وقتی «برمودا» رازهای کامران نجف‌زاده را هم افشا می‌کند! تمساح خونی و سال گربه زیر سایه «مست عشق» «لوران کانته» کارگردان فیلم کلاس درگذشت فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) برگزاری کنگره شعر توس تا نیشابور + جزئیات نگاهی به مضمون بهار در شعر معاصر «پدر قهوه» سریال جدید مهران مدیری در راه شبکه نمایش خانگی چندخطی درباره‌ی کتاب «فلسفه‌ی پیاده‌روی» نوشته‌ی فردریک گرو | بجنبید، منتظرمان هستند! بازگشت بهروز افخمی با «هفت» به تلویزیون + زمان پخش تئاتر کمدی «هشتگ، بچه‌شهرستانی‌ام» روی صحنه می‌رود + پوستر و زمان اجرا انعکاسی از مظلومیت غزه در «خاورمیانه» | گفتگو با احمدرضا عبیدی (ججو) به مناسبت انتشار موزیک ویدئو جدیدش فردوسی و «شاهنامه» در نگاه محمدعلی اسلامی ندوشن «صحبت یار» در نگارخانه فردوسی + عکس اضافه شدن شخصیت «غرغر خان» به باغ شادونه نقد کامل فیلم تلماسه ۲ (Dune 2) | زیبایی و وحشت «پهلوان هرگز نمی‌میرد» و «پهلوان واقعی» در تلویزیون + زمان پخش
سرخط خبرها

آیا پیراندللو فاشیست بود؟

  • کد خبر: ۱۱۳۲۳
  • ۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۱۰
آیا پیراندللو فاشیست بود؟
درنگی به مناسبت سالروز درگذشت نویسنده بزرگ ایتالیایی*
هدی جاودانی| لوییجی پیراندللو (۲۸ ژوئن ۱۸۶۷ - ۱۰ دسامبر ۱۹۳۶) خود را فاشیست خطاب می‌کرد، اما اثبات اینکه او فاشیست بوده کار دشواری است. نویسندگان به‌ندرت آن شخصیتی هستند که خودشان به آن باور دارند و بیشتر به شخصیتی بدل می‌شوند که دیگران از آن‌ها سراغ دارند. این موضوع در مورد بسیاری از نویسندگانی که نامشان سال‌ها پس از مرگ نیز بر زبان‌ها جاری است اهمیت پیدا می‌کند و پیراندللو یقینا یکی از این نویسندگان است.
آثار او همچنان به آینه‌ای می‌مانند که به‌آسانی می‌توانیم خود را در آن‌ها به نظاره بایستیم. اما پاسخ به این پرسش که آیا پیراندللو واقعا فاشیست بوده است یا نه، چندان آسان نیست. چطور می‌توان یک انقلابی آزادی‌خواه را آن‌گونه که خود او یا دیگران می‌گویند، دنباله‌رو موسولینی و فاشیست خطاب کرد؟! خالق نمایشنامه‌هایی که همچنان می‌توان آن‌ها را با مین‌های عمل‌نکرده ویرانگری در زیر صندلی تمامی حاکمان مقتدر دنیا یا با تمامی باور‌ها و قوانین و کلیشه‌های پذیرفته‌شده، در مقام مقایسه قرار داد!
کلمات پیراندللو، خود، به‌دشواری در پاسخ به چنین پرسشی هشدار می‌دهند: «زندگی قطعه غم‌انگیز مضحکی است؛ ما در درون خود، نیاز داریم تا پیوسته، با خلق یک واقعیت، خود را فریب بدهیم بدون آنکه علت این نیاز را بدانیم، واقعیتی که هیچ‌گاه برای من و برای هیچ‌یک از ما یکسان نیست، واقعیتی که با گذر زمان، آن را بیهوده، تهی و توهمی بیش نمی‌دانیم.»
پیرمردان رُم هنوز تصویر مبهمی از پروفسور پیراندللو در هنگامی که حدودا ۵۰ سال داشت، پیش از سال ۱۹۲۰، به خاطر دارند، مرد متشخصی که همواره لباس‌های شسته‌روفته و منظمی به تن و ظاهر آرامی داشت، با چشمانی خاکستری و ریشی مطابق مد زمانه. دوستانش بعد‌ها از خصوصیتی شیطانی در شخصیت او یاد می‌کردند: هنگامی که مردم با او سخن می‌گفتند، پیراندللو معمولا یکی از ابروانش را بالا می‌انداخت و صورتش را به گونه‌ای خم می‌کرد تا بتواند نگاهی از بالا به پایین به آن‌ها بیندازد، نگاهی که به نظر از اعماق جهان مردگان در زیر زمین برمی‌خاست.
برای چند دهه، پیراندللو آثار بسیاری، از شعر گرفته تا مقاله و داستان کوتاه و رمان، نوشت که برخی از آن‌ها واقعا به‌یادماندنی بودند، اما کسی تمایلی به چاپشان نشان نمی‌داد و او وادار می‌شد تألیفاتش را تنها به مجلات ناشناس و محلی بفروشد. پس از مدتی، کارهایش مورد توجه چند منتقد قرار گرفتند و شناخته و تحسین شدند اگرچه او همچنان شهرت نداشت. نکته دیگر اینکه پشتکار و توان بالای پیراندللو نیز مورد ستایش قرار می‌گرفت. همه این‌ها و جزئیاتی دیگر، تعریفی از او ارائه می‌داد که در بازه سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱ به کلی در هم کوبیده شد. تمامی ویژگی‌های گذشته در او کم‌رنگ شدند و او به طرز خیره‌کننده‌ای دنیا را به تصویر کشید. پیراندللو شروع به خلق آثاری کرد که درک خود و دیگران را به طور شگفت‌آوری، در سراسر اروپا و آمریکا متحول کرد. انتشار ۲ نمایشنامه شاهکار از او در این بازه، «۶ شخصیت در جست‌وجوی یک نویسنده» و «هانری چهارم»، دیگر نمایشنامه‌های او را به دست فراموشی سپرد. در سال‌های منتهی به جنگ جهانی اول، پیراندللو توانست وحشت و تردید مشترک میان تمامی انسان‌ها را به نمایش بگذارد. او فیلسوف نبود، اما بدون شک شاعری بود که حقایق پنهان را با شعرهایش توصیف می‌کرد.
اما پیراندللو قلبا و آشکارا در بازه سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ از جنبش فاشیسم حمایت کرد. زمانی که از او خواسته شد تا به صورت قانونی به عضویت حزب دربیاید، در نامه‌ای خطاب به موسولینی سرسپردگی بی‌چون‌وچرایش را اعلام کرد: «فکر می‌کنم اکنون زمان مناسبی برای خدمتگزاری من است. اگر حضرت‌عالی مرا لایق این جایگاه بدانید، با کمال افتخار عضو کوچکی از حزب شما خواهم شد.»
علت گرایش او به پیروی از موسولینی و علاقه‌اش به این رهبر فاشیست را می‌توان این‌چنین توضیح داد که در دوران جنگ جهانی اول، بسیاری از نویسندگان جوان آوانگارد روحیه‌ای جنگجو و شورشی داشتند و به یکی از ۲ طرفِ راست یا چپ افراطی می‌گراییدند. علاوه بر این، پیراندللو از اهالی جزیره سیسیل در ایتالیا بود و با خشونتی که امثال موسولینی در مبارزه با دشمنان خود به کار می‌بردند، بیگانه نبود و به آن تمایل نشان می‌داد.
او موسولینی را همانند پدرخوانده دلسوزی می‌دید که برای از بین بردن دشمنانش چاره‌ای جز به کار بردن خشونت ندارد. با این همه، او هیچ چیز از سیاست نمی‌دانست و نویسنده‌ای بود که تنها به احساساتی سیاسی گرفتار آمده بود. پیراندللو به عنوان مرد صحنه تئاتر، دوست داشت نمایش بی‌نقصی را شاهد باشد، بازیگر نقش اول این نمایش تأثیرگذار باشد، طراحی لباس خیره‌کننده به نظر بیاید، دیالوگ‌ها محکم و سرسخت ادا شوند، بازی‌ها مهیج و شورانگیز جلوه کنند و چشم‌اندازی بی‌نظیر به وقوع بپیوندد.
*برگرفته از مقاله نیویورک‌تایمز، منتشرشده در مارس ۱۹۷۳
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->