه آن این بود که دانشجویانی را به مراکز علمی خارج از کشور بفرستند تا کار پژوهشی انجام دهند و این‌گونه شد که ما در سال ۱۳۶۵ با توجه به اینکه رشته من فیزیولوژی بود برای دریافت مدرک دکترای تخصصی عازم انگلستان شدیم و حدود ۵ سال آنجا بودیم. البته در طول این سال‌ها به ایران هم رفت وآمد داشتم، حتی یک سفر حج واجب که حدود ۲ ماه به طول انجامید، هم همان زمان رفتم. پس از بازگشت به ایران مانند دیگر پزشکان باید طرح می‌گذراندم. معاونت مربوط دانشگاه مشهد صلاح دید که چند ترم به عنوان گذراندن دوره طرح با دانشگاه بیرجند برای تدریس همکاری کنم که حدود ۶ ترم در آنجا فیزیولوژی درس دادم.»

توسل به ائمه اطهار (ع)
او ادامه می‌دهد: «زمانی که در انگلستان بودم، یکی از پروفسور‌هایی که من زیرنظر او تحصیل می‌کردم به بیماری سرطان مبتلا شد. سرطانی که به قول ما، دکتر‌ها هم او را جواب کرده بودند به طوری‌که در ۲ ماه اخیر بیماری، معالجه و درمان را ادامه نداد. من با تعدادی از همراه‌هایم برای عیادت به منزل پروفسور رفتیم. پس از احوال‌پرسی و ... به او رو کردم و گفتم: «ما در مواقع این‌چنینی ناامید نمی‌شویم، بلکه بزرگان و ائمه معصومینی داریم که به آن‌ها متوسل می‌شویم و آن‌ها را واسطه قرار می‌دهیم تا نزد خداوند درخواست شفا کنند.» پروفسور که مسیحی بود چندثانیه‌ای مکث کرد و پاسخ داد: «موسی از امام‌هایتان بخواه که مرا شفا دهند.»

فرامرزعباسی، محله‌ای آرام
حاج‌زاده در ادامه گریزی به زندگی شخصی خود می‌زند و می‌گوید: «در سال ۱۳۵۰ در همان زادگاه خودم ازدواج کردم و در سال ۱۳۵۳ به همراه همسرم و فرزند ارشدم به مشهد آمدیم؛ اکنون ۷ فرزند دارم که ۳ فرزندم پسر و ۴ فرزندم دختر هستند. سعی کردم فرزندانم در محیطی رشد کنند که بنا بر علاقه خودشان مسیر زندگی تحصیلی را انتخاب کنند و بر این اساس ۳ فرزندم پزشک هستند و دختر کوچکم دانشجوی سال آخر پزشکی است. الباقی نیز در حوزه وکالت، کارشناسی اقتصاد و بیمه و کارشناسی حقوق مشغول به کار و فعالیت هستند. اوایل سال‌های زندگی‌مان در خیابان احمدآباد ساکن شدیم، اما از سال ۱۳۷۸ در این محله سکونت داریم. در قدیم شکل ظاهری محله شهید فرامرز عباسی به این صورت نبود، بسیار کم‌جمعیت بود و کوچه‌های اندکی داشت. حتی بولوار فردوسی خیابانی ساده بود. در آن سالی که ما این ساختمان را می‌ساختیم، آقای مهندس رحمانی، شهردار وقت منطقه بود. آن زمان من مبلغی حدود ۱۴ میلیون تومان برای پروانه ساخت به شهرداری پرداخت کردم. یک‌سال بعد مهندس را که از همشهری‌هایمان بود، دیدم و به من گفت: «فلانی، آن مبلغی که از شما گرفتیم، خرج ساخت وسط بولوار فردوسی کردیم» منظور این است که با هزینه‌های این‌جوری شهر سامان می‌گیرد و به این صورت بود که بولوار فردوسی به شکل امروزی درآمد و گل‌کاری و درخت‌کاری شد. بعد‌ها کم‌کم با افزایش جمعیت برتعداد کوچه‌های خیابان مهدی که تا آن زمان فقط تا مهدی ۲۴ بود، افزوده شد. اهالی این محله، مردمانی بسیارخوب و بافرهنگ هستند و به جرئت می‌توان گفت اینجا هیچ وقت نزاع و درگیری به چشم نمی‌خورد. به صورت کلی محله‌ای آرام است و مردم با اعتدال فرهنگی-دینی در آن زندگی می‌کنند، هرچند که گرفتاری‌ها و روزمرگی‌ها مجال دید و بازدید همسایه‌ها را نمی‌دهد. گاهی ممکن است چند نفر دور هم جمع شوند و از هم حال و احوالی بپرسند، اما آمد و رفت قدیم از رونق افتاده است. یکی از دلایل آن، دور شدن از بخش اصلی اخلاقیات است؛ اما نفوذ فرهنگ بیگانه در خانواده‌ها، کمبود وقت، ماشینی شدن زندگی‌ها و مسائل اقتصادی در این امر بی‌تأثیر نیستند.»

تحصن در بیمارستان امام رضا (ع)
پزشک محله فرامرز عباسی در ادامه از  فعالیت‌های انقلابی خود این گونه یاد می‌کند: «در زمان انقلاب ما دانشجو بودیم و من حتی قبل از انقلاب از دانشجو‌های شناخته شده دانشگاه بودم و با توجه به اینکه متأهل بودم، مورد وثوق دانشجویان نمازخوان دانشکده پزشکی قرار گرفتم، به طوری‌که متدینین دانشگاه برای اقامه نماز به من اقتدا می‌کردند. در جریان انقلاب هم تقریبا در همه صحنه‌های تظاهرات حضور داشتم و مواردی مانند کشتار روز در میدان ده دی یا کشتار میدان شهدا را با چشم دیده‌ام. به یاد دارم که آن زمان تحصن در بیمارستان امام رضا (ع) چند روز به طول انجامید و من نیز به مدت ۲ روز در تحصن دانشجویان و دانشگاهیان شرکت کردم. خاطره‌ای که حاصل تحصن چندروزه با حضور مقام معظم رهبری، مرحوم آیت‌ا... مرعشی و مرحوم ابوالحسن شیرازی بود.  بیمارستان امام رضا (ع) هم آن‌وقت‌ها خیلی فعال بود؛ هم دانشجوهایش، هم دکترهایش. اعلامیه پخش می‌کردند و درگیر مسائل مبارزه بودند. دانشجویان دانشگاه پزشکی مشهد نیز که کادر بیمارستان‌های شهر بودند با انقلابیون هماهنگ شده بودند و این هماهنگی باعث پیشرفت مبارزات مردم شده بود. خبر تحصن در بیمارستان به سرعت در مشهد و کل کشور پخش شد و افراد و گروه‌های مختلف با متحصنین اعلام همبستگی و حمایت کردند. سخنرانی‌ها و تجمعات مستمر، ملاقات و مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی و برگزاری نماز جماعت از برنامه‌های ثابت و روزانه متحصنین بیمارستان بود. می‌توان گفت تحصن بیمارستان امام رضا (ع) یکی از چندین تحصن بزرگ و موفق مبارزان و انقلابیون در سراسر کشور بود. از طرفی بیشتر سخنرانی‌ها در حسینیه مرحوم آیت‌ا... سیدعبدا... شیرازی واقع در چهارراه شهدا و منزل مرحوم آیت‌ا... قمی برگزار می‌شد که من هم سعی می‌کردم در این اجتماعات حضور داشته باشم.»

شروع کار در درمانگاه‌های خیریه
حاج‌زاده در ادامه به سؤال ما درباره فعالیت‌های خود پس از انقلاب این گونه پاسخ می‌دهد: «از سال ۱۳۶۰ به مدت ۲ سال در هلال‌احمر مشهد مشغول به فعالیت شدم و در پُست‌های معاون امور اجتماعی، معاون امور امدادی و سرپرست سازمان تدارکات درمانی انجام وظیفه کردم. از سال ۱۳۶۲ به عضویت هیئت علمی پیمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد درآمدم و در سال ۱۳۶۳ کاندیدای مجلس جمهوری اسلامی از شهرستان بجنورد شدم. مشغول شدنم در امر طبابت از دوران دانشجویی‌ام رقم خورد. در آن زمان دانشجویان از سال ششم پزشکی در جا‌هایی مانند درمانگاه‌های خیریه به طبابت مشغول می‌شدند؛ من هم مانند دیگران در درمانگاه‌های خیریه مانند چهارده معصوم (ع)، امام حسن عسگری و حتی بیمارستان ارتش کارم را آغاز کردم و پس از دریافت مدرک پزشک عمومی در عین حال که عضو هیئت علمی بودم، کار طبابت هم می‌کردم. بعد از بازگشتم از  انگلستان در سال ۱۳۷۱ دوباره به عنوان عضو هیئت علمی به دانشگاه آمدم و در پزشکی هم مشغول به فعالیت شدم. در کنار این امور، در چندین جشنواره پژوهشی شرکت کردم که ازجمله آن‌ها می‌توانم به جشنواره حوزه کلیوی در دانشگاه شهید بهشتی اشاره کنم که رتبه دوم جشنواره را کسب کردم؛ همچنین در کنگره نهج‌البلاغه تهران رتبه برتر را به دست آوردم. اکنون حدود ۱۲۰ مقاله علمی دارم که از این تعداد، بیش از ۱۰۰ عدد آن‌ها به زبان انگلیسی است، البته شاید این مسئله افتخار نباشد، زیرا ما باید مقالاتمان را به زبان فارسی بنویسیم و در واقع ذخایر علمی فارسی را تا جایی بالا ببریم که آن‌ها مورد استناد دیگر کشور‌ها قرار بگیرد. البته حدود ۶۱ مقاله من در سایت اسکوپوس قرار داده شده است و تعدادی دیگر هم در دیگر سایت‌های علمی بارگزاری شده‌اند. ناگفته نماند از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۹۳ در کلینیک ویژه بیمارستان امام رضا (ع) بیماران غددی را ویزیت می‌کردم و پس از آن مطب شخصی خودم را راه‌اندازی کردم. حدود ۱۲ سال است که با عنوان استاد تمام، در دانشکده و دانشگاه پزشکی مشهد، مشغول به تدریس هستم و با دانشجویان پزشکی، دندانپزشکی و ... سروکار دارم و به طور متوسط هفته‌ای ۱۲ ساعت تدریس می‌کنم.»

لزوم توجه به شرح حال بیمار
دکتر حاج‌زاده در ادامه می‌گوید: «هم در متون پزشکی نوشته شده و هم توصیه استادان خبره این حوزه است که راه اصلی تشخیص بیماری را شرح حال دقیق بیمار هموار می‌کند؛ بنابراین شرح حال بسیار با اهمیت و نخستین گام برای شناسایی درد و بیماری است، به‌ویژه در برخورد اولیه با بیمار گرفتن شرح حال، ضروری، گره‌گشا و راهنماست. از طرفی این اقدام به دلیل اینکه تشخیص بیماری را سرعت می‌بخشد، از هزینه‌های جانبی برای بیمار مانند آزمایش، رادیولوژی و ... می‌کاهد. هر بیماری‌ای علائم و نشانه‌هایی دارد که بیمار در درجه نخست آن را بیان می‌کند و البته شناختی هم با کنجکاوی پزشک و سؤال از بیمار حاصل می‌شود. سپس این اطلاعات، طبیب را راهنمایی می‌کند که ممکن است او بین یک یا چند بیماری پزشک ظن داشته باشد. البته در فیزیولوژی غدد مهم‌ترین بخش، آزمایشات بیوشیمیایی است که اندازه‌گیری هورمون‌ها را در برمی‌گیرد و گاهی هم ممکن است از سونوگرافی و رادیوگرافی استفاده کنیم.»
وی ادامه می‌دهد: «فیزیولوژی، علم شناخت کار طبیعی دستگاه‌های بدن است که هر دستگاه و هر بخشی فیزیولوژی خاص خودش را دارد، سیستم غدد هم یکی از سیستم‌های سه‌گانه در تنظیم کنترل سلامت آدمی است و شناخت وجود هورمون‌ها و سلامت آن‌ها در کارکرد متابولیسم بدن، تولیدمثل، فعالیت مختلف دستگاه‌های بدن و سلامت و کارکرد اغلب بافت‌های بدن برعهده فیزیولوژی است؛ بنابراین شناخت غدد و فیزیولوژی غدد با این حوزه مرتبط است.»

پشتکار، عامل اصلی پیشرفت
حاج‌زاده در ادامه این گفتگو به برخی تجربه‌های شخصی خود اشاره و بیان می‌کند: «از نظر من هیچ عاملی در پیشرفت یک پزشک مؤثرتر از پُرکاری، فعالیت و وقت‌گذاری در آموزش و مطالعه با دید پژوهشی نیست؛ بنابراین صرف وقت برای مطالعه یک عامل اصلی برای پیشرفت در کار پزشکی است و من گاهی در کلاس‌های درسم این مطلب را عنوان می‌کنم که در قرن چهارم هجری، پزشکی با نام «ابن نفیس» داریم که کتاب «الموجز فی‌الطب» یکی از نوشته‌های او و در ظاهر ۱۱۰ اثر علمی داشته است. می‌گویند این فرد آن‌قدر اهل پشتکار و علاقه‌مند به کارش بوده است که شب‌ها گاهی برای اینکه خوابش نبرد، کتاب را به دیوار تکیه می‌داد که اگر دچار چرت زدن شد و کتاب افتاد، متوجه شود و دوباره کتاب را بردارد و مطالعه کند. پشتکار یکی از بخش‌های اساسی برای پیشرفت تحصیلی دانشجو و طبیب است. توصیه من به پزشکان تازه‌کار این است که هیچ‌وقت خودشان را  از مطالعه کتاب و مقاله فارغ نبینند و از همه مهم‌تر با بیمار با منش و درست برخورد کنند و هرجا که لازم بود و بیماری استطاعت مالی نداشت، رایگان او را ویزیت کنند و این‌جور نباشد که خدایی نکرده در قبال دریافت هزینه قدم بردارند.  من در زندگی شخصی و کاری خود از بزرگان زیادی درس گرفته‌ام، اما الگویی که همیشه آن را در حوزه اخلاق معیار خود قرار می‌دهم آقای محمدی‌مقدم است که دبیر بازنشسته آموزش و پرورش می‌باشد؛ او فردی بسیار وارسته است و این وارستگی برای من و تبعیت از او ارزش فراوانی دارد.»
او به بیان ویژگی‌های یک پزشک خوب هم می‌پردازد و می‌گوید: «طبیب قهار کسی است که در درجه نخست، دانشمند خوب و باسوادی باشد و همراه آن باید صبوری و بااخلاقی را پیشه خود سازد، البته جیبی برای دریافت هزینه‌های هنگفت و غیرمتعارف از بیماران و مراجعانش ندوخته باشد و باید اعتقاد داشته باشد که روزی انسان مقدر است و بیشتر از روزی خود نمی‌تواند از دنیا بهره‌مند شود. یکی از مشکلات ما اطبا این است که به شکل معمول اوقات فراغت خاصی نداریم. در بین پزشکان توانمند با کار طبابت و دانشگاهی، به ندرت می‌توان طبیبی را یافت که در شبانه‌روز کمتر از ۱۴ ساعت کار کند و زمان باقی را صرف استراحت و مطالعه می‌کند. من خودم گاهی از فرصتی که برای فراغت به دست می‌آورم برای مسافرت استفاده می‌کنم یا برای بازدید برادرانم به شهرستان خودمان می‌روم.»

تمرین و مطالعه
دکتر حاج‌زاده حاصل تجربیات چندین ساله خود را این‌گونه خلاصه و بیان می‌کند: «پختگی در آموزش بین ۵ تا ۷ سال پس از تدریس به دست می‌آید. فرد در ابتدا هرچقدر هم باسواد بوده باشد، باید با تمرین و ممارست این پختگی را به دست بیاورد و از مطالعه مطالب درسی و جانبی آن حوزه غافل نشود. در امر طبابت هم این‌گونه است که طبیب پس از گذشت سال‌ها طبابت به تجربه‌ای می‌رسد که گاهی با یک نگاه می‌تواند بیماری را تشخیص دهد، هرچند که شرح حال و معاینات مختلف هم می‌تواند شناسایی بیماری را تقویت و تأیید کند. اما نباید از این موضوع چشم‌پوشی کرد که در کسب تجارب مختلف، مطالعات کافی و لازم امری ضروری هستند.»

خاطره تلخ و شیرین
این پزشک حاذق محله فرامرز عباسی در پایان به بیان برخی خاطرات کاری خود می‌پردازد: «زمانی که کارورز بودم، در بخش گوش و حلق بیمارستان قائم بیماری بود که مشکلی در شریان آئورت خود داشت. عمل جراحی شده بود، بعد از عمل و ترمیم بافت، در ظاهر محل جراحی عفونت کرده بود. نزدیک طلوع خورشید، من شیفت بودم که یک‌باره اطلاع دادند بیمار خونریزی کرده است. آئورت، شریان مهم و بزرگی است که از آنجا خون به بدن می‌رسد و در بالای بطن چپ و از اتاق پمپاژ  قلب شروع می‌شود. قلب، خون را از طریق دریچه آئورت به بطن چپ پمپاژ می‌کند. به شکل باورنکردنی در کمتر از ۵۰ ثانیه تمام خون بیمار از محل زخم و شریان پاره شده خارج شد و متأسفانه هیچ‌کاری نتوانستیم انجام دهیم و بیمار را از دست دادیم و این تلخ‌ترین خاطره‌ای بود که در ذهنم ماندگار شد و هنوز هم گاهی آن را به یاد می‌آورم. اما خاطره شیرینی که مرور می‌کنم این است که درست در همان دوران کارورزی، کودکی حدود یک سال و نیم بر اثر تب، دچار تشنج شده بود که او را به بیمارستان آوردند. ما خیلی سریع در ظرف مدت حدود ۳ دقیقه و به سرعت کنترل کردیم. اگر تشنج ادامه پیدا می‌کرد بیمار متأسفانه دچار مشکلات مغزی و فلج می‌شد. چون کودک خیلی کوچک و معصوم بود، نجات بیمار برایمان بسیار خوشایند بود.»
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->