نحوه اضافه کردن دوران سربازی به سوابق بیمه تامین اجتماعی اعلام شد تخلیه برخی از روستا‌های زیرکوه در خراسان‌جنوبی به‌علت سیلاب + عکس (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) فوق‌العاده حقوق معلمان حق‌التدریس از مهر ماه ۲ برابر می‌شود نارضایتی توأمان مردم و متولیان درمان از  تعرفه‌های جدید پزشکی تشکیل باند سرقت پس از آزادی از زندان | دزدی از ده‌ها خودرو پیش‌بینی هواشناسی خراسان رضوی و مشهد (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) | تداوم بارندگی‌ها تا شنبه هفته آینده خوراکی‌هایی که موجب کم‌آب شدن پوست می‌شوند تالاب کجی نمکزار نهبندان در خراسان جنوبی، ۳۰ درصد آبگیری شد همه مناطق آلوده به مواد مخدر در مشهد تا پایان سال برچیده می‌شوند اگر ضد آفتاب بزنیم آیا دچار کمبود ویتامین D می‌شویم؟ | بهترین عدد SPF برای ضد آفتاب زمان پرداخت معوقات حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی مشخص شد؟ دو کشته بر اثر حادثه رانندگی درمحور قدیم تهران-ساوه (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) تشخیص سه سرطان مرگبار با هوش مصنوعی | خون خشک شده بهتر از خون مایع است تصویب افزایش حقوق نیروهای خدماتی وزارت آموزش و پرورش در لایحه بودجه ۱۴۰۳ تامین کامل امنیت آزمون سراسری ۱۴۰۳ در مشهد | گزارشی از تقلب ارائه نشده است
سرخط خبرها
راه و بیراه

۲ بار عاشق شدم

  • کد خبر: ۱۱۳۳۷
  • ۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۸
۲ بار عاشق شدم
متین نیشابوری - دو مرتبه عاشقش شدم. بار اول زمانی بود که به خواستگاری‌ام آ‌مد. آن زمان کم‌رو و خجالتی بود و من هم مجذوب همین شرم و حیایش شدم. با مشورت بزرگ‌تر‌ها و پس از تحقیقات لازم ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان آ‌غاز شد.
روز‌های اول زندگی‌مان شیرین بود و عاشقانه می‌گذشت. سعی می‌کردیم کاری انجام دهیم تا همدیگر را خوشحال کنیم. احترام یکدیگر را داشتیم و هر روز که می‌گذشت به هم وابسته‌تر می‌شدیم. اما افسوس که این شیرینی و آ‌رامش عمر کمی داشت و طعم شیرین آن بعد از ۲ سال تلخ شد. کارمان به جایی رسیده بود که برای کوچک‌ترین مشکلی سر همدیگر داد می‌کشیدیم.
او می‌گفت: «چه موقعیت‌هایی داشته که برای ازدواج با من هم آن‌ها را از دست داده است.» من هم به دلیل اینکه انتقامم را گرفته باشم در جوابش می‌گفتم: اتفاقا این من هستم که در این زندگی حیف شده‌ام و به، چون تویی که آن زمان آه نداشتی با ناله سودا کنی، پاسخ مثبت دادم این جر و‌بحث‌ها به کلی ما را از یکدیگر دور کرد و از نظر عاطفی از همدیگر فاصله گرفتیم. کارمان شده بود توهین و تحقیر و دهن‌کجی به همدیگر. ما ۲ سال همدیگر را عاشقانه دوست داشتیم و نمی‌دانم چگونه شد کارمان به اینجا کشید. همش از خودم سؤال می‌پرسیدم چه چیز باعث بروز این اختلافات شد. فکرم درگیر این موضوع بود که نکند اسم زن دیگری وسط است برای همین هم یک سیم کارت خریدم و به طور ناشناس در فضای مجازی برای شوهرم پیام فرستادم و خودم را جای دختری دیگر معرفی کردم.
خیلی سماجت کردم و اصرار داشتم جوابم را بدهد. کم محلی می‌کرد و هیچ جوابی نمی‌داد. یک روز در پاسخ به شعر عاشقانه‌ای که برایش فرستادم گفت: «خواهش می‌کنم دیگر پیام ندهید، چون من متأهل هستم و تار موی همسرم را هم با دنیا عوض نمی‌کنم»
از آ‌ن ماجرا به بعد سیم کارتش را عوض کرد. یکی دو هفته از این ماجرا گذشت و در این مدت فقط نگاهش می‌کردم و هر چه می‌گفت کوتاه می‌آ‌مدم. یک روز گفتم: «نمی‌خواهی بپرسی چرا این قدر مهربان شده‌ام؟»‌
می‌خواستم توضیح بدهم که آن پیامک‌ها را من برایش فرستادم و قصدم تنها امتحان کردن او بوده است. ولی انگار این سؤال و رفتار من او را جری کرده بود و برای همین گفت: «باید هم قدر بدانی و گوش به حرفم باشی. خیلی از زن‌ها آ‌رزو دارند شوهری مثل من داشته باشند.» بعد هم شروع به صحبت کرد و از پیام‌های عاشقانه‌ای گفت که خودم برایش فرستاده بودم و فکر می‌کرد کار زنی ناشناس است. دیگر تاب و تحمل این حرف‌ها را نداشتم برای همین واقعیت ماجرا را برایش گفتم. غوغایی به پا شد. می‌گفت من حق‌نشناسم. به شدت ناراحت شده بود و گفت: «راستش را بگو به غیر از من به چند مرد دیگر پیام داده‌ای؟» با این حرف اختلافمان جدی شد که بعد از قهر یک هفته‌ای به پیشنهاد یکی از دوستان به مشاور مراجعه کردیم. جلسات مشاوره مثل آبی بود بر آتش اختلافاتمان. او فهمید که نباید همه چیز زندگی مشترکمان را برای خانواده‌اش مطرح کند و من هم آموختم اعتماد همسرم را بیشتر داشته باشم و احترامش را نگه دارم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->