سرخط خبرها

ناممکن‌ها با تلاش ممکن شد

  • کد خبر: ۱۱۷۲۸
  • ۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۵
ناممکن‌ها با تلاش ممکن شد
استاد علوم‌بینایی از محله قدیمی خود می‌گوید
نعیمه زمانی - در هنگام رانندگی، نگاه‌کردن به تلویزیون یا مطالعه، خوب نمی‌بینیم و اجسام سایه‌دار به نظر می‌رسند و گاهی اوقات دچار سردرد، سرگیجه و حتی حالت تهوع می‌شویم. فرزندمان از ندیدن در سر کلاس شکایت دارد و توجهی به مطالعه و درس‌خواندن ندارد و حتی باعث افت تحصیلی او نیز شده است. تمام یا برخی از ما علائم فوق را در زندگی تجربه کرده‌ایم و وقتی برای معاینه و رفع این مشکلات به متخصص چشم یا اپتومتریست‌ها مراجعه می‌کنیم. آن‌ها با انجام معاینات چشم و بینایی از جمله پرسیدن علائم چشمی و جهت آن‌ها کار خود را آغاز می‌کنند و ما تجربه پاسخ‌دادن به علائم را در زندگی به‌ویژه در دوران کودکی خود حس کرده‌ایم. با گذاشتن دست خود مقابل چشم راست و نشان دادن علائم و عکس آن، چشم چپ، خاطرات آن را هنوز فراموش نکرده‌ایم. تجربه‌ای که باید به‌درستی و با دقت انجام شود تا نتایج معاینه درست باشد.
دکتر عباس عظیمی، متخصص بینایی، ساکن محله فلسطین و شاغل محله احمدآباد، دارای دکترای حرفه‌ای اپتومتری، دکترای تخصصی علوم چشم و بینایی و استادتمام دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که موفقیت‌های بی‌شماری در زمینه علم اپتومتری و علوم بینایی کسب کرده و همچنان به محله‌ای که در آن متولد شده است افتخار می‌کند. ساعاتی با او گفتگو کردیم.

محله‌ای صمیمی
دکتر عظیمی در ابتدا به معرفی خود می‌پردازد و می‌گوید: ۲۶ خرداد سال ۱۳۳۲ در یکی از محله‌های قدیم و مشهور مشهد به نام راسته نوغان متولد شدم. من کوچک‌ترین عضو یک خانواده پرجمعیت نه نفری و در عین حال بسیار گرم و صمیمی بودم. پدرم شغل آزاد داشت و از صبح زود برای کار از خانه بیرون می‌رفت و اسباب رزق و روزی ما را فراهم می‌کرد و آخر شب نیز به رسم همان زمان از کار برمی‌گشت. محله ما بسیار قدیمی بود، اما لطف و صفای دیگری داشت. صحبت از ۶۰ سال گذشته است، درست زمانی که در پاره‌ای موارد خواروبار، نیازمندی‌های غذایی و... از طریق کاروان‌های شتر به بخش‌هایی از شهر مشهد وارد می‌شد. آن زمان کودک خردسالی بودم و هنگامی‌که صدای زنگ کاروان را می‌شنیدم به ابتدای کوچه می‌رفتم و آن کاروان زیبا و با عظمت و بار‌هایی را که بر پشت آن‌ها بسته بودند مشاهده می‌کردم. کاروان در اواسط محله راسته نوغان در یک گاراژ بسیار بزرگ اسکان می‌گرفت و مستقر می‌شد تا بار‌هایی را که آورده بودند تخلیه و به مراکز دیگر انتقال دهند. جمعیت محله زیاد نبود و تعداد کوچه‌ها نیز کم بود، اما همان تعداد هم با یکدیگر بسیار صمیمی و مهربان بودیم و رفت و آمد‌های زیادی داشتیم و شرکت در مراسم مذهبی و ملی آن زمان بسیار رایج و زیبا بود، ضمن اینکه هر چه داشتیم با یکدیگر در طبق اخلاص می‌گذاشتیم. محله راسته نوغان افتخار پرورش نام‌دارانی در کسوت پزشکی، مهندسی و مدیریتی و همچنین شهدای جنگ تحمیلی را دارد و بسیاری از افراد خدوم و در عین حال با مسئولیت‌های بالا از این محله برخاسته‌اند.
او درباره برادرش می‌گوید: از برادر بزرگم و فرزند ارشد خانه مرحوم علی عظیمی چیز‌های زیادی آموختم. او فردی بسیار مردمی و در عین حال سخاوتمند بود و زندگی سرشار از مهر، محبت، عشق و عاطفه به مردم به‌ویژه افراد نیازمند داشت و من ایشان را همیشه الگوی رفتاری خودم قرار داده‌ام. او صدای بسیار زیبا و دل‌نوازی داشت به‌نحوی که در بخش‌هایی از صدای او استفاده می‌کردند. او علاوه‌بر صدای رسا و زیبا، ورزشکار بسیار بااخلاق و مردمی‌ای در رشته دوچرخه‌سواری بود و در سال‌های دهه ۳۰ برای چند مرحله قهرمان دوچرخه‌سواری در استان و در ایران در سطح ملی شد. او در سال ۹۲ در هشتادسالگی به رحمت ایزدی پیوست.

حسرتی بر دل
عظیمی ادامه می‌دهد: دوران مدرسه را در دبستان «غفاری» و دبیرستان «حاج تقی آقا بزرگ» گذراندم. دبیرستانی که در آن تحصیل می‌کردم آن زمان مشهور بود و به همت واقف مرحوم حاج تقی دایر شده بود و علاوه‌بر کلاس‌های بسیار بزرگ و کامل صحن حیاط بسیار زیبا و بزرگی داشت و دارای مجموعه‌های ورزشی متعددی بود. سالن ورزشی این دبیرستان به تشک بزرگ کشتی مجهز بود، طوری که حاج محمد خادم ازغدی، کشتی‌گیر معروف و پدر برادران خادم در دبیرستان ما تمرین کشتی می‌کرد. از کودکی علاقه زیادی به هواپیما و پرواز داشتم و در فرصت‌هایی که در دوران دبستان به دست می‌آوردم به فرودگاه مشهد می‌رفتم و از نزدیک نشست و برخاست هواپیما‌ها به‌ویژه هواپیما‌های جنگی مدل f۴ و f۵ را مشاهده می‌کردم. این علاقه در من به‌حدی بود که یک روز از مسیری وارد فرودگاه شدم و خود را به باند هواپیمایی نزدیک کردم و منتظر نشستن هواپیما‌های جنگی شدم تا اینکه هواپیمایی که دو خلبان داشت در حال فرودآمدن بود فاصله من تا فرود هواپیما به قدری کم بود که هنوز کلاه سفید خلبان را که با اشاره دست می‌خواست کنار بروم به خاطر دارم. بعد از اخذ دیپلم در نیروی هوایی نام‌نویسی کردم و مراحل اولیه را نیز قبول شدم، ولی به دلیل رضایت‌نداشتن مادر و احترام بسیاری که برای ایشان قائل بودم، منصرف شدم. البته بعد‌ها به آرزوی پرواز رسیدم. در سال‌های ۵۳ و ۵۴ آموزش خلبانی با هواپیما‌های یک موتوره در سازمان هواپیمایی شهر مشهد برگزار شد و توانستم با شرکت در کلاس‌ها حدود ۸ ساعت پرواز کنم و امتحانات اولیه را به‌خوبی بگذرانم و از آنجایی‌که دانشجو بودم دیگر نتوانستم ادامه بدهم. گرچه هنوز در حسرت دریافت گواهی‌نامه پرواز خلبانی هستم. بعد‌ها به سربازی رفتم و پس از این دوران و شرکت در آزمون وارد دانشگاه مشهد در رشته اپتومتری شدم. سال ۵۸ نیز ازدواج کردم و یک فرزند دختر و دو فرزند پسر هستم دارند که تحصیل‌کرده پزشکی و روان‌شناسی هستند.

افتتاح درمانگاه اپتومتری برای اولین‌بار در کشور
عظیمی در ادامه به ورود خود به دانشگاه اشاره می‌کند و می‌گوید: در ابتدا رشته اپتومتری برای من موضوع ناشناخته‌ای بود گرچه بعد‌ها فهمیدم که علمی سودمند، مفید و در عین حال یک خدمت محسوب می‎شود و به همین دلیل علاقه زیادی به این رشته پیدا کردم و تحت نظر استادان برجسته تعالیم لازم را در‌باره عیوب انکساری و اصلاح آن‌ها، تنبلی چشم، درمان انحرافات چشمی، عدسی‌های تماسی و همچنین تجویز، فیت و تراش عینک را که بخش مهمی از این رشته محسوب می‌شد فرا گرفتم. پس از اتمام این دوره به همراه تنی چند از همکلاسی‌ها و استادان خود اولین مرکز آموزشی‌درمانی اپتومتری در مشهد واقع در خیابان دانشگاه، چهارراه دکترا را افتتاح کردیم و برای اولین‌بار در کشور بیماران مورد معاینه قرار گرفتند. در سال ۶۱ از نظر نحوه معاینات، تشخیص، اصلاح و درمان به‌حدی موفق بودیم که بیماران برای معاینه و گرفتن وقت ویزیت از صبح زود در صف قرار می‌گرفتند و حتی برای این منظور نام‌نویسی می‌کردند. استقبال و ارائه خدمات به مردم به ویژه کودکان من را تشویق کرد که برای ادامه تحصیل به کشور آمریکا سفر کنم؛ بنابراین پس از مراحل انتخاب دانشگاه و اخذ پذیرش وارد دانشگاه هیوستون در ایالت تگزاس شدم. مشکلات اولیه و نبود ارز، زندگی خیلی سختی را در ابتدای ورود به آمریکا برای من، همسرم و دختر دوساله‌ام ایجاد کرد. گرچه همسرم در این دوران با هنر خیاطی و شیرینی‌پزی خود به لحاظ درآمدی همراهی‌ام کرد و سرانجام ماه‌های سخت اولیه با تلاش و کوشش به پایان رسید. نزدیک به یک سال در آن دانشگاه تحصیل کردم، اما به دلیل مخارج زیاد و گرانی مجبور به نقل مکان به دانشگاه علوم‌پزشکی پورتلند کالج اپتومتری پاسفیک شدم و مدرک کارشناسی‌ارشد در رشته عدسی‌های تماسی را از این مرکز گرفتم. در این مقطع بود که روی عدسی‌های تماسی نوع سخت کار کردم و طرحی را ابداع کردم که شرکت‌های مختلف برای ساخت عدسی‌های نوع سخت بهره جستند و برای سالیان متمادی ساخت این نوع عدسی‌های تماسی در جهان شکل گرفت و توزیع شد البته مقاله این اختراع نیز در سال ۱۳۸۴ در مجله انترنشنال کانتکت لنز با عنوان اختراع مهم به چاپ رسید. پس از اتمام این دوره هم‌زمان دوره دکترای حرفه‌ای خود را که در سال ۱۹۸۱ شروع کرده بودم با موفقیت به پایان رساندم و به اتفاق خانواده به ایران سفر کردم. پس از گذشت ۳ ماه دوباره به آمریکا برگشتم و در مقطع دکترای تخصصی در علوم چشم و بینایی دانشگاه نیویورک پذیرش گرفتم و به ادامه تحصیل پرداختم. استاد من در آن مقطع، دکتر کنت جی کوفریدا از محققان برجسته و بنام بود که بیش از صد‌ها مقاله معتبر و چندین کتاب نوشته و برنده جشنواره‌های مهم علمی است. در مدتی که با او در دانشگاه نیویورک کار کردم چندین مقاله مهم علمی با همکاری او چاپ کردم  و در کنگره‌های معتبر شرکت کردم. پس از پایان دکترای تخصصی، رئیس دانشگاه نیویورک از من دعوت کرد تا به عنوان استاد تدریس کنم، اما من با توجه به عشق و علاقه‌ای که به مردم کشورم داشتم، به ایران بازگشتم.

کار در ایران
او در ادامه می‌گوید: پس از پایان تحصیلات و اخذ مدارج عالی تحصیلی در سال ۱۳۷۲ به همراه خانواده خود که دیگر ۴ نفر شده بودیم به ایران بازگشتیم و در حال حاضر استاد تمام و عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد هستم. در کنار خانواده احساس آرامش می‌کنم و زندگی خوبی داریم. تاکنون توانسته‌ام نزدیک  به ۸۰ مقاله علمی در مجلات معتبر جهانی و داخلی به چاپ برسانم و موفقیت‌های علمی و دانشگاهی فراوانی کسب کرده‌ام. برای  مثال ۴ سال متوالی استاد برتر و نمونه دانشگاه و یک سال هم استاد برتر بینایی نمونه به انتخاب سازمان نظام‌پزشکی در سراسر کشور شدم. ۵ کتاب در زمینه‌های چشم و بینایی به چاپ رسانده‌ام. ۳ نمونه از آن وارد چاپ دوم شده و یکی دیگر در نوبت چاپ سوم قرار دارد. در کنگره‌های مهم در حداقل ۲۵ کشور جهان به‌ویژه آمریکا و اروپا شرکت کرده‌ام و همچنان این سخنرانی‌های علمی را ادامه می‌دهم. همچنین چندین گواهی‌ثبت اختراع در زمینه‌های مختلف علمی و دستگاه‌های مربوط دارم.
عظیمی می‌گوید: علاقه من به رشته اپتومتری به عنوان رشته‌ای علمی، کلینیکی و خدماتی باعث شد تا در سال ۷۹  به اتفاق چندتن از علاقه‌مندان این رشته، انجمن اپتومتری خراسان را تأسیس کنم و به مدت ۱۷ سال مسئولیت ریاست هیئت مدیره این انجمن را برعهده داشتم. در این مدت توانستیم خدمات بسیار شایسته و سودمندی به مردم استان‎های خراسان و همکاران اپتومتریست ارائه دهیم. در سال ۸۰ نیز انجمن علمی اپتومتری ایران شکل گرفت و من برای ۳ دوره با حداکثری آرای همکاران سراسر کشور انتخاب شدم و ریاست انجمن علمی اپتومتری ایران را برعهده گرفتم و طی این مدت هم توانستیم برای اولین‌بار رشته اپتومتری را به مردم ایران و نهاد‌های مرتبط از جمله وزارت بهداشت و درمان نشان دهیم و با تدوین قوانین و قواعد و احقاق حقوق صنفی به طور کامل اپتومتری را در ایران رواج دهیم. از همان لحظه تاکنون عضو هیئت مدیره انجمن علمی اپتومتری ایران هستم و در این مدت فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف علمی، خدماتی و صنفی انجام داده‌ام برای مثال اولین‌بار در دوران کاری من رشته اپتومتری جزو نظام پزشکی کشور قرار گرفت و برای اولین بار قوانین مربوط به اپتومتری به طور قانونی از طرف دیوان عالی اداری کشور مصوّب شد و همچنین مقاطع ارشد و دکترای تخصصی اپتومتری در ایران راه‌اندازی گردید. سال ۸۸ رئیس دانشکده علوم پیراپزشکی شدم و ۵ سال در این مسئولیت فعالیت کردم. درحال حاضر عضو هیئت ممتحنه بورد اپتومتری در کشور هستم و در بسیاری از نهاد‌های علمی دیگر دانشگاهی و هیئت امنای بعضی مراکز خیریه افتخار حضور دارم. گرچه نزدیک به ۶۷ سال از عمرم می‌گذرد، اما همچنان در این فکر هستم که راهی برای گسترش علم و دانش و همچنین روزنه‌ای برای کمک به مردم و به ویژه نیازمندان پیدا کنم. ضمن اینکه با ۱۲ مرکز خیریه در ارتباط هستم. خدمت به نیازمندان را برکت زندگی خود می‌دانم و به همکاران نیز توصیه می‌کنم در هر شرایط و موقعیتی که هستند دست نوازش بر سر کودکان بی‌سرپرست و نیازمند بکشند و مطمئن باشند که اگر یک قدم بردارند صدبرابر آن را به طور قطع از خداوند بزرگ دریافت خواهند کرد.
این پزشک حاذق می‌افزاید: مشغولیت و درگیربودن در فضای علمی حتی در شهر بزرگی همچون نیویورک اجازه نمی‌داد که از شرایط و امکانات متنوع آن استفاده کنم و بیشتر مواقع تا پاسی از شب مشغول فراگیری امور مربوط به تحقیقات و پژوهش بودم. جوانان و جویندگان علم و دانش باید بدانند که هیچ هدف و آرزویی آسان به دست نمی‎آید و باید زحمت کشید و تلاش کرد تا به خواسته‌ها و آرزو‌های خود رسید. رفتن به خارج و تحصیل در آمریکا شاید برای من امری غیرممکن تلقی می‌شد، اما با همت، تلاش و پشتکار این ناممکن را میسر ساختم و سال‌های متمادی با موفقیت ادامه تحصیل دادم و با سه مدرک عالی و متعبر از دانشگاه‌های مهم و معتبر آمریکا به ایران برگشتم. این موفقیت‌ها را مرهون همکاری، همیاری، گذشت و فداکاری همسرم و نیز تحمل شرایط سخت توسط خانواده‌ام می‌دانم که در نهایت نتایج بسیار مثبت و پرباری را فراهم کرد.

رضایتمندی شهروندان
او که ساکن محله فلسطین است، درباره محله خود می‌گوید: درحال حاضر در محله‌ای زندگی می‌کنم که باوجود تأثیرات منفی زندگی صنعتی، همسایگان با یکدیگر در ارتباط هستند البته نه مانند گذشته. در محل ما درخت‌کاری و فضای‌سبز مناسب است و جای تقدیر دارد، اما نگرانی‌هایی نیز هست، زیرا آبیاری فضای سبز به‌ویژه برای چمن‌های کاشته شده شهری هزینه زیادی دارد ضمن اینکه این مقدار مصرف آب در مشهد که با تنش آبی همراه است، بیهوده و زیان‌آور است و اگر ادامه یابد مشکلات زیادی در آبیاری و تهیه آب شرب و غیرشرب به وجود خواهد آمد؛ بنابراین بهتر است فضای‌سبز موجود به‌ویژه بولوار‌ها را از چمن خالی کرده و به جای آن از گیاهانی که محصولات زمینی و میوه‌ای می‌دهند استفاده کرد. مانند کاری که درکشور ژاپن انجام می‌شود و از این طریق محصولات کشاورزی خود را افزایش می‌دهند.
آقای دکتر پیشنهاد‌های دیگری نیز برای شهر دارد و توضیح می‌دهد: نگهداری فضای‌سبز وسط بولوار‌ها سخت است ضمن اینکه کسی نمی‌تواند از آن فضا استفاده کند، زیرا با خطر عرض خیابان و ترافیک ماشین‌ها روبه‌رو می‌شود. به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که فضا‌های سبز در کنار بولوار‌ها ساخته شوند به‌نحوی که افراد پیاده و افرد در حال عبور بتوانند از نزدیک این فضا‌ها را حس کنند. همچنین برای سلامتی شهروندان بهتر است انجام ورزش‌های عمومی تشویق و تبلیغ شود تا مردم بیشتری در ورزش‌های عمومی شرکت کنند و حقیقت امر این است که بیماری‌های فراوان از قبیل دیابت، فشارخون، تیروئید و... و مهم‌تر از همه ناراحتی‌های روحی و روانی باعث شده است خانواده‌ها از زندگی خود لذت نبرند و همواره در تشویش و نگرانی در رابطه با بیماری خود یا مسائل دیگر زندگی به سر ببرند؛ بنابراین چه زیباست که شهرداری‌ها که متولی ارتقای خوشحالی و رضایتمندی شهروندان هستند با اجرای بیشتر و بهتر برنامه‌های فرهنگی، شور و شوق مردم را فراهم کنند و در صدد راه اندازی جدی ورزش همگانی و تشویق و تبلیغ آن باشند.

تعهد در خدمت
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: خوشحالم که جزو اولین دانشجویان علم اپتومتری در ایران هستم و اکنون نیز باسابقه‌ترین و در عین حال مسن‌ترین فرد با تخصص بینایی در ایران هستم و این موضوع عنایت و لطف نزدیک به ۳ هزار اپتومتریست و تعداد زیادی از همکاران است که ارادت خاصی به من دارند و عنوان پدر علم اپتومتری علوم بینایی را بار‌ها در محافل و مراکز علمی به من داده‌اند. تمام دانشجویان و همکارانم را مانند فرزندان خود می‌دانم و گاهی اوقات به حسب احساس مسئولیت سخت‌گیری‌های علمی نیز به آن‌ها می‌کنم و معتقدم که یک پدر علاوه‌بر مهر و محبت باید به‌موقع در راستای هدایت درست فرزندان خود اعمال قدرت کند و در وقت صحیح راهنمایی‌های مناسب را به فرزندان داشته باشد. علاوه بر آن با تمام همکاران حرفه‌ای خود و همچنین بیماران ارتباط صمیمی و خوبی دارم. در طول بیش از ۴۵ سال خدمت اپتومتری به مردم چه در داخل و چه در خارج تا این لحظه توانسته‌ام قریب به ۸۵ هزار نفر را معاینه کنم و به همین دلیل مردم من را می‌شناسند و با دیدن من لطف خود را دریغ نمی‌کنند. به هرحال زمان در حال گذر است و دوره زندگی من هم روزی به پایان می‌رسد، اما توصیه من به جوانان و همکاران این است که همواره در خدمت‌رسانی به یکدیگر در رشته کاری‌شان چه در زمینه‌های علمی و خدماتی و چه در زمینه کمک‌رسانی کوتاهی نکنند و بدانند زمانی‌که بیماری را راضی نگه می‌دارند و خدمات مهم علمی، معنوی و مالی به او هدیه می‌کنند، خداوند نیز از آن‌ها راضی خواهد بود و رضایت خداوند یعنی همه چیز. روزی کودک پنج‌ساله‌ای رامعاینه کردم و پس از معاینه متوجه شدم عینک او اشتباه است در آن لحظه خیلی ناراحت و غمگین شدم و با خود گفتم چه زیباست که در کار‌های درمانگاهی دقت لازم را انجام دهیم که خدای ناکرده منجر به اشتباه نشود به‌ویژه در معاینات کودکان که قادر به دفاع و بیان مشکلات نیستند؛ بنابراین همکاران باید معاینات دقیق، کسب رضایت و همچنین دادن حق به بیمار را جزو وظایف خود بدانند. دکتر عظیمی سپس  به زیبایی خلقت خدا اشاره می‌کند و می‌گوید: اگر از نگاه علمی به بینایی توجه شود، یک فرآیند بسیار پیچیده، باعظمت و شاهکار نمونه خالق هستی را خواهید دید. نور پس از برخورد به جسم موردنظر وارد چشم می‌شود و از طریق مردمک به لایه شبکیه می‌رسد و باعث تحریک حداقل صد و ۲۰ میلیون سلول‌گیرنده به نام گیرنده‌های عصبی می‌شود. در این گیرنده‌ها جریان نوری طی فرآیندی بسیار جالب و باعظمت تبدیل به جریانات الکترونیکی می‌شود که از طریق اعصاب نرونی و در یک مسیر معین به ناحیه‌ای در پشت سر به نام ناحیه کورتکس خطی می‌رود و در آنجا حرکت، اندازه، رنگ و دیگر مختصات جسم مورد نظر شکل گرفته و در نهایت عمل دیدن در ناحیه پشت مغز انجام می‌شود. این موضوع فقط بخش کوچکی از عظمت و شاهکار آفرینش است که فقط خداوند یکتا قادر به انجام آن است.
وی ضمن آرزوی توفیق و سلامتی برای همشهریان خود، توصیه‌ای نیز به آن‌ها دارد و می‌گوید: قدر بینایی، این نعمت الهی را بدانید و برای حفظ و حراست از آن دقت کنید. به توصیه‌های لازم از طرف معاینه‌کنندگان گوش دهید. کودکان خود را در سن مناسب برای معاینه چشم و بینایی به مراکز لازم ببرید و اگر دستورالعملی در راستای ارتقای بینایی هست آن را انجام دهید. شیوه زندگی خود را از همان دوران جوانی طوری تنظیم کنید که دچار بیماری و امراض مختلف به‌ویژه فشار خون بالا، تیروئید، بیماری‌های گوارشی، قلب و عروق و دیابت نشوید که هر کدام می‌تواند عوارض سنگینی در حوزه چشم و بینایی داشته باشد. کنترل بر اعصاب و داشتن آرامش و نیز رعایت رژیم‌غذایی مناسب و مهم‌تر از همه، انجام ورزش و حفظ سلامتی می‌تواند به شما کمک کند که یک زندگی پاک و منزه و در عین حال لذت‌بخش داشته باشید.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->