هشدار سازمان بهداشت جهانی در مورد خطر وقوع پاندمی جدید ورود ۵۴ هزار و ۲۵۹ زائر در تاسوعا و عاشورای حسینی از طریق پایانه‌های مسافربری به مشهد قیمت بلیت پرواز نجف-تهران به ۱۲ میلیون تومان رسید گذرنامه زیارتی اربعین چندروزه صادر می‌شود؟ + جزئیات پلمب یک واحد صنفی به‌دلیل عرضه مرغ تاریخ‌گذشته در سبزوار (۲۷ تیر ۱۴۰۳) بازرس کل خراسان رضوی: سیل ۲۶ اردیبهشت مشهد با قصور همراه بوده است اشک‌های پسر ۱۹ ساله‌ای که یک نفر را در مشهد به قتل رساند + عکس ترفندهای تمیز کردن خانه چرا مردان نباید مجرد بمانند؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٢٧ تیر ١۴٠٣) | بارش رگباری باران در نیمه شمالی استان در اواخر هفته مصرف بی‌رویه‌ مُسکن‌ها می‌تواند برای بدن مضر باشد وزارت بهداشت: طی ۲ سال گذشته، ۲ هزار پزشک به مناطق محروم اعزام شدند خبر جدید از واریز وام ۳۰ میلیون تومانی به حساب بازنشستگان تامین اجتماعی (۲۷ تیر ۱۴۰۳) انتشار کلید اولیه کنکور‌ها و دفترچه سؤالات خارج‌ازکشور (۲۷ تیر ۱۴۰۳) تأخیر چهارساعته پرواز مشهد_کیش (۲۶ تیر ۱۴۰۳) کشف بزرگ اموال سرقتی در مشهد | ۲۱۵۰ کیلو کابل سرقتی برق و مخابرات در روز‌های گرم تابستان چند لیوان آب بنوشیم؟ پیش‌بینی رگبار باران و رعدوبرق در برخی استان‌ها طی ۵ روز آینده (۲۷ تیر ۱۴۰۳) کدام نان‌ها ماندگارتر هستند؟ آیا نگهداری نان در فریزر کار درستی است؟ ۸۲ درصد مادران باردار در خراسان رضوی زیر پوشش مراقبت‌های بهداشتی هستند
سرخط خبرها

برشی کوتاه از مراسم زنانه در ایام ماه محرم در گوشه و کنار شهر

  • کد خبر: ۱۲۱۵۸۵
  • ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۸
برشی کوتاه از مراسم زنانه در ایام ماه محرم در گوشه و کنار شهر
می‌خواهم شما را مهمان کنم به آشنایی با چند روایت از مراسم عزاداری که زنان در آن نقش اساسی داشتند.

حمیده وحیدی | شهرآرانیوز - امسال در تعطیلی روز‌های تاسوعا و عاشورا با خودم فکر کردم چگونه چهره زنانه مراسم عزاداری اباعبدا... (ع) را نشان دهم. برخی‌ها معتقدند هیئت بانوان هنوز رنگ و بوی زنانه نگرفته و برای این کار بیشتر باید در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر قدم زد و نشانی از یک روضه خانگی گرفت. اگرچه ممکن است این مسئله در مناطق مختلف شهری متفاوت باشد، نام و نشان دلدادگی به زینب (س) همه‌جا هست. اکنون می‌خواهم شما را مهمان کنم به آشنایی با چند روایت از مراسم عزاداری که زنان در آن نقش اساسی داشتند.

قرار ما زیر درخت توت

حوالی حاشیه کمربندی شهر، آنجا که برای پیدا کردن آدرسش ناچار می‌شوم دو سه مرتبه تماس بگیرم، در کنار یک زمین خاکی که سال‌ها بی‌استفاده مانده است، تعدادی از بانوان زیر درخت توت تکه فرشی پهن کرده‌اند و تکیه داده‌اند به دیوار بتنی بلوکه‌ای که رویش نوشته است: زمین وقفی است. مشغول صحبت درباره شام هیئت کوچکشان هستند. مامان محترم که بزرگ‌تر این بانوان است، در خانه‌اش را باز کرده و فرش‌ها را از گوشه حیاطی با دیوار‌های سیمانی به دست شوهرش عمو‌اصغر می‌دهد تا در وسط زمین خاکی پهن کنند.

۱۰ روز از شروع مراسم گذشته است و همه هزینه‌ها با نذورات مردمی می‌چرخد. خواهران محمدی آشپز برنامه‌شان هستند. نجمه رستمی مسئول هیئت است که یک سال تلاش کرده است بتواند یک برنامه خوب در منطقه راه بیندازد. از نان و پنیر سبزی شب گذشته در یخچال باقی مانده است. همان را می‌آورند.

کمی آن طرف‌تر، چند نوجوان مشغول درست کردن چند خیمه با چادر مشکی هستند. وضعیت اقتصادی مردم چندان کشش خرید پارچه مشکی بیشتر را ندارد. به همین دلیل، روی میز‌ها را با روسری‌های زنانه مشکی پوشانده‌اند، اما باغچه خوش‌عطر ریحان در کنار ایستگاه صلواتی‌شان چیز دیگری می‌گوید. زیر درخت توت می‌نشینم. یک لیوان بزرگ چای پیش رویم می‌گذارند. در بین جمعیت زنان گم می‌کنم کدام دو نفر خواهر بودند. روز عاشوراست. ۱۰ روز از سال اول هیئت زنانه‌شان گذشته است. یک نفر می‌گوید: برای اربعین برنامه‌ریزی کنیم.

چای‌ریز حضرت در موکب

برشی کوتاه از مراسم زنانه در ایام ماه محرم در گوشه و کنار شهر

وسط شهر ترافیک است. تابلوی بالای موکب «روضةالشهدا» نصب شده است. زن‌ها در صف مجزایی ایستاده‌اند. دو خانم چای نذری پخش می‌کنند. آن طرف، اطراف موکب جمعیت ایستاده است. یک خانم می‌گوید می‌تواند بیاید و چند استکان هم او بریزد. خانم صفایی، مسئول بخش خواهران، می‌گوید اشکالی ندارد و کتری را به سمتش می‌گیرد. دختر‌جوان روسری‌اش را جلو می‌کشد. نیت می‌کند. دست می‌برد و با کتری چند چای می‌ریزد. بعد استکان چایش را می‌برد. بانوانی که در مجموعه پذیرایی بخش بانوان هستند هر کدام در سطح عالی مدرک دارند. یک نفر وکیل است، یک نفر پزشک. هرکدام قصه‌ای دارد که مسیرش را به این سمت کشیده شده است.

موکب شلوغ است. دختران زیادی روی صندلی‌های روبه‌رو نشسته‌اند و صدای روضه سیدالشهدا پخش می‌شود. فضا را برای گفتگو مناسب نمی‌بینیم. به نظرم می‌آید باید گفتگو را به وقتی دیگری بیندازم. همه بانوان خادم امام حسین (ع) جایی دستشان بند است. پذیرایی از سیل جمعیت بانوان را خانم صفایی به عهده دارد. در همان حین، یک نفر ظرف‌های شله‌زرد نذری می‌آورد.

خانم صفایی که در اصل مادر موکب است، جلو می‌رود. مادری می‌کند و ظرف‌ها تقسیم می‌کند. شماره‌های تماسشان را می‌گیرم. تصمیم می‌گیرم یک روز با بانوان این موکب بیشتر آشنا شوم. هر جا حرف امام حسین (ع) باشد همان‌جا یک موکب است.

بیرون، جلو موکب، شمایل ضریحی درست شده است. خانمی را می‌بینم که کنارش ایستاده است و دعا می‌خواند. همان‌جا ذکر یا‌زینب (س) عطر خوشی به فضا می‌دهد. یک نفر بین مردم نذری پخش می‌کند.

روضه دو نفره دیگ سیصد نفره

برشی کوتاه از مراسم زنانه در ایام ماه محرم در گوشه و کنار شهر

وارد حیاط که می‌شوم، پیدایش نمی‌کنم. چشم می‌چرخانم. کنار دیگ نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشوراست. باغچه سرسبزش به چشمانم چشمک می‌زند. زودتر از دیگ شله‌زرد به آن سری می‌زنم. هنوز به چهل سال نرسیده است. این اولین دیگ شله‌زردی است که در زندگی درست کرده است، آن هم بعد از فوت مادرش. می‌گوید: نذر مادرم است که ساکن شهر بروجرد بود. مادرم هر تاسوعا نذر داشت، مثل امروز.

خواهر‌هایم دست‌به‌کار شدند. فاصله زیاد است من نمی‌توانستم بروم. دلم روز تاسوعای بروجرد را خواست. برای همین، دست‌به‌کار شدم. صدای تلفن همراهش را بیشتر می‌کند. مداح «به تو از دور سلام» می‌خواند. اشک می‌ریزد. روضه‌اش پرسوزوگداز است. می‌پرسم: چند کاسه شله‌زرد آماده کرده‌ای؟ می‌گوید: سیصد تا. دلش گرفته است. برای همین روضه و نذری‌اش یک‌نفری است. می‌گذارم به حال خودش باشد. یک گوشه باغچه می‌نشینم و به روضه اش نگاه‌ می‌کنم.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->