غلامرضا زوزنی| اتابک نادری، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، همانند بسیاری از اهالی تئاتر خاک صحنه خورده و جای خود را در هنرهای نمایشی باز کرده است. «متولد ماه مهر»، «هیوا» و «کمکم کن» ازجمله فیلمهای سینمایی است که او خود را با بازی در آنها به سینما و تلویزیون معرفی و جاپایش را محکم کرد.
او سالهاست در حوزه تئاتر و نمایش، فعال است و در شهرهای مختلف بهعنوان داور در جشنوارههای استانی و ملی حضور پیدا کرده است. نادری که چندی پیش برای داوری آثار نمایشی راهیافته به جشنواره استانی به مشهد آمده بود، در گفتگو با شهرآرا، فرمولِ داشتنِ یک تئاتر پویا را ارائه کرد؛ راهکاری که نادری میدهد، با یکیدو روز فعالیت تئاتری و سه چهار اجرا عملی نمیشود. او باور دارد که اگر میخواهیم تئاتر پویا داشته باشیم، باید یک چرخه تولید تئاتر در شهرمان ایجاد کنیم. آنچه در ادامه آمده است، تلاش نادری برای تشریح جزئیات فرمول تئاتر پویاست.
بهنظر شما حضور تئاترهای شهرستانی در جشنوارهها چه لطفی دارد؟
جشنواره محلی برای تبادل و همافزایی است. حضور آنها در جشنوارهها از این بابت مغتنم است. شهرستانیها هم باید بدانند که حضورشان در این جشنوارهها برای تجربهاندوزی است نه برای رقابت.
قطعا هنرمندان شهرستانی هم دوست دارند آزموده شوند
«مقیاس یکی نیست.» این را من بهعنوان یک کارشناس تئاتر شهرستان میگویم. امکاناتی که در تئاتر مشهد وجود دارد، در شهرستانهای اطراف نیست. منظورم از امکانات، سالن و نور و... نیست. در اینجا چرخه تولید و چرخه ارائه تئاتر وجود دارد. این میشود که ما مشهد را یک شهر دارای تئاتر میشناسیم. هنرمند تئاتر در این شهر درحال استمرار و زایش آثار هنری خودش است. طبیعی است با فلان شهری که تنها منتظر فراخوان جشنواره است و سالی یک کار انجام میدهد و نه مخاطب دارد و نه چرخه تولید درستی دارد، قیاسشدنی نیست. برای داشتن تئاتر، چرخه تولید نباید معیوب باشد. گروهی که در این چرخه معیوب به تولید تئاتر مشغول است، نباید انتظار داشته باشد بتواند با گروههای هنری مشهد که حجم اجرای عمومیشان بسیار زیاد است، رقابت کند. چنین گروهی با علم به اینکه در چرخه تولید معیوبی کار میکند، میتواند واقعگرایانه به کارش ادامه دهد. من نظرم این است که ارزیابی تئاتر شهرستانهای خراسان رضوی با مشهد، مانند مقایسه فیل و فنجان است. تکرار میکنم این موضوع نه بهخاطر وجود سالن و نورافکن و امکانات و تجهیزات است، بلکه بهخاطر همافزاییای است که در تئاتر مشهد بهوجود آمده است. وقتی هنرمند در چرخه تولید قرار گرفته، طبیعی است که کارهای پختهتری ارائه کرده و حرفهایتر است. درکل تئاتر مشهد تئاتری حرفهای، مدعی و دفاعپذیر است که حرفی برای گفتن دارد. دیگر شهرستانهای خراسان رضوی هم نسبتبه کل کشور در سطح استانی مثل گلستان و شهرهای ساری و گرگان هستند، ولی با تئاتر مشهد مقایسهشدنی نیستند.
اگر شهرستانها بخواهند بیایند داخل آن چرخهای که میگویید و بخواهند تئاترشان را مطرح کنند، باید چه کاری انجام دهند؟
من خودم بچه شهرستانم. تولید تئاتر به این مربوط نیست که تعداد هنرمندان تئاتر زیاد باشد. تعداد و کثرت افراد، یک ضلع از سه ضلع تئاتر هستند. ضلع دیگر تئاتر، مخاطب است. باید ببینند چقدر مخاطب دارند. اینکه مشهد موفق است، تنها بهخاطر این نیست که تعداد تئاتریهایش بیشتر است یا تعداد تولید تئاترش زیادتر است. مشهد تئاتر موفقی دارد؛ چون مخاطب دارد. مخاطب پرورانده است. هدف آنهایی که تئاتر را در مشهد پایهگذاری کردهاند، یک سال و دو سال نبوده است. آنها هدف درازمدتی داشتند و به مخاطب تئاتر اندیشیدهاند. آن شهرستانهایی که تئاتر ضعیفی دارند و حرفهای نیستند، قطعا هدفگذاریشان یکساله بوده است. هرگز به این فکر نکردهاند که مخاطب را از ۱۰۰ نفر به ۵۰۰ نفر برسانند.
قبلا صحبت این بود که من مثلا اتابک نادری، کارگردان برگزیده جشنواره فلان هستم. این افتخارات اصلا مهم نیست. مهم این است که منِ کارگردان تئاتر، بیش از ۵ هزار تماشاگر را به سالن تئاتر کشانده باشم.
ضلع سوم تئاتر، امکانات و تجهیزات است. باید ببینیم تماشاخانه دائمی در چند شهرستان وجود دارد. اگر ما از یک شهروند بپرسیم سالن تئاتر شهر شما کجاست و او بتواند پاسخ دهد، ضلع سوم تئاتر در شهر وجود دارد. اگر شهروندی نداند که شهرش سالن تئاتر دارد، معنیاش این است که این شهر تئاتر ندارد. هنرمند تئاتر و علاقهمند به تئاتر وجود دارد، اما آن دو ضلع دیگر سر جای خودش نیست، حتی شده در شهرستانها یک بلکباکس پنجاهنفره برای تئاتر اختصاص داده شود. کسبه بازار و مردم عادی بدانند که این مکان برای تئاتر است و هر شب یک تئاتر در این محل اجرا میشود. هر تئاتری میخواهد باشد. شهرستان باید اینها را داشته باشد که بتواند تئاترش را تقویت کند. بتواند حرف برای گفتن داشته باشد. شما میبینید مشهد اگر شاخص شده است، همه این سه ضلع را با هم دارد.
تهدید این بسترسازی که در سالهای گذشته در مشهد فراهم شده است، چیست؟ چه چیزی به رابطه مخاطب با تئاتر آسیب میزند؟
تئاتر وقتی فصلی میشود، آسیب میبیند. تئاتریها نباید بگذارند تئاتر فصلی شود. مشهد که در جشنوارهها کار موفق دارد، بهخاطر این است که اجراهای عمومی موفق داشته است.
وقتی تداوم در تئاتر ایجاد شود، تئاتر روح میگیرد. تئاتریها میدانند که اجرای شب اول با اجرایی که بعد از ۳۰ شب تداوم روی صحنه میرود، کاملا متفاوت است. یکنوع مکاشفه و رسیدن به کشف و شهود است. این رسیدن در تئاتر فصلی اتفاق نمیافتد.
بعضی تئاتریها بهاشتباه سراغ مسئولان را میگیرند، حال آنکه تنها یک طرف قضیه مسئولان هستند. پایه اصلی خود تئاتریها هستند. مسئولی وجود ندارد که بیاید تماشاخانه دائمی ایجاد کند. او مسئول است، یا بودجه ندارد یا امکانات ندارد که هزاران دلیل میتواند داشته باشد. آن طرف ما باید خودمان را راه بیندازیم و در طول سال تولیداتمان را افزایش بدهیم و بهطور مستمر اجرا کنیم تا هم تجربه خودمان افزایش یابد، هم مخاطب خودمان را پیدا کنیم.
مخاطبان در شرایط فعلی اقتصادی چطور میتوانند همچنان تئاتر را در سبد خانوار خود داشته باشند؟
آنقدر باید تئاتر وجود داشته باشد که تبدیل به یک نیاز اجتماعیفرهنگی شود. مثلا زمان ما برای رفتن به تئاتر عموما با مخالفت والدینمان روبهرو میشدیم، اما الان خدا را شکر با افزایش سطح سواد، آگاهی و فرهنگ مردم شاهد هستیم که فرهنگ تماشای تئاتر به نسل بعد منتقل شده است. چرا؟ چون تبدیل به یک نیاز شده که برای رفعش، محصولات متنوعی وجود دارد؛ چون به تماشاگر قدرت انتخاب
دادهایم. البته پیش از همه اینها باید ضرورت قدرت انتخاب را به تماشاگر بدهیم. یکی از تئاترِ کمدی خوشش میآید، یکی تاریخی میپسندد و.... مهم این است که مردم فرهنگ تماشاخانه رفتن را یاد بگیرند. این هم میسر نمیشود جز با استمرار.