سوگل خلیق: سریال «شکارگاه» دشواری هم داشت اما نتیجه ارزشمند بود فصل دوم سریال «دکل» از شبکه چهار پخش خواهد شد «قرار» با حال و هوای حرم مطهر رضوی روی آنتن شبکه تهران می‌رود فراخوان اولین رویداد نمایشنامه‌نویسی «قلم» منتشر شد علی دهکردی: دوران سختی را پشت سر گذاشتیم + عکس «کبوتر امید» از گرشا رضایی منتشر شد کافه شهر | مونولوگی از عشق و قند و خاطره ۱۵  فرهنگ سرای مشهد میزبان اکران فیلم و پویانمایی شده‌اند انتشار فهرست ۱۰۰ فیلم برتر دهه ۱۹۷۰ میلادی سینما با یک فیلم ایرانی ماجرای لغو اجرا‌های نمایش خانه به دوش در مشهد نتفلیکس فیلم هیجان‌انگیز «فرانکنشتاین» را اکران می‌کند طراح لوگوی «۰۰۷» جیمز باند درگذشت رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش
سرخط خبرها

ارزش قصه و قصه‌گویی در تربیت کودکان

  • کد خبر: ۱۱۶۲۳۳
  • ۱۸ تير ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۲
ارزش قصه و قصه‌گویی در تربیت کودکان
مریم بیدمشکی-مدرس شاهنامه‌خوانی

هنگامی که به دوره کودکی خویش می‌اندیشیم و خاطرات دل‌پذیر گذشته را در ذهنمان مرور می‌کنیم، آنچه بیش از همه رنگ آرامش و نشاط را بر تاروپود خیالمان ترسیم می‌کند، لحظات خوشی است که با شوق فراوان به قصه‌های شیرین مادربزرگ یا لالایی‌های دل‌انگیز و شعرگونه مادر گوش جان سپرده‌ایم.

ابتدا فقط از حضور پرمهر مادربزرگ و جای‌گرفتن در آغوش گرم مادر لذت می‌بردیم و آهنگ دل‌نواز کلامشان و اینکه گرمای حضورشان سردی ناامنی را از خانه دلمان می‌تاراند؛ اما در واقع قصه بهانه‌ای بود تا بیشتر احساس امنیت و آرامش کنیم.

آن هنگام که سرانگشتان هنرمند مادر تارهای لطیف زلفمان را عاشقانه چنگ می‌زد، آن زمان که گوشمالی‌های مهربانانه مادربزرگ ساز محبت را در دلمان کوک می‌کرد. به‌راستی چه نغمه‌های دل‌نشینی حنجره‌ سکوت اتاق را به ترنم وا می‌داشت.

کم‌کم با گوش‌سپردن به این نغمه‌های جادویی درمی‌یافتیم که تنها لحن و آهنگ سخن نیست که این اعجاز را می‌آفریند، بلکه سحر کلام است که ما را تا اعماق جهان ناشناخته‌ها سوق می‌دهد. جهانی که با همه عظمت و راز و رمزهایش بیگانه نیست و بوی آشنا می‌دهد.

سفر به اعماق و فراسوی این دنیای شگرف، عشق و شور زندگی را در وجودمان برمی‌انگیخت و ما را برای بهتر شناختن عظمت این خاستگاه بی‌بدیل، راغب‌تر می‌کرد.

هر چه زمان می‌گذشت، انس و الفت ما با قصه‌ها بیشتر می‌شد و از این رهگذر، پیوندی عمیق و ریشه‌دار ما را با فرهنگ غنی و پربار سرزمینمان گره می‌زد. کم‌کم که بزرگ‌تر می‌شدیم، به‌واسطه همان شراره‌های جادویی که افسانه‌ها در آتشخانه دلمان به ودیعه نهاده بودند، در لابه‌لای خطوط کتاب‌های ادبیات بازهم به‌دنبال ریشه‌گرفتن بودیم و شناخت و هر دانستنی جوانه‌ای از غرور و افتخار را در گلزار اندیشه‌مان بارور می‌ساخت. هویت می‌گرفتیم، شخصیت می‌یافتیم و باور می‌کردیم که ما مردمی هستیم.

آری روزگاری بود که در این سرزمین شیرینی کلام جوان‌ها به حلاوت شاخ نبات حافظ و طراوت اندیشه‌شان به لطافت گل‌های گلستان سعدی و وسعت معرفتشان به عظمت روح بزرگ حضرت مولانا بود، اما اکنون راستی چند تن از دانش‌آموزان و دانشجویانمان را سراغ داریم که به درس ادبیات به دیده تحسین بنگرند و بنای سازه‌های اندیشه خود را نیازمند شالوده استوار زبان مادری‌شان بدانند.

و اینک دریغ و درد بر ماست که رسولان فرهنگی این آب و خاکیم اما خوش‌خیال نشسته‌ایم و غافلیم از فاصله عمیقی که فرزندانمان روزبه‌روز بیشتر با ادبیات و فرهنگ این مرزوبوم پیدا می‌کنند؛ فاصله‌‌ای عمیق که چندی دیگر و شاید هم اکنون با هیچ ملات چسبنده‌ توجیه و تفسیری پر نخواهد شد.

به‌راستی چرا چندی است که دیگر آن فروغ جاودانه عشق به میهن شوق به شناختن درک عمیق پدیده‌ها و از همه مهم‌تر تحلیل و تفکر خردگرایانه را در وجود فرزندانمان نمی‌بینیم.

آیا دلیل این امر را نمی‌توان در بی‌عنایتی مدرسان ادبیات به دقیقه‌های تربیتی ارزشمندی دید که در گستره پرنیانی متون نظم و نثر فارسی جلوه‌گری می‌کنند؟

آیا غفلت از نکته‌های نغز حکمت و معارف ادبی به‌دلیل توجه بیش از حد به نکته‌های بی‌روح کنکوری نیست؟ آیا سبب را نمی‌توان در غیرکاربردی تدریس‌کردن‌های ادبیات جست‌وجو کرد؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->