احداث بزرگ‌ترین حسینیه خراسانی‌ها در کربلا | پروژه‌ای که ۷۰سال از وقف آن می‌گذرد استانداری بازوی حکومت و مجرای حکمرانی اسلامی است | توجه به ترویج فرهنگ امام رضایی در نسل جوان چگونه نماز باران بخوانیم؟ به‌کارگیری اساتید فاقد مجوز رسمی برای تدریس علوم و معارف دفاع مقدس در دانشگاه تخلف است مشهد، میزبان اجلاس بین‌المللی تجلیل از پیرغلامان و خادمان حسینی آیا می‌شود بدهی شهریه مدرسه را در محاسبه خمس لحاظ کنیم؟ سردار غیاثی: همه تلاش نیروهای مسلح در جهت قدرتمندشدن است ثبت شخصیت علامه طباطبائی در یونسکو | بزرگداشت علامه در سطح جهانی فاطمه(س)، حلقه وصل امت، نبوت و رسالت احیا و فعال‌سازی جشنواره‌ها در مساجد فتوای مفتی عربستان سعودی درباره حکم شرعی بازدید از موزه مصر آغاز اجرایی‌شدن طرح ملی حفظ قرآن اهدای کتاب دست‌نویس بانوی تونسی به حرم مطهر امام رضا(ع) جزئیاتی از مراسم تشییع و تدفین پیکر «سیدمحمد موسوی‌سجاسی»، مداح اهل‌بیت(ع) ضرورت توجه به مهدویت با نگاه جهانی تصمیم جدید عربستان در اعزام سفر حج موزه دفاع مقدس مشهد، شاهکار شهرداری و شورای شهر است کرامتی عجیب از شیخ حسنعلی اصفهانی
سرخط خبرها

غیر تو یاری ندارم

  • کد خبر: ۱۲۷۰۹۱
  • ۰۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۷
غیر تو یاری ندارم
غلامرضا بنی‌اسدی - روزنامه نگار

حکایتی است ما را با شما حضرت سلطان! حکایتی است که اگر نه سطر به سطر، که حرف به حرفش را هم بخوانند، خواهند دید که ما را جز سایه لطف شما بر سر نیست. هرچه داریم از شماست و در سلطنت حضرتتان به «نفی سبیل» رسیده‌ایم و سلطه هرچه غیر شماست، بر زمین نهاده‌ایم‌ای حجت خدا. همه سلطان‌ها تاج از سر برمی‌دارند، وقتی نام سلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) به میان می‌آید. باید هم چنین شود که هیچ سری را سودای همسری نمی‌ماند.

حتی خورشید که می‌خواهد طلوع کند، اول به سلام شما می‌آید که «شمس‌الشموس» هستید. نفس‌ها در حضرت شما تازه می‌شود که «انیس‌النفوس» هستید. ما همه آدم‌هایی که بر این جغرافیا نمازمان را تمام می‌خوانیم و همه آنانی که در حسرت سعادتی چنین، گاهی به این سرای می‌آیند، آفتاب‌نشین حضرت شماییم.

آفتاب‌نشین به همان معنای زلالی که در روستای فطرت همه‌مان تعریف می‌شود؛ کسی که از خود آب و زمین ندارد و در آفتاب می‌نشیند تا صاحب زمینی او را به خدمت بگیرد. ما هم از خود هیچ نداریم، هیچ! هرچه هست، شمایید و ما آمده‌ایم و آماده‌ایم که در آستان شما خادمان آفتاب‌پیشانی‌ای باشیم که شب‌ها را هم روز می‌بینند و در خدمت میهمانان شما قامت دوتا می‌کنند.

من شما را «آقای من» می‌خوانم. او هم به همین عنوان شما را می‌خواند و ایشان نیز. همه شما را «آقای من» می‌خوانیم؛ عنوانی اختصاصی که به خود من تعلق دارد، اما این خوانش می‌شود ترجمان کثرت در وحدت؛ می‌شود رسمی که ما را به توحید ناب می‌رساند. زیستن در دایره وحدانی حضرت احدیت که شما را حجت بالغه او می‌دانیم.

آقای من! این فقط حرف من نیست. حرف ما آدم‌ها هم نیست. حرف از دل برآمده همه جانداران است. مگر آهو‌ها کم از آدم‌ها قصه دارند در این حوالی؟ مگر حکایت کبوتر‌ها که در طواف مدام جان می‌گیرند، کم از کودکانه‌های ماست؟ من حتی می‌گویم ذراتی که کنار هم نشستند و خشت شدند در بنای حرم، در این حال و اشتیاق با ما شریک‌اند. اگر نبودند، از راه‌های دور سوار باد نمی‌شدند تا در این سرزمین فرود آیند و ذره‌ای از خشتی شوند که در این سرای، بنایی را محکم می‌کند.

آقای من! هرچه زیبایی است، از شماست. جز شما هیچ است. حرف به حکایت تبدیل‌شده ما همان است که شاعری شوریده‌حال در هوای حرم خواند؛ «ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم / تا قیامت‌ای رضاجان سر ز خاکت برندارم» دلیل این را هم روشن گفت و به صدای بلند می‌خوانیم؛ «غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم / گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم» همه حرف ما در امروز و فردا‌هایی که می‌رسند از راه، اعترافی است صادقانه و خواهشی عاشقانه که؛ «تو خوبی من بدم به این در آمدم/ به جان فاطمه مکن مولا ردم/ علی موسی‌الرضا علی موسی‌الرضا...»

آقای من! حکایتی است همه ما را با شما که هزاربار هم که خوانده شود، نامکرر است. پر از لحظات ناب و بکری است که حیات را از نو معنا می‌کند، که زندگی زیستن در حضرت شماست.

بهشت اینجاست و هرچه جز این باشد، حیات نیست، حتی اگر در حیاط‌های دور و نزدیک نقشی از زندگی داشته باشد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->