نگاهی به آثار سعید روستایی به بهانه‌ صادرشدن پروانه ساخت فیلم جدیدش ارسال فهرست ۱۲۸ فیلم موردتأیید «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به دبیرخانه «فجر» وقتی فیلم‌های اجتماعی شبیه هم می‌شوند | نقدی بر فیلم «نبودنت»؛ ساخته کاوه سجادی‌حسینی آموزش داستان نویسی | رج‌های ناتمام (بخش دوم) ماجرای حاشیه‌های اجرای «ترور» ساعد سهیلی در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ کنسرت «ریچارد کلایدرمن» در ایران + فیلم مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس «شارلیز ترون» هم بازیگر فیلم «آینده» نولان شد صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود نقد و بررسی کتاب «ناخن‌کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» در کافه‌کتاب آفتاب
سرخط خبرها

درباره اقتصاد هنر مشهد در عرصه هنر‌های تجسمی | تجسمی ناقص از چرخه معیوب هنر

  • کد خبر: ۱۱۴۸۴۷
  • ۰۹ تير ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۸
درباره اقتصاد هنر مشهد در عرصه هنر‌های تجسمی | تجسمی ناقص از چرخه معیوب هنر
مشهد شهری سرآمد در پرورش و معرفی هنرمندان بزرگ است. با این حال و با وجود ظرفیت‌های موجود در این شهر، تا کنون نه تنها سیاست گذاری و برنامه ریزی مدونی برای جهت دهی و سامان بخشی فعالیت‌های هنری انجام نشده که حتی برنامه ریزی جامع و مناسبی نیز برای استفاده از توان بالای هنرمندان این شهر وجود نداشته است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ در چنین وضعیتی چرخه اقتصاد هنر مشهد نیز معیوب شکل گرفته است. شاید مهاجرت مکرر هنرمندان مشهدی که ناشی از نارضایتی آن‌ها از وضعیت معیشت و مهیا نبودن شرایط کسب وکار است گواهی بر این مدعاست. اهمیت موضوع اقتصاد هنر و توجه به معیشت هنرمندان ما را بر آن داشت تا درصدد برگزاری سلسله جلسه‌هایی با موضوع اقتصاد هنر مشهد در رشته‌های گوناگون هنری باشیم. در نخستین میزگرد به سراغ هنر‌های تجسمی رفتیم و با دعوت از ۴ هنرمند و یک پژوهشگربه بیان مجموعه مشکلات و مسائل حوزه اقتصاد هنر در مشهد پرداختیم و نظرآن‌ها را درباره چرخه معیوب اقتصاد هنر جویا شدیم.

موضوع مهمی که در این میزگرد از زبان هنرمندان و کارشناسان مطرح شد، مجموعه‌ای از مشکلات متعدد و سؤال‌های بی جوابی است که برای رسیدن به راه حل و رفع و رجوع آن ها، نیازمند یک تعامل و همفکری مشارکت جویانه به ویژه از سوی هنرمندان و متولیان هنر این شهر است. نقطه عطف موضوع‌های مطرح شده در این میزگرد را شاید بتوان در مسئله شناسی و فرایند تبدیل مشکلات موجود به مسئله‌ای حل شدنی معنی کرد. موضوعی که بار‌ها از زبان مدعوین حاضر در این نشست نیز مطرح شد.

در این میزگرد محمد ابوترابی از استادان کارکشته نقاشی مشهد، صالح موسویان مجسمه ساز مطرح شهرمان، مصطفی معمی وند هنرمند و یکی از فعالان حوزه سوغات زیارت، مجید رجایی خوش نویس و محمدجواد استادی پژوهشگر و فعال فرهنگی حضور داشتند و در دو بخش به بیان نظرات خود پرداختند؛ بخش نخست ارائه مختصاتی از وضعیت اکنون اقتصاد هنر و شناسایی شبکه مسائل آن در مشهد است و هرکدام از کارشناسان مدعو به زعم خود مسائل موجود را به بحث گذاشتند. بخش دوم نیز به ارائه پیشنهاد‌ها و راهکار‌هایی برای حل مسائل موجود معطوف شد که در ادامه گزیده‌ای از این نشست را می‌خوانید.

اقتصاد هنر و سه طیف تأثیرگذار

محمدجواد استادی، پژوهشگر و فعال فرهنگی که افزون بر فعالیت‌های متعدد هنری و پژوهشی مدیریت اداره فرهنگ و ارشاد مشهد نیز درکارنامه فعالیت‌های او خودنمایی می‌کند؛ بر این باور است که اقتصاد هنر وابسته به سه طیف مردم، کارگزاران و هنرمندان است.

استادی می‌گوید؛ هنر واقتصاد آن زیرمجموعه کلان فرهنگ است و در کشور ما درک تقلیل گرایانه و تلویحی از هنر وجود دارد. نگاه‌ها به فرهنگ و هنر اشتباه و غیرجامع است.

به گفته او امروز در دنیا، عرصه هنر و مؤلفه‌های فرهنگ، ثروت آفرین است: «بخش درخور توجهی از گردش مالی اقتصاد کشور چین از طریق محصولات فرهنگی صورت می‌گیرد. همچنین برخی از کشور‌های حاشیه خلیج فارس نیز از فرهنگ با رویکرد ثروت آفرینی استفاده می‌کنند.»

این فعال فرهنگی که توسعه و فرهنگ را وابسته به یکدیگر می‌داند، تأکید می‌کند: اساسا نگاه ما به فرهنگ، مصرفی است و احساس می‌کنیم فرهنگ حوزه‌ای است که باید در آن سرمایه گذاری و پول تزریق کنیم.

از این رو کشور‌هایی مثل کشور ما که اقتصادشان نفتی است در طول ۱۰۰ سال گذشته با چنین رویکردی بیشترین آسیب را به فرهنگ زده اند: «فرهنگ در همه حوزه‌ها باید ثروت آفرین باشد، ما باید از هنر کسب ثروت کنیم. بنیاد توسعه از دل فرهنگ عبور می‌کند. فرهنگ و هنر یکی از بنا‌های توسعه است، بنابراین هرکجا درباره توسعه صحبت می‌شود نمی‌توان نقش فرهنگ را نادیده گرفت. اگر فرهنگ جایگاه اصلی اش را پیدا کند به طور قطع اقتصاد هنر موضوع مهمی می‌شود.»

استادی همچنین مستقل بودن هنر را موضوع مهمی می‌داند: «هنر تا زمانی که وابسته به بودجه‌های دولتی باشد نمی‌تواند ماهیت خلاقانه خود را نشان دهد. باید بگذاریم هنرمند براساس دیدگاه‌های خودش کار کند. تا زمانی که هنر وابسته به بودجه دولت باشد هنرمند به جایگاه اصلی خودش نمی‌رسد.»

او ادامه می‌دهد: فعال شدن اقتصاد هنر نه تنها به کشور کمک می‌کند، بلکه به ارائه بزرگ‌ترین خدمت به هنر منجر می‌شود، بنابراین لازم است اقتصاد هنر به یک دانش تبدیل شود و برای این کار باید مشکل را به مسئله تبدیل کنیم تا با کمک دانش، مسئله را حل کنیم. در حوزه اقتصاد هنر هم تا زمانی که مشکلات را به مسئله تبدیل نکنیم حل شدنی نیست. بعد از دانش نیز باید به سراغ کشف روش برویم. روش‌هایی را کشف کنیم که امروز محصولات هنری را به عنوان یک سرمایه با چه روشی اقتصادی کنیم؟
ما ساختار‌های قانونی لازم را هم برای حل این موضوع نداریم، مثلا بسیاری از مشکلات اقتصادی در نگارخانه‌ها در حوزه قانون است. تا زمانی که مسئله اقتصادهنر به باور غالب گروه‌های مردم، هنرمندان و دولت تبدیل نشود کاری در این عرصه جلو نمی‌رود.

ارزش اثر هنری مانند طلاست

محمد ابوترابی، نقاش پیش کسوت مشهدی، سخنانش را با انتقاد از تعطیلی رشته اقتصادهنر در دانشگاه امام رضا (ع) مشهد آغاز می‌کند و می‌گوید: مردم باید بپذیرند که اثر هنری ارزش افزوده دارد و مثل طلاست. مردم حتی اگر با نیت سود و سرمایه گذاری اثر هنری را بخرند بازهم ما هنرمندان به هدف خود رسیده ایم.
به گفته این مدرس نقاشی، امروزه اثر فکری خریدار ندارد و هنرمندانی که نمی‌خواهنددستاورد سال‌ها تجربه و اندیشه شان را به قیمت نازل در اختیار مشتری بگذارند، منزوی می‌شوند.
ابوترابی بر این باور است که اقتصاد هنر می‌تواند در مشهد جان بگیرد به شرطی که درک متقابلی بین هنرمند و مردم ایجاد شود و مخاطبان اثر هنری به این باور برسند که خرید یک تابلوی نقاشی به مثابه یک سرمایه گذاری بلند مدت است.

او نیز همچون محمد جواد استادی مستقل بودن هنر از دولت را امری مهم می‌داند و می‌گوید: وقتی بررسی می‌کنیم نقاش‌هایی همچون رضا‌عباسی در عهد صفوی از حمایت دولت‌ها برخوردار بودند و آثار فاخری تولید می‌کردند؛ اما بعد‌ها به این اندیشه رسیدند همیشه نمی‌توانند متکی به دولت‌ها و حکومت‌ها باشند. هنر را باید مردم بخرند، ما نیز باید این موارد را بررسی کنیم و با مطالعه تاریخ و در نظر گرفتن شرایط امروز، مشکلات را بشناسیم و برای آن راه حل بدهیم. او در بخش دیگری از حرف هایش، اشاره‌ای نیز به سازو کار برگزاری حراجی تهران دارد و بر این باور است که این رویداد بیش از آنکه به اقتصاد هنر ایران رونق بدهد، با مسائلی همچون پولشویی و قیمت گذاری‌های مشکوک دست به گریبان است و در چنین شرایطی نمی‌توانیم انتظار شکل گرفتن اقتصادی سالم و پویا در عرصه هنر داشته باشیم.

ابوترابی نقش رسانه را نیز مؤثر می‌داند و می‌گوید: یکی از مشکلات ما کم کاری رسانه هاست و درباره ارزش افزوده اثر هنری اطلاع رسانی نمی‌کند.
او همچنین با طرح این سوال که چرا در مشهد و در رشته مجسمه سازی سفارش ملی داریم و از همه شهر‌ها می‌خواهند در مشهد کار کنند؛ اما در نقاشی این اتفاق نیفتاده است؟ دلیل این موضوع را مهاجرت هنرمندان نقاش می‌داند و می‌گوید: خیلی از نقاشان حرفه‌ای ما امروز دیگر حاضر نیستند در مشهد نمایشگاه برگزار کنند و به تهران می‌روند، چون آثارشان در این شهر خریدار ندارد.

قیمت گذاری ناهمگن آثار هنری

صالح موسویان، مجسمه ساز مطرح مشهدی نیز مسئله اش را درباره اقتصاد هنر این شهر این گونه مطرح می‌کند: وقتی وارد هنر شدم دورنمای بسیار جذاب و شیرینی داشت؛ اما از لحاظ مالی افق خوبی نداشت. اقتصاد هنر باید باور شود. یکی از مشکلات ما این است که هنرمند اثر خلق می‌کند؛ ولی حاضر به فروشش نیست، یعنی گاهی با هنرمندی طرف هستیم که کارش را تولید می‌کند و پاداش معنوی را به پاداش مالی ترجیح می‌دهد و این دست مسائل بازار هنر را پیچیده‌تر می‌کند.

به باور او آثار هنری بسیار ناهمگن و متفاوت ارزش گذاری می‌شود و این یکی از مشکلات بزرگ در هنر است. گاهی یک هنر فرودست خیلی راحت در یک حراجی بالا می‌آید؛ ولی در مقابل این اتفاق برای یک اثر فاخر نمی‌افتد. گاهی تفکیکی بین هنر متعالی و بازاری و فرودست وجود ندارد و در این بین اقتصاد هنر بی رحم است و توجهی ندارد که مخاطب با کدام سطح از اثر هنری روبه روست.
به گفته موسویان در مشهد با وجود اینکه تلاش‌های بسیاری شده است و هنرمندان موفقی داریم؛ اما خاکش در حوزه اقتصادهنر محصول نمی‌دهد و چرخش اقتصادی در این شهر به دلیل نگاه خشک و ضابطه‌مند برخی نهاد‌ها و متولیان، معیوب است.

لزوم استفاده بهینه از ظرفیت‌های مشهد

مصطفی معمی وند، طراح و گرافیست مشهدی که چند سالی است در حوزه تولید سوغات زیارت فعالیت می‌کند، بر این باور است که بازار همیشه خوب است، اما برخی از هنرمندان با مختصات این بازار آشنا نیستند و نمی‌توانند برای حضورموثر در بازار هنر برنامه ریزی کنند. اینجاست که باید به سراغ آن دسته از هنرمندان برویم که حضور موفقی در این عرصه داشته اند و ویژگی کار آن‌ها را بررسی کنیم. به گفته معمی وند در بحث رونق اقتصاد هنر باید به الگو‌های بومی و مخصوص هر اقلیم فکر کرد و نمی‌شود مدل شهری مثل پاریس را در مشهد پیاده کرد:هر اقلیم و کشوری ویژگی‌های خودش را دارد. ما باید ببینیم در مشهد چه ظرفیتی داریم.

اقتصاد هنر باید روی ظرفیت‌های مشهد و ویژگی برتر آن کار کند. وقتی در مشهد زیر سایه علی بن موسی الرضا (ع) فعالیت می‌کنیم و در سال ۳۰ میلیون زائرپذیری داریم؛ چرا هنرمند ما از این ظرفیت استفاده نمی‌کند؟ این بیانگر دانش کم هنرمند ما در عرصه کسب و کار و اقتصاد هنر است. چرا اثر هنرمند مشهدی خاک می‌خورد و زائر باید کار ضعیفی از این شهر با خود از این شهر به سوغات ببرد؟ ما باید به دنبال پاسخ برای این نیاز باشیم. هنرمند مشهدی باید نبوغ خود را که محصولی از خاک حاصلخیز این خطه است چنین جایی خرج کند.

او ادامه می‌دهد: مسئله بعدی این است که ما در چه بازه زمانی هستیم. نمی‌توانیم با روش‌های دیروز ذائقه امروز را پاسخ دهیم. باید مرتب در حال رصد باشیم و هدف گذاری کنیم. این در حالی است که نبود هدف گذاری چه در سطوح خرد و چه کلان، مشهود است. ما در دو سال اخیر شاهد تغییرات بنیادین در جهان بودیم و نمی‌توان با تفکر ۳۰ سال پیش مسئله امروز را پاسخ داد و این دانش به هوشمندی و ارتباطات بیشتر نیاز دارد.

معمی وند همچنین به لزوم توجه به نیاز مخاطب اشاره می‌کند و می‌گوید: ما شاهد یک کپی کاری غلط در حوزه اقتصاد هنر هستیم. مثلا یک تابلو خلق می‌کنیم؛ ولی واقعا کسی به آن نیازی ندارد. آیا ما خودمان به چیزی که نیاز نداریم پول می‌دهیم؟ پس چرا توقع داریم مردم به ما پول بدهند؟ ما علم کسب وکار را باید مطالعه کنیم. عرضه و رساندن پیام به مخاطب مهم است، جوری که پیام را درک کند و اثر را بخرد. این علم کسب وکار است.

به باور این فعال فرهنگی مهارت هنرمند، ابزار است که اگر مکمل هایش نباشد آسیب می‌بیند: من هنر را تولید می‌کنم؛ اما آن را کجا عرضه کنم؟ محل عرضه مهم است و اگر هدف گذاری در سطح کلان اتفاق بیفتد پازل‌ها کنارهم چیده می‌شود و هم هنرمند و هم چرخه کارش را درست انجام می‌دهد. به باور من غالب جامعه امروز ما به اثر ارزان قیمت نیاز دارد؛ اما هنرمندان ما برای یک درصد کار می‌کنند و ۹۹ درصد جامعه را فراموش کرده اند.

نبود سیاست گذاری؛ بزرگ‌ترین مشکل اقتصاد هنر

مجید رجایی نیز بر این باور است که فرهنگ مقوله‌ای دیریاب است؛ مثلا چندین سال طول کشید تا همه مردم هنگام رانندگی از کمربند ایمنی استفاده کنند. او می‌گوید: در خوشنویسی ما دو بخش حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای داریم. رونق اقتصادی در بخش حرفه‌ای به چند شاخه تقسیم می‌شود؛ نگارخانه ها، حراجی‌ها و سفارش‌های عمومی. به باور من، بزرگ‌ترین مسئله در مشهد نبود سیاست گذاری است. هر مسئله‌ای که درباره آن سیاست گذاری شده، به همان نسبت هم دیده شده است پیامد آن پر رنگ‌تر شدن دغدغه‌های مردم نیز بوده و با توجه به وضعیت امروز هنر، مردم دغدغه داشتن یک تابلوی هنری را ندارند؟ چون شاهد سیاست گذاری‌های درست نبوده ایم، مردم هم با هنر غریبه اند.

به باور رجایی، خوشنویسی هنر مظلومی است؛ چون سیاست گذاری در آن درست انجام نشده است. او نیز با اشاره به نقش مهم رسانه در فرهنگ سازی در این زمینه می‌گوید: در رسانه ملی هم به درستی به این موضوع پرداخته نشده است. مثلا بیشتر هنرمندانی که به تلویزیون دعوت می‌شوند، خواننده یا بازیگرند.  این یعنی سیاست گذاری درستی نشده است و هنرمندان برای مردم فقط از میان خوانندگان و بازیگران برجسته شده اند، از این رو مردم ما با خوشنویسی غریبه اند. درحالی که به باور من، تنها شناسه هنر ملی ما ایرانیان در جهان، خط است. ما را در تمام جهان با خط می‌شناسند.

هنر باید مردمی شود

بخش دوم این نشست که به ارائه راهکار و پیشنهاد‌های هنرمندان و کارشناسان مدعو اختصاص داشت. به گفته محمد جواد استادی، همیشه این اتهام به مشهد وارد شده است که هنر در این شهر با محدودیت همراه بوده است، درحالی که سیاست گذاری‌ها مبتنی بر جغرافیا و موقعیت است. در همه کشور‌های دنیا شهر به شهر قوانین فرهنگی متفاوت است.

او بر این باور است که در حوزه سیاست گذاری هنر مشکلات زیادی وجود دارد، اما حل این مشکلات صرفا به کارگزاران برنمی گردد: همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم،  این مثلث یک ضلعش کارگزارانند و دو ضلع دیگر مردم و هنرمندان هستند.  این بخش‌ها مدام در ارتباط با یکدیگرند. سیاست گذاری در خلأ ممکن نیست و تا زمانی که رویکرد و زمینه لازم در مردم و هنرمند ایجاد نشود، سیاست گذاری فایده‌ای ندارد. ما در حوزه کلان مسئله‌ها دچار مشکل هستیم. باید در شورای عالی فرهنگ انقلاب به فکر سیاست گذاری کلان باشیم. وظیفه وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی این است که نظارت کند تا مسئله‌های کلان تحقق پیدا کند.»

او همچنین در پاسخ به نکاتی که رجایی درباره خوشنویسی بیان کرد، می‌گوید: خوشنویسی در دوره‌ای در ایران در اوج بود، اما از زمانی که ما در این حوزه دچار تکرار شدیم، هیچ نوآوری صورت نگرفت و این هنر نتوانست با مردم ارتباط درست برقرار کند و ما این مشکل را در معماری هم داریم. ما دچار تکرار و تقلید شده ایم. خلاقیت و نوآوری باید متناسب با نیاز مردم امروز باشد.

استادی ادامه می‌دهد: هنر ما زمانی می‌تواند کارش را درست انجام دهد که با زندگی مردم پیوند برقرار کند. هم سویی نخبگان و کارگزاران توالی گفتمانی است. سطح اول گفتمان‌ها در میان نخبگان شکل می‌گیرد و این یعنی تضارب آرا. ما هنوز در خیلی از مسائل میان نخبگان به اشتراک نرسیده ایم. سطح دوم حکومت است. مصالح و آینده مردم و قوانین و گفتمان از فیلتر حکومت عبور می‌کند. سطح سوم، رسانه است که این گفتمان را عمومی می‌کند. اما ما این توالی گفتمان سازی را از دست داده ایم که آسیب ایجاد می‌کند. مثلث کارگزاران، مردم و هنرمندان باید در گردش باشد.

به گفته استادی، هنر عمومی چیز ارزشمندی است، به شرط آنکه مبتذل نشود و از ساحت اندیشه فاصله نگیرد. در سینما این موضوع ملموس است و به شدت آثار مبتذلی را شاهدیم. ما باید بتوانیم هنر فاخر را در سبد نیاز مردم بگذاریم. باید این احساس نیاز در مردم به وجود بیاید: مثلا در مدرسه باید این نیاز ایجاد شود. درس نقاشی برای این در مدارس تدریس می‌شود که نگاه زیبایی شناختی را در مردم ایجاد و تقویت کند تا مردم احساس نیاز کنند به اثر تابلوی نقاشی.

او در این بین به نقش مهم مدیریت شهری نیز برای ارتقای هنر اشاره می‌کند و می‌گوید: من اگر در معرض زیبایی در شهر قرار بگیرم، در خانه هم به دنبال زیبایی خواهم بود. اجزای مختلف باید درکنار هم قرار بگیرند. مخاطب شناسی یک دانش است. من پیشنهاد می‌کنم شهرداری در نگارخانه‌ها به صورت رایگان تابلو بگذارد. گاهی برخی مردم نمی‌دانند که حضور در نگارخانه‌ها رایگان است. شهرداری می‌تواند به صورت رایگان نگارخانه‌ها را به مردم معرفی کند. چه ایرادی دارد نگارخانه‌ها ویترین داشته باشند؟  این‌ها کار‌های نشدنی نیست. باید برایش سیاست گذاری شود.

او با برشمردن سایر مسائل در حوزه اقتصاد هنر ادامه می‌دهد: بحث دیگر بازار است که موضوع مهم و پیچیده‌ای است. باید دید ما چقدر بازار را می‌سنجیم؟ باید بازار را درک کنیم. ما در علم حقوق و کپی رایت هم مسئله داریم. نمی‌شود اقتصاد هنر داشته باشیم، اما مسائل قانون کپی رایت را نادیده بگیریم. در دنیا بنگاه‌های فرهنگی دارند کار می‌کنند؛ مثل بنگاه ماشین و املاک و... ما نیز باید به بنگاه‌های فرهنگی فکر کنیم. موضوع مهم دیگر قیمت گذاری است. ما چقدر کارشناس رسمی دادگستری داریم که بتواند اثر هنری را قیمت گذاری کند؟ یکی از معضلات امروز ما در فروش آثار هنری، قیمت گذاری است. هنر نباید از بدنه عمومی مردم جدا شود، هنر امروز یک کالای لوکس شده است.

ما هنرمندان بسیاری داریم که آثارشان در خانه هایشان انبار شده است و حاضر به برگزاری نمایشگاه نیستند. باید کاری کنیم که هنر در بین مردم جریان داشته باشد و مردم در معرض تماشای آثار هنری قرار بگیرند.  این کار را دولت فعلی که با شعار مردمی کردن امور روی کار آمده است، می‌تواند انجام دهد. ما باید کمک کنیم هنر درمیان مردم جای بگیرد.
استادی هویت را نیز موضوع مهمی دانسته، می‌گوید: امتداد تاریخ و هویت ما در آثار هنری نباید دچار گسست شود. امروز هنرمند ما اثر خلق می‌کند، اما اثرش ارتباطی با امتداد تاریخی ما ندارد. آثار درخشان تاریخ وادبیات ما نادیده گرفته شده است. امروز چند هنرمند می‌توانند از روی شاهنامه بخوانند؟

وی می‌افزاید: برای کوتاه مدت در دوره وزارت آقای عباس صالحی در حد بضاعت، بازار‌های هنری را برای فعالیت هنرمندان راه انداختیم، اما آن چنان موفق نبود؛ چون نیاز به هم سویی سازمان‌های مختلف با هم داشت.
او همچنین با اشاره به اینکه دولت‎ باید بخشی از بودجه اش را به خرید آثار هنری اختصاص دهد، می‌گوید: دولت این گونه در سایه، هنرمند را هدایت می‌کند که چه آثاری تولید کند. دولت می‌تواند همین گونه تولید را هدایت کند. مثلا در دوره قبل مدیریت شهری شاهد بودیم که می‌گفتند به فلان کارگردان ۱۰۰ میلیون پول بدهیم تا از او حمایت شود. من با این کار مخالفم. شهرداری می‌تواند بلیت سینما یا تئاتر را بخرد و توزیع هدفمند کند.

مشکل را باید در خود بیابیم

معمی وند نیز در ابتدا با اشاره به صحبت‌های موسویان درباره آثار فاخر و غیرفاخر می‌گوید: فرمول فروش محصول یک کسب وکار است؛ حال‌ می‌خواهد این محصول، فاخر گران قیمت باشد یا فاخر ارزان قیمت.
او همچنین درباره ادعای مطرح شده ازسوی مجیدرجایی درباره مظلوم بودن هنر خوشنویسی می‌گوید: زمانی یکی ازآثار دوستان خوشنویسم را به فرش دستباف تبدیل کردم و با قیمت خوبی در آلمان به فروش رساندیم. به نظر من، خوشنویس‌ها خودشان این هنر را مظلوم کرده اند. راهکار این است که ما ابتدا نوک پیکان را به خودمان برگردانیم. واقعیت این است که هر مشکلی نشئت گرفته از خود ماست.

جذب نوجوانان و جوانان به نگارخانه‌ها

مجید رجایی می‌گوید: باید ببینیم چرا اقتصاد هنری ما دچار فقر است و چرا مردم با آن بیگانه اند؟ او در ادامه با اشاره به ضعف‌های موجود در برگزاری رویداد‌ها و جشنواره‌های خوشنویسی، به کم توجهی برخی از متولیان فرهنگ و هنر به هنرمندان اشاره می‌کند و دو پیشنهاد را چاشنی حرف هایش می‌کند؛ برگزاری رویداد‌ها و جشنواره‌های معتبر و نیز آموزش اصولی نسل جوان. پایان بخش حرف‌های رجایی، تاکید ویژه او به مقوله فرهنگ سازی است: اگر نوجوانان و کودکان را دعوت کنیم که به فضای نگارخانه‌ها بیایند، این‌ها خودبه خود جذب هنر خواهند شد و فرهنگ سازی شکل می‌گیرد.

لزوم برپایی مجدد گذر‌های فرهنگ و هنر

صالح موسویان نیز به ایجاد گذر فرهنگ و هنر در ادوار گذشته در مشهد اشاره می‌کند و می‌گوید: این اتفاق خوبی بود، منتها اینکه کدام هنرمند برای حضور در این گذر انتخاب شود و مردم با چه اثر هنری روبه رو شوند، چالش‌هایی بود که همواره وجود داشت، اما‌ای کاش این گذر همچنان ادامه دار بود و تعطیل نمی‌شد.

این مجسمه ساز همچنین بر اهمیت هنر فاخر و تمیز دادن آن از هنر غیرفاخر و لزوم استقلال هنرمند تاکید می‌کند و می‌گوید: ما شاید هنرمند را به درستی نشناختیم. هنرمند اگر باید همه چیز را بداند، کی فرصت می‌کند که کار خودش را انجام دهد؟ اصلا هنرمند سفارش پذیر است و ما برای چه کار‌هایی می‌توانیم به او سفارش دهیم؟ و چقدر او را آزاد می‌گذاریم که خودش انتخاب کند؟  این‌ها چالش‌های موجود است. نمی‌توان ذائقه هنرمند را سمت هنر عامه کشاند.

موسویان نیز بر اهمیت نقش رسانه تاکید می‌کند و ایجاد رابطه میان مسئولان و هنرمندان را وظیفه رسانه‌ها می‌داند: تلویزیون ما چقدر برنامه درباره هنر‌های تجسمی می‌سازد؟ بعد از سینما و تئاتر ما بیشترین هنرمندان فعال را در حوزه تجسمی داریم، با این حال رسانه‌های مجازی تاحدودی توانسته اند فضای بین هنرمند و مردم را پر کنند.

بلیت فروشی در نگارخانه‌ها

محمد ابوترابی نیز بر این باور است که برگزاری نمایشگاه‌های مختلف هنری در نگارخانه‌ها همچون تئاتر و سینما می‌تواند با بلیت فروشی همراه باشد. او در توضیح بیشتر می‌گوید: تصمیم گرفته ام اگر نمایشگاه برگزار کردم، بلیت بفروشم. چرا باید هنرمندان هنر‌های تجسمی، تجربه ۳۰ سال زحمتشان را رایگان به نمایش بگذارند؟

ابوترابی همچنین تاکید می‌کند: ما باید نیاز غذایی روحی جامعه را تامین کنیم. ما الان غذای جسمی داریم، اما به هنردرمانی توجه نکرده ایم. ما می‌توانیم در فضای بومی تفکرمان را نشر دهیم، به شرط آنکه هنرمان را جهانی کنیم.
این نقاش با اشاره به اینکه نداشتن مطالعه و برنامه ریزی مدیران، بیشترین ضربه را به هنرمندان و معیشت آن‌ها می‌زند، یادآوری می‌کند: ما نسل گذشته ایم. وقتی به دانشگاه رفتیم و از تحصیل فارغ شدیم، شرایط کاری برایمان مهیا بود. پشتمان به عنوان یک هنرمند به جامعه گرم بود. اما الان هنرمند ما با مدرک فوق لیسانس بیکار است.

او همچنین نقدپذیری را یکی از راهکار‌های مهم ارتقای اقتصاد هنر برمی شمارد:متاسفانه فضای نقد نیز در شهر ما فراهم نیست. هنرمندان می‌ترسند از یکدیگر انتقاد کنند و دلخوری بینشان پیش بیاید.  این یعنی ظرفیت هنرمندان ما کم است؛ برای همین ما منتقد هنری نداریم و به واسطه آن فضای هنری و خلاء‌های موجود در هنر نیز به نقد کشیده نمی‌شود و مسئله‌یابی و حل مشکل نیز ا تفاق نمی‌افتد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->