محمدجواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ زنی جوان که به خون خواهی از برادر مقتولش، مردی میان سال را کشته بود، دیروز در محل وقوع جرم که شامگاه شنبه رخ داده بود، صحنه قتل را بازسازی کرد.
صدیقه، ۴۳ ساله، دیروز با هدایت مأموران انتظامی حدود ۳۶ ساعت پس ارتکاب جنایتی مسلحانه به محل وقوع جرم مقابل آرامستان خواجه ربیع مشهد آورده شد تا جزئیات پنهان این پرونده را به دستور قاضی صادق صفری، بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، مقابل دوربین قوه قضاییه بازگو کند.
متهم در همان ابتدای بازسازی، انگیزه اش از کشتن «یوسف. ف» مرد ۶۵ ساله را مقابل قبرستان، انتقام خون برادرش (هادی) بیان کرد. این درحالی بود که یکم خرداد برادرش به ضرب گلوله اسلحه فردی دیگر کشته شده بود و متهم نیز در زندان است.
صدیقه، درباره اینکه چرا به جای قاتل به سراغ یوسف رفته پاسخ داد: «برادرم به دستور این مرد و با کمک پسرش حسین کشته شد. آنها یکی دیگر را اجیر کرده بودند تا برادرم را بکشد. من فهمیدم که آنها از قتل برادرم خوشحال بود ند.»
این اظهارات در حالی بیان شد که حسین فرزند مقتول به جرم مشارکت در قتل هادی (برادر صدیقه) در زندان است و متهم در پاسخ به مقام قضایی که چرا منتظر نشد تا حسین از زندان آزاد شود و او را بکشد، مدعی شد که پدر حسین پشت صحنه کشتن برادرش بوده و او دستور قتل برادرش را داده بود.
یکی از مهمترین سؤالها نحوه دستیابی این زن به اسلحه وینچستر تاشو بود. متهم اعلام کرد اسلحه متعلق به برادرش بوده که قبلا برای دفاع از خودش آن را خریده است. هادی که به علت اختلافات کهنه با خانواده «یوسف. ف» مشکلاتی داشته به گفته متهم اسلحه را خریداری میکند تا از جان خود محافظت کند.
صدیقه درباره اینکه اسلحه دست او چه میکرده است، اعتراف کرد: «چند ماه قبل برادرم با اسلحه به خانه ما آمد. او میگفت که جانش در خطر است و برای همین اسلحه خریده است. میترسیدم با اسلحه به سراغ خانواده «ف» که فامیل هم هستیم برود و خودش را بدبخت کند. هر طور بود اسلحه را از او گرفتم و پیش خودم نگه داشتم. اما کاش این کار را نکرده بودم. چون همان روزها بود که آنها برادرم را کشتند. من هم با همان اسلحه برادرم انتقامش را گرفتم.»
دیگر سؤالی که قاضی صفری از متهم پرسید، موضوع انتخاب مکان و زمان جنایت بود و اینکه آیا کسی هم او را راهنمایی کرده است؟ صدیقه در پاسخ مدعی شد: «هیچ کسی کمکم نکرد. آن روز میدانستم که مراسم ختم یکی از آشنایانمان است و یوسف و خانواده اش هم میآیند. برای همین بعد از نقشه کشیدن به اینجا آمدم تا در فرصت مناسب انتقام بگیرم.»
متهم ادامه داد: «آن روز فیلم جشن تولد دختر برادرم را میدیدم که هادی در آن میرقصید و من هم موقع دیدن فیلم اشک میریختم و از گرفتن اسلحه پشیمان بودم. بعد هم عکسی که از جسد خونین برادرم در گوشی تلفن همراهم داشتم را نگاه کردم و تصمیم گرفتم همان روز کار را یکسره کنم. بعد کمی هم مشروب خوردم و درون اسلحه یک گلوله گذاشتم و پس از پوشیدن چادر به محل آمدم و منتظر فرصت شدم.»
براساس توضیحات متهم، او با مخفی کردن اسلحه زیر چادر وارد قبرستان شده و منتظر فرصت میماند. مقتول به همراه همسر و دخترش به سمت خروجی میآیند، اما مسیرشان را عوض میکنند تا به نقطهای دیگر در قبرستان بروند. اما با تغییر مسیر ناگهانی مقتول و همسرش راه خروج از آرامستان را پیش گرفته که متهم بلافاصله با دیدن این صحنه از پشت به سمت آنها دویده و درست در آستانه خروج از در، با اسلحه از فاصله یک متری به پشت متهم شلیک میکند.
هم زمان با افتادن مقتول در پیاده رو خیابان و صدای جیغ دختر و بد و بیراههای همسر مقتول، صدیقه به سرعت از خیابان عبور میکند و به طرف دیگر میرود. اما ناگهان فردی او را از پشت هل میدهد که به زمین میافتد و این گونه نقشه فرارش نیمه تمام میماند.
متهم در پاسخ به اینکه چرا تنها یک گلوله در اسلحه گذاشتی، فکر نکردی که ممکن است اسلحه شلیک نکند یا گلوله به مقتول نخورد، پاسخ داد: «نمی خواستم به دیگران آسیب بزنم و دنبال فرصت بودم تا از نزدیک شلیک کنم.»
بعد از فرار کجا میخواستی بروی؟ متهم در پاسخ به پرسش قاضی صفری مدعی شد: «قصد فرار نداشتم، اما نمیتوانستم همانجا هم بمانم، چون خانواده مقتول آنجا بودند و ممکن بود به من حمله کنند.»
با بررسی تمام جوانب پرونده و ثبت و ضبط اظهارات متهم، بازسازی پایان یافت و پرونده وارد ادامه دادرسی شد.