بر اساس چند ترانه كُردى
باز آفرينى و تنظيم: آرش گوران
نوازندگان
كمانچه: سامان صمیمی
فلوت: شقایق صادقیان
كلارينت: داریوش بیژنی
فاگوت: امیرحسین محمدیان
هُرن: مهسا یوسفی نژاد، ليلا بازغى
دف و دايره: حسین رضایی نیا
ويلن: ميثم مروستی، سامان صميمى،نیلوفر محبی، رایین نورانی، امین عطایی، نگار فرجی
ويلن آلتو: میثم مروستی، دانيال جورابچى، امین عطایی، نگار فرجی،
ويلنسل: مهدی عبدی، یاسمن کوزه گر
كنترباس: هادی اسماعیلی
تنبك: همايون شجريان
شیرینە سەوزە دانەی هەناری
[ای دختر شیرین سبزه رو که همچون دانهی انار شیرینی]
کیژە جوانەکەی نێو کوردەواری
[ای بانوی سرزمین و دیار کردستان که سرشاری از زیبایی]
پێم بڵێ لهسهر چی له من بێزاری
[بگو چرا ازمن بیزاری]
کیژه کوردهکهی شیرینتر له مانگ
[ای بانوی کرد زیباتر از ماه]
پهری ناگا پێت به بڕۆ و برژانگ
[پری هم زیبایی مژه و ابروانت را ندارد]
پڕچی دهرێژت به وێنهی ڕهش مار
[سیاه زنجیر گیسوانت همانند مار سیاه]
به سهر ناو شانتا هاتونته خوار
[بر شانه هایت ریخته اند]
شیرینە سەوزە دانەی هەناری
[ای دختر شیرین سبزه رو که همچون دانهی انار شیرینی]
کیژە جوانەکەی نێو کوردەواری
[ای بانوی سرزمین و دیار کردستان که سرشاری از زیبایی]
پێم بڵێ لهسهر چی له من بێزاری
[بگو چرا ازمن بیزاری]
چهند شاران گهڕام چهند خاکهساری
[به چندین شهر و دیار رفتم]
بووم به شوانهکهی حهق نادیاری
[اهمانند چوپانی رنج بر باد و ناشناس]
به بۆنهی تووه لهم شاره وێڵم
[به خاطر توست سرگشته و آواره ی این شهر و دیارم]
کهی دڵم دێڵێ تۆ به جێ بێڵم
[مگر دلم میگذارد تو را تنها گذارم]
شیرینە سەوزە دانەی هەناری
[ای دختر شیرین سبزه رو که همچون دانهی انار شیرینی]
کیژە جوانەکەی نێو کوردەواری
[ای بانوی سرزمین و دیار کردستان که سرشاری از زیبایی]
پێم بڵێ لهسهر چی له من بێزاری
[بگو چرا ازمن بیزاری]
همایون شجریان در توضیح انتشار این قطعات در اینستاگرام نوشته است:
«با درود بر شما مهربانان عزیز، اجرای دو تصنیف «مینا جان» و «شیرینه سوزه» به زبان کُردی، شرحی دارد که در این نوشته به اختصار به آن میپردازم. در سال ۲۰۰۸ میلادی افتخار این را داشتم که زیر سایه پدر و در رکاب گروه آوا برای اجرای کنسرت به سلیمانیه عراق سفر کنم. در آنجا مهماننوازی و مهربانی بیدریغ مردم و اصحاب هنر در لحظه لحظه سفر همچون گرمای جانبخش آفتاب شامل حال ما بود و جز قدردانی و تشکری ساده، کاری از دستمان برنمیآمد.
از همان روزگار، دوستی پرمهری میانمان شکل گرفت که تا امروز نیز با من و همراه من است. خاطرات خوش آن سفر هرگز در خاطرم رنگ نباخت و باعث شد در سال ۲۰۱۲ و این بار برای اجرای برنامهای به همراهی ارکستری متشکل از هنرمندان و نوازندگان سلیمانیه برای بار دوم به این شهر سفر کنم.
پس از این همکاری، از سوی دوستان عزیزم، ایده اجرای دو تصنیف موسیقی کُردی مطرح شد که با کمال میل آن را پذیرفتم، از آنجایی که آشنایی بسیار اندکی با برخی واژگان این زبان زیبا و کهن داشتم و از بیان نادرست واژگان و دگرگون شدن معنا و تغییر حس و حال هراسان بودم، بر آن بودم که همانند تصنیف «رو سر بنه به بالین» که توسط پدر اجرا شد، این دو تصنیف را با شعر فارسی بخوانم تا بتوانم از عهده اجرای درخور آن برآیم اما سخن دوستان دستاندرکارم این بود که برایشان اجرا با زبان کردی، ذوقی دو چندان دارد و من نیز در نهایت گردن بر این امر نهادم و تصمیم گرفتم با درک کردن معنای شعر در ذهنم، کار را به زبان کُردی اجرا کنم و امیدوارم که در نگاه پرمهر شما، در اجرای این آثار سربلند باشم.
این دو اثر از صمیم قلبم و با تمام وجودم تقدیم به همه شما علاقهمندان عزیز، به ویژه عزیزان کُردزبانم در ایران و در سراسر این دنیای پهناور. امیدوارم جسارتم در اجرای اینگونه آثار را به پای عشق بیاندازهام بگذارید. عشق به موسیقی، عشق به ایران، با تمام شهرها و زبانها و گویشهایش.»