وزیر علوم: دانشگاه‌ها ملزم به تامین اسکان استادان هستند پیشرفت ۲۲ درصدی باغ رویش در مشهد | ۳ هکتار فضای سبز تا شهریور ۱۴۰۴ افتتاح خواهد شد مصاحبه داخلی آزمون اعزام فرهنگیان به خارج از کشور لغو شد رئیس شورای عالی استان‌ها: پاسخ اسرائیل را به‌گونه‌ای خواهیم داد که در تاریخ ثبت و ضبط شود عضو شورای اسلامی شهر مشهد: مهم‌تر از موشک، داشتن این ملت است رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: روزی که ملت ایران به پا خیزد، اثری از رژیم صهیونیستی باقی نخواهد ماند رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: همه ظرفیت‌های شهرداری مشهد برای مقابله با تهدیدات احتمالی فعال شوند قیمت جهانی نفت امروز (دوشنبه، ۲۶ خرداد ۱۴۰۴) اعلام شد | برنت ۷۴ دلار و ۹۴ سنت شد تعطیلی موقت پارکینگ‌های حرم مطهر رضوی (۲۵ خرداد ۱۴۰۴) ترافیک در جاده‌های خراسان رضوی سنگین و پرحجم است (۲۵ خرداد ۱۴۰۴) برگی از تاریخ مقاومت مشهدی‌ها در برابر هجوم بیگانگان در سال ۹۱۴ خورشیدی | بیگانگان و حسرت عبور از دروازه‌های مشهد شایعه حمله هوایی به سبزوار کذب است فرماندار مشهد: سفر‌های زمینی به مشهد افزایش یافته است | مشکلی بابت اسکان مسافران نداریم بازدید سرزده استاندار خراسان رضوی از فرودگاه بین‌المللی مشهد (۲۵ خرداد ۱۴۰۴) بازدید فرماندار مشهد از پمپ‌بنزین‌های مستقر در محور‌های مشهد به چناران | سوخت‌گیری عادی خودرو‌ها در جریان است عضو شورای اسلامی شهر مشهد: ما اهل پناهگاه نیستیم، وسط میدان منتظر فرمان ولی امر مسلمین می‌مانیم عضو شورای اسلامی شهر مشهد: امیدوارم وعده صادق سه مستمر و قوی‌تر باشد عضو شورای اسلامی شهر مشهد: جمهوری اسلامی ایران دست برتری آتش را دارد مشهدالرضا (ع) و روز‌های تاریخی پیش رو
سرخط خبرها

دویدن با« دکتر ماریو» در خیابان حسرت ها

  • کد خبر: ۱۲۱۳۰۴
  • ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۰
دویدن با« دکتر ماریو» در خیابان حسرت ها
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

چند پله را که می رفتی پایین، از همه چیز چربی می چکید. چند میز و صندلی چرک مُرد و چربی گرفته و آدم هایی که از شلوغی خیابانی که من نامش را گذاشته بودم، «خیابان حسرت ها» ،عبور کرده بودند و خودشان را رسانده بودند به کوچه ای پرماجرا. من چیزی از آن کوچه در خاطرم نیست، آن کوچه با تصویری دیگر در ذهنم ثبت شده است.

همه آدم ها از کارمندهای بانک های پرشمار « خیابان حسرت ها»، دست فروش های سراب تا قاب سازها و مهرسازهای کوچه و زائران خسته یا تازه به مشهد رسیده، از سرما و گرما پناه آورده بودند به دو سیخ کوبیده و گوجه و نان تازه سنگکِ کبابی خسروی در کوچه شاهین فر.

کبابی خسروی اگرچه در کوچه شاهین فر بود اما من در خیابان دیگری ثبتش کرده ام، آن خیابان همان خیابان حسرت ها، خیابان سعدی بود با ویترین های پر زرق وبرقی که کشتی گیران و فوتبالیست ها را رنگی و سیاه وسفید نشان می داد و می شد ساعت ها به رنگ های زمین چمن و لباس بازیکنان و شادی تماشاگران خیره شد.

بعدها با آمدن میکرو و سگا و پلی استیشن این حسرت عمیق تر شد. من زمان های زیادی را با «ماریو» در خیابان سعدی قارچ خورده ام یا به قدرت پای «روبرتو کارلوس» در فیفا ۹۹ خیره شده ام، من حتی با «سونیک» در کوچه هایی که سعدی را به مدرس می رساند، دویده ام.

یابان سعدی با دوچرخه فروشی شروع می شد و بعد می شد در «مهتاب» و کتاب فروشی هایش گم شد و عطر پیراشکی فروشی کنار پاساژ را تا شب تحمل کرد، اما این خوشی ها برای کودکان دردناک بود، گناه گریه کودکان دهه شصت و هفتاد مشهدی و حتی کودکان مسافر، بر گردن خیابان سعدی است. این گریه ها همان گریه هایی است که شیخ اجل خودش وصف کرده:

«هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند»

سال هاست هر زمان به بهانه ای راهم می افتد به سعدی گوش تیز می کنم تا آن گریه ها را بشنوم. در کوچه شاهین فر بو می کشم تا عطر کباب کوبیده کودکی را دوباره حس کنم. کوبیده ای که دیگر هیچ زمان طعمش تکرار نشد، طعمی که مطمئن نیستم از ترکیب جادویی آن کبابی بود یا حس خوش بینی کودکانه.

کبابی خسروی مثل آدم های زیادی، سعدی غرق در ال ای دی های غول پیکر، ایکس باکس و پلی استیشن ۵ و ضبط هایی با صدای گوش کرکُن را ندید.

کبابی خسروی ابتدای زوال سلسله کاست ها و آغاز سلطنت سی دی برای همیشه مثل دودی از دودکش کبابی خارج شد و گم شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->