مهلت چند هفته‌ای اولیای دم به قاتل فرزندشان قصاص؛ مجازات قتل زن میانسال بعد از رابطه نامشروع سامانه‌های الکترونیکی ثبت اسناد فردا (دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳) فعال است چند منبع مهم آلودگی هوا در خانه را بشناسید تعطیلی واحدهای قضایی استان تهران در روز دوشنبه (۶ اسفند ۱۴۰۳) ظفرقندی خبر داد: استقبال کمرنگ پزشکان از تخصص‌های داخلی و جراحی بایدها و نبایدهای گرم کردن غذا در مایکروویو سازمان غذاودارو هشدار داد: خطر تشدید کبد چرب با مصرف داروهای مسکن و گیاهی نامعتبر برخورد ۲ پراید در خواف پنج مصدوم برجای گذاشت (۵ اسفند ۱۴۰۳) شرایط رانندگی با گواهینامه ایرانی در عراق اعلام شد آیا مدارس و ادارات مشهد و خراسان رضوی فردا (دوشنبه، ۶ اسفند ۱۴۰۳) تعطیل است؟ تیراندازی به رئیس آموزش و پرورش سراوان (۵ اسفند ۱۴۰۳) آیا تخمه آفتابگردان برای مبتلایان به دیابت و کبد چرب مضر است؟ صدور هشدار سطح نارنجی هواشناسی خراسان رضوی در پی پیش‌بینی بارش برف و باران (۵ اسفند ۱۴۰۳) ماجرای کارزار سربازی دختران چیست؟ | استقبال جالب و معنادار مردان ایران افزایش ۲۵ درصدی بلیت مترو در سال ۱۴۰۴ از پالایش قوانین قدیم تا نظارت بر قوانین جدید | حوزه خراسان، مشاور فقهی قانون‌گذاری مجلس می‌شود آیا مدارس و دانشگاه‌های استان مازندران تا پایان هفته مجازی شده است؟ (۵ اسفند ۱۴۰۳) جدول فوق‌العاده ایثارگری بازنشستگان و تأثیر آن روی همسان‌سازی حقوق منتشر شد + جزئیات آغاز طرح امداد نوروزی اورژانس از ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ شلیک خونین به جوان تهرانی در ولنجک آغاز برنامه ملی برای رصد کمبود‌های ملزومات پزشکی اهدای عضو دختر جوان مرگ مغزی به ۶ بیمار زندگی دوباره بخشید (۵ اسفند ۱۴۰۳) انسداد برخی جاده‌های کشور به علت بارش برف (۵ اسفند ۱۴۰۳) محکومیت اعضای باند قاچاق هروئین و شیشه در بندرعباس | حکم اعدام برای ۳ تن از متهمان رشد ۷۰ درصدی مبلغ اضافه‌کار محیط‌بانان در سال ۱۴۰۴ آزمون‌های علوم پزشکی ۱۴۰۳ با ۱۱ هزار داوطلب برگزار شد دوازدهمین جشنواره انتخاب کارفرمایان برتر خراسان رضوی برگزار شد (۵ اسفند ۱۴۰۳) | ۵۲ درصد کارگران استان پیش از موعد بازنشسته می‌شوند پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۵ اسفند ۱۴۰۳) | هوا از فردا سرد می‌شود آیا عیدی ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی قبل از ماه مبارک رمضان پرداخت می‌شود؟ پزشکیان در آیین اختتامیه سی‌وهشتمین جشنواره خوارزمی: اراده حل مسئله و مشکلات کشور را داریم
سرخط خبرها

قتل پسردایی توسط دانش آموز ۱۶ ساله

  • کد خبر: ۱۱۲۷۲۳
  • ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
  • ۱
قتل پسردایی توسط دانش آموز ۱۶ ساله
نوجوان ۱۶ ساله‌ای که در حضور پدرش، دست به جنایتی وحشتناک زده بود، پس از بازجویی‌های تخصصی در حضور قاضی دکتر «صادق صفری» (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، این نوجوان که نیمه شب سیزدهم خرداد پسر دایی خودش را در یک درگیری به دلیل گم شدن تلفن همراه، به قتل رسانده بود، در بازجویی های مقدماتی مدعی شد که «سعید – ر» (مقتول) پس از آن که به سمت او حمله ور شده، تیغه چاقو را بر پیکر خودش نیز وارد آورده است. این نوجوان 16 ساله در حالی ارتکاب جنایت را انکار می کرد که پدر او نیز بر اظهارات فرزندش مهر تایید زد اما باز هم تاکید کرد که به گفته های فرزندش اطمینان ندارد!

بنابراین به دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب وی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت و در نهایت با مشاهده اسناد و مدارک موجود، لب به اعتراف گشود و حقیقت ماجرا را در حضور قاضی «صادق صفری» بیان کرد.

او گفت: فقط به دلیل گم شدن تلفن همراه پسر دایی ام، با یکدیگر درگیر شدیم که من با همان چاقوی خوش رنگی که خودش به من هدیه داده بود، او را به قتل رساندم. گزارش خراسان حاکی است: در حالی که هنوز ابعاد دیگر این جنایت توسط سرهنگ مرادی (افسر پرونده) مورد کنکاش های دقیق پلیسی قرار گرفته بود، این نوجوان متهم به قتل در حاشیه جلسات بازپرسی به سوالات خبرنگار خراسان نیز پاسخ داد.

آن چه تقدیم مخاطبان صفحه حوادث روزنامه خراسان می شود، نتیجه این گفت وگوی یک ساعته است.
نامت چیست؟ امیرعلی – س
هنوز نوجوانی؟ بله، 16 سال بیشتر ندارم.
درس می خوانی؟ در یکی از مدارس بولوار دوم تحصیل می کردم.

پسردایی ات چند سال از تو بزرگ تر بود؟ او 20 سال داشت و حدود چهار سال از من بزرگ تربود اما مرا «داداشی» صدا می زد!
پسردایی ات مهمان شما بود؟ نه، در منزل یکی از بستگان مان بودند اما چون خیلی با هم دوست بودیم شب را به پارک «مروارید» رفتیم.
چرا با هم درگیر شدید؟ «سعید» (مقتول) تلفنی با دوست دخترش صحبت می کرد، من هم از او فاصله گرفتم و به نقطه دیگر پارک رفتم.زمانی که دوباره به جایی برگشتم که سعید آن جا بود، چشمم به او افتاد که روی نیمکت دراز کشیده و به خواب رفته بود.فوری او را بیدار کردم و گفتم «پاشو» زشت است که در پارک خوابیده ای!
سعید هم در حالی که چشمانش را باز کرده بود دست در جیبش کرد و به دنبال گوشی اش گشت اما هرچه جیب هایش را بررسی کرد گوشی را نیافت. به همین دلیل رو به من کرد و گفت: «گوشی مرا بده!» هرچه می گفتم «من از گوشی خبر ندارم!» باور نمی کرد ،همین موضوع منجر به درگیری بین ما شد که در این میان من با چاقو او را زدم ولی او هم مرا زخمی کرد که هر دو نفر ما را به بیمارستان رساندند.

چاقو مال خودت بود؟ نه! آن چاقو هدیه «سعید» بود. یک روز همین چاقو را در دست داشت که من گفتم چقدر خوش رنگ است! او وقتی این جمله را شنید رو به من کرد و گفت: بذار توی جیب خودت! چون او همیشه دو چاقو با خودش حمل می کرد.
پدرت آن جا چه کار می کرد؟ پدرم قبلا قصابی داشت اما اکنون تاکسی تلفنی دارد. او از سرکار بازمی گشت که نزد من آمد.
عاشق هم شده ای؟ نه، تا به حال عاشق نشده ام ولی دوست داشتم با دختر یکی از بستگان مان ازدواج کنم.
به پدرت هم گفته بودی؟ بله،پدرم موافق بود و می خواست آن دختر را برایم بگیرد.
تو که دانش آموز بودی؟ خب درس هم می خواندم، اول «نشان» می کردیم بعد که شرایط خوب شد به زندگی مشترک زیر یک سقف ادامه می دادیم.
چرا در این سن دوست داشتی ازدواج کنی؟ مجردی چیه! همین مجرد بودن و آن چاقوی خوش رنگ کار دستم داد.
مشروب هم خورده ای؟ بله، از دو سال قبل «عرق سگی» می خوردم البته هنگامی که کسی در خانه ما نبود  یا خانه دوستانم.
اولین بار کجا مشروب مصرف کردی؟ یادم نیست ولی روز حادثه هم در پشت بام منزل مشروب خوردیم.
مواد هم مصرف می کنی؟ نه، از مواد مخدر بدم می آید و تنها با پسردایی ام برای قلیان کشی می رفتیم.
چرا از مواد متنفری؟ چون روزگار اطرافیانم را که معتاد هستند با چشم می بینم.
می خواستی در آینده چکاره شوی؟ اول که قصد داشتم در رشته علوم تجربی ادامه تحصیل بدهم.
یعنی می خواستی دکتر شوی؟ نه، از بچگی آرزویم این بود که پلیس شوم به همین دلیل هم تفنگ می خریدم!
تابستان ها کار می کردی؟ بله، حتی روزهای تعطیل در کشتارگاه کار می کردم. من قصاب هم هستم!
استرس نداشتی؟ نه، این شغل من بود! چرا باید از کشتن گوسفند استرس داشته باشم. آن کار افراد ترسو است که از دیدن خون هم می ترسند!
چه کسی تو را به بیمارستان برد؟ وقتی زخمی شده بودم تا سرکوچه خودم راه رفتم اما وقتی روی زمین افتادم دوستانم زنگ زدند و مرا به بیمارستان رساندند.
ماشین هم سوار می شوی؟ بله،رانندگی بلدم! قبلا هم که پدرم پژو پارس داشت با آن رانندگی می کردم اما گواهی نامه ندارم.
درآمد پدرت چگونه است؟ بد نیست! الان خودش پراید دارد اما درآمدش از تاکسی تلفنی است.
تک فرزند هستی؟ نه تک پسر هستم. دو خواهر دیگر دارم که یکی از من بزرگ تر و دیگری کوچک تر است.
چرا دست به چنین جنایتی زدی؟ مست بودم! به دلیل مصرف مشروبات الکلی رفتارم دست خودم نبود یعنی چیزی نمی فهمیدم!
فکر می کنی مصرف مشروب تو را به چنین مخمصه ای انداخت؟
بله، اگر عرق نمی خوردم، می توانستم خودم را کنترل کنم و این حادثه رخ نمی داد.
پسر دایی ات چه کار می کرد؟ او خدمت سربازی را به تازگی تمام کرده بود.
چرا از گم شدن گوشی تا این اندازه عصبانی شد؟ چون شماره دخترها را فقط در آن گوشی داشت و به همین دلیل فکر می کرد من گوشی را برداشته ام!
تو با گوشی چه کار می کردی؟ من بیشتر «کلش» بازی می کردم ولی هیچ وقت نمی باختم و همیشه برنده بودم!
الان پشیمانی؟ خیلی! مگر می شود چنین حادثه وحشتناکی برای یکی از بستگانت رخ بدهد و تو ناراحت نشوی،آن هم کسی که تو را «داداشی» صدا می زد!
برای هم سن و سال های خودت چه توصیه ای داری؟ شما را به خدا چاقو در جیب نگذارید و به دنبال مشروبات الکلی نروید! اتفاق زمانی رخ می دهد که دیگر راه بازگشتی هم نیست!

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
0
0
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->