همسایه باشیم. این اگر به الزامی اخلاقی تبدیل شود، دیگر کمتر شاهد مرزبندی میان مؤجر و مستأجر خواهیم بود. همسایگی فراتر از روابط حقوقی به سلوکی حقیقی تبدیل میشود و صاحبخانه و اجارهنشین را به شأنی انسانی، اخلاقی و فرهنگی میرساند که در سپهر کلام نبوی دارای فصلی متمایز میشوند.
من الزام همسایگی را واجب اجتماعی میدانم برای اصلاح روابط شهروندان. تأکیدم بر این نکته هم وقتی چندبرابر میشود که نهفقط از زبان مردم، که از قلم یک خبرنگار هم توئیتی به این مضمون میخوانم که «لابهلای همه اخبار بد این روزها میخواهم یادی کنم از اجارهبهای خانهها، مستأجرانی درمانده و صاحبخانههایی که میخواهند خرج خود و خانواده و اقوامشان را از جیب مستأجران نگونبخت بپردازند.»
این خانم خبرنگار، ماجرای اجارهخانه را چنان بیان میکند که انگار جنگ حق و باطل است؛ یک طرف، شمری است در هیئت مؤجر و طرف دیگر، پاکباختهای است مانند «وهب»، تازهداماد کربلا! وقتی صحنهآرایی چنین باشد، نگاهها هم دشمنکیشانه و حق و باطلی میشود. حال آنکه اجاره یک عقد شرعی است که دوطرف میبندند. هر دو صاحب حقوقی میشوند که آن عقد ایجاد و ایجاب میکند.
در میان هر دو گروه مؤجر و مستأجر، فراوان در فراواناند آدمهای خوب و نجیب و اندکی هم در دو گروه افرادی ناباب وجود دارند که عرصه را بر یکدیگر تنگ میکنند. کسی هم تاکنون آمار نگرفته است که صاحبخانهها بیشتر مقصرند یا مستأجرها.
بهدنبال این رفتن هم سودی عاید جامعه نمیکند. آنچه باید بدان توجه کرد، ارتقای این رابطه حقوقی به رابطه اخلاقی ذیل مفهوم همسایگی است؛ موضوعی که میتوان مراتب ایمانی را در آن دید. این کلام راهنمای رسول اعظم الهی (ص) که میفرمایند: «أحسن مجاورة من جاورک، تکن مؤمنا؛ با همسایهات نیکو همسایهدارى کن تا مؤمن باشى.» یعنی مؤمنبودن را به حسن همجواری گره میزنند.
این هم البته ریشه در آسمان دارد، چون در جایی دیگر از رسول خدا (ص) میخوانیم: «همیشه جبرئیل مرا وصیت به همسایه میکرد تا جایی که گمان کردم همسایه از همسایه ارث میبرد.» فکر میکنم ما برای اصلاح روابط و برونرفتن از میدانآراییهای دوگانهساز نیازمند فرهنگ اخلاقی دین هستیم، محتاج فهم درست از روابط انسانی درست به اندازه تحقق این بایستگی است که از میزان نابایستگیهای اجتماعی در این عرصه کاسته خواهد شد. باری، عرصه اجاره را صحرای کربلا نکنیم. مؤجر را شمر نپنداریم و مستأجر را وهب نبینیم.
کنار هم باشیم و بدانیم که همه هموطن و همدین و همراهیم در ا مروز جامعه. هوای هم را داشته باشیم. بهجای اندازهگیری سهم دوطرف در چالشها، به فهرستکردن نقاط روشن بپردازیم، به ماجراهای حالخوبکن که میان این افراد اتفاق میافتد.
برای ارتقای درک متقابل تلاش کنیم. بیشتر آنان که امروز مؤجرند، دیروز مستأجر بودهاند. مستأجران امروز هم بهاحتمال زیاد مؤجران فردایند. فهم اوضاع و توسعه فرهنگ همدلی، امروز را توأم با آرامشی میکند که موفقیتهای فردا را رقم بزند.