یکی از جنبههای مهم اعتیاد که طی تلاشهای بازدارنده مشخص شده است، بازگشت به مصرف مواد مخدر پس از گذشت دورهای از قطع مصرف است. مطالعات زیادی شیوع بالای بازگشت به اعتیاد و درکنار آن آمار بالای بازگشت به مصرف مجدد مواد مخدر توسط معتادان پس از رهایی از زندان یا مراکز بازپروری را نشان میدهد. این موضوع مسئله اعتیاد را پیچیدهتر و دشوارتر ساخته است.
در بررسیهای انجام گرفته اکثر معتادان در مراکز بازپروری برای چندمین بار اقدام به ترک اعتیاد کرده اند و شاید دفعات ترک آنها آن قدر زیاد باشد که به طور مشخص به یاد نیاورند. برخی از مطالعات نشان میدهد که حداقل دو نفر از سه بیماری که برای قطع مصرف ترکیبات تریاک اقدام کرده اند پس از شش ماه بازگشت داشته اند.
برخی محققان به این نتیجه رسیده اند که تنها ۲۰ تا ۵۰ درصد بیماران میتوانند به قطع مصرف مؤثر بعد از یک سال ادامه دهند. در مطالعهای در تایوان درجه بازگشت افراد به اعتیاد پس از ترک تا ۷۰ درصد گزارش شده است. به همین دلیل برخی از متخصصان از لفظ «اختلال مزمن و عود کننده» برای توصیف اعتیاد استفاده میکنند.
در ایران بر اساس اطلاعات موجود ۵۰ درصد، معتادانی که برای ترک اعتیاد به مراکز بازپروری مراجعه میکنند سابقه حداقل یک بار اقدام برای قطع مصرف را داشته اند که نشان میدهد میزان بازگشت به اعتیاد بعد از ترک مواد مخدر بسیار بالاست. بر اساس آمارهای حضور معتادان در مراکز بازپروری بهزیستی، بسیاری از آنها پس از ترک اعتیاد بیش از دو الی سه بار، چه به صورت خود معرف و چه از طریق دادگاه، از خدمات بازپروری استفاده کرده اند.
در مطالعهای که در بین ۹۶ معتاد مراجعه کننده به مرکز بازپروری انجام شد، تمام آنها سابقه حداقل یک بار ترک اعتیاد را داشته اند. در مطالعه دیگری که در مراکز دولتی بازپروی شهر همدان و با حجم نمونه ۹۶ معتاد انجام گرفت مشخص شد که ۴۲ درصد آنها سابقه حداقل یک بار ترک اعتیاد و بازگشت دوباره به آن را داشته اند.
اکنون این پرسش مطرح است که چرا بازگشت مجدد به اعتیاد وجود دارد؟
برخی با رویکرد فشارهای ساختاری آن را نتیجه ادامه شرایطی در جامعه میدانند که ابتدا باعث ارتکاب اولیه اعتیاد شده و بعد از ترک اعتیاد و خروج از اعتیاد هنوز ادامه دارد و به عواملی مانند فقر، بیکاری، بی نظمی یا آشفتگی اجتماعی و امثال آن اشاره میکنند.
در این صورت وضعیت ساختاری در جامعه سبب بازگشت مجدد معتادان به اعتیاد میشود؛ لذا برخی محققان به نقش عوامل ساختاری در تکرار اعتیاد اشاره دارند، برخی به تأثیر رضایت اجتماعی معتادان بر کاهش تکرار اعتیاد اشاره میکنند برخی محققان به نقش احساس تبعیض و موفقیت در دستیابی به اهداف زندگی در تکرار اعتیاد اشاره دارند و عدهای نیز نگرش مثبت به اعتیاد در افزایش تکرار اعتیاد را مورد تأیید قرار داده اند.
برخی نیز با رویکرد کنترل اجتماعی به ضعف نیروهای کنترل کننده افراد در جامعه مانند ضعف باورهای اخلاقی و دینی یا عدم ارتباط مناسب با خانواده و امثال آن اشاره میکنند. به این صورت که عدم ارتباط فرد معتاد بعد از ترک اعتیاد با مراکز کنترل، به بازگشت مجدد معتاد کمک میکند و سرانجام برخی با رویکرد کنش متقابل به شیوههای تعامل اجتماعی با معتادان و تعریف مجدد و برچسب زدن به آنان اشاره میکنند؛ بدین گونه که فرد معتاد انگشت نما میشود و اعضای خانواده، دوستان، آشنایان و نیز مقامات کنترل رسمی مانند پلیس و قاضی او را مظنون، معتاد و ... مینامند. در نتیجه او را بیشتر از دیگران مورد توجه قرار میدهند یا او را منزوی و طرد میکنند.
درنهایت شخص معتاد آن تعاریف و برچسبها را قبول میکند و با پذیرش آنها چارهای جز پیوستن به همگنان خود در گروههای معتاد ندارد. زیرا این گروهها از وی حمایتهای گوناگون خواهند کرد و ارزشهای مورد قبول او را تأیید میکنند و این گروهها فرد را علیه کسانی که وی را طرد کرده اند بر میانگیزد و نتیجه آن ارتکاب و بازگشت مجدد به اعتیاد خواهد بود؛ لذا برخی نتیجه میگیرند که از دست دادن شغل، طرد شدن و بد رفتاری خانواده میتواند سبب بازگشت به اعتیاد شود. برخی به تأثیر برچسب پر تکرار جرم و انحراف اشاره میکنند و برخی به از دست دادن شغل به دلیل اعتیاد اشاره دارند؛ لذا میتوان نتیجه گرفت که بازگشت براثر دریافت برچسب از جامعه است.
برای بررسی عوامل مؤثر بر بازگشت مجدد معتادان به اعتیاد از نظریه برچسب در کنار نظریههای ساختاری، کنترل اجتماعی، کنش متقابل، نیاز استفاده شده و سعی بر نگاه جامعی به مسئله بازگشت به اعتیاد است. نظریه برچسب تکرار اعتیاد را ناشی از دریافت برچسب از جامعه میداند.
دیدگاه ساختاری کارکردی، بازگشت مجدد به اعتیاد را ناشی از وضعیت ساختاری میداند. این دیدگاه سعی میکند کنش متقابل افراد و ساختار جامعه را با یکدیگر ارتباط دهد. مرتن عقیده دارد که جامعه، فرد را به کج رفتاری مجبور میکند. به نظر وی کج رفتاری حاصل فشارهای ساختاری اجتماعی خاصی است که افراد را به کج رفتاری وا میدارد.
شرایط ساختاری میتوانند پایگاهها و موقعیتهایی باشند که فرد در اختیار دارد مانند سن، سواد یا پایگاه شغلی و محل سکونت که شرایط محیطی خاصی را برای فرد فراهم میسازند و او را در محدودیتهای ساختاری قرار میدهند. به ویژه عامل سن در معتادان بازگشت کننده حائز اهمیت است؛ زیرا سن بالا درکنار سایر شرایط ساختاری وضعیت دشواری فراهم میسازد که فرد نمیتواند با آنها مقابله کند و ناچار به ترک است.
درحالی که سن کم و جوان بودن چنین تأثیر ساختاریای برافراد ندارد و لذا کمتر برای ترک اقدام میکنند؛ لذا شرایط ساختار اجتماعی بر رضایت اجتماعی تأثیر دارد.
از دیدگاه نظریه پردازان هنگامی که برای افراد معتاد وسایل همسازی با محیط براساس معیارهای اجتماعی کافی نباشد این افراد نمیتوانند برای رسیدن به اهداف خود موفق شوند و خرده فرهنگی را جایگزین فرهنگ جامعه میکنند که اعتیاد را برای آنها موجه میکند و سبب تکرار اعتیاد میشود.
از دیدگاه کلد وارد و اهلاین در رابطه با توزیع نابرابر فرصت ها، معتادانی که خود را برای به دست آوردن فرصتهای مختلف در زندگی ناتوان میبینند، ولی شایستگی لازم را دارند، احساس تبعیض میکنند و تمایل بیشتری به ارتکاب اعتیاد دارند. ازدیدگاه ما تزا به فنون خنثی سازی میپردازد.
به نظر وی برای افراد معتاد به تدریج تقید اخلاقی به نظم قانونی خنثی شده و آنها یک نوع ساخت زبانی را میآموزند که آنان را قادر به توجیه رفتار بزهکارانه میکند؛ مانند انکار مضر بودن اعتیاد به مواد مخدر یا اینکه اعتیاد به مواد مخدر به صورت تفننی اشکالی ندارد و فرد به اعتیاد ادامه میدهد.