سرعت گردش پول تعداد دفعاتی است که پول در یک دوره زمانی معین دستبهدست میشود. به بیان سادهتر، گردش پول تکرار ثابت و یکنواخت یک فرایند اقتصادی است، کالا همواره در دست فروشنده و پول بهمنزله وسیله خرید در دست خریدار. پول کالا را از خریدار به فروشنده انتقال میدهد و خود از دست خریدار خارج میشود و در دست فروشنده قرار میگیرد تا باز همان روند را با کالایی دیگر از سر گیرد. به این تعداد دفعات دستبهدست شدن پول در یک دوره زمانی معین، گردش پول گفته میشود.
سرعت گردش پول یکی از متغیرهای مهم در اقتصاد است که روی تورم، تولید و حتی حجم پول در گردش اقتصاد هر کشور، اثرات مهمی را بر جای میگذارد. این متغیر بهواسطه ارتباط پیچیده و کاملا متقابل عوامل اقتصادی با یکدیگر میتواند بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی تأثیرگذار باشد یا از آنها تأثیر پذیرد. تصور اینکه یک برگ اسکناس یا یک برگ چک با چه سرعتی دستبهدست میشود، کار مشکلی است، اما میتوان متوسط سرعت گردش یا تعداد دفعاتی را که یک واحد پول برای خرید کالاها یا خدمات نهایی در سال دستبهدست میشود، محاسبه کرد. سرعت گردش پول در صورت ثبات حجم پول تابعی مستقیم از تولید است؛ بنابراین با افزایش تولید، سرعت گردش پول افزایش مییابد و کاهش تولید به کاهش سرعت گردش پول منجر میشود. با این حال ریشههای افزایش سرعت گردش پول در اقتصاد ایران را باید در چیزی غیر از تولید جستوجو کرد. در همین راستا با نگاهی گذرا به آمار بانک مرکزی از حجم نقدینگی و حجم پول بهراحتی میتوان به تأثیرپذیری سرعت گردش پول از تغییرات حجم پول در سالهای ۱۳۷۷ تاکنون پی برد. مطالعاتی که ادارهکل امور اقتصادی استان مرکزی در اینباره انجام داده است، نشان میدهد گردش پول در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ تقریبا ثابت بوده، اما پس از سال ۱۳۷۷ این روند روبهرشد بوده است. سرعت گردش پول و نقدینگی در کشور بین سالهای ۵۷ تا ۹۴ محاسبه شده است و نتایج بهدستآمده نشان میدهد که نوسانات محدود سرعت گردش پول و نقدینگی در بازه زمانی ۵۷ تا ۷۷ و نوسانات شدیدتر از سال ۷۷ به بعد است. نکته جالب توجه این است که سرعت گردش پول در شرایط رکود اقتصادی خیلی مشهودتر است. این افزایش در اثر رشد کمتر حجم پول نسبت به رشد تولید ناخالص اسمی رخ داده است و ریشهای در افزایش تولید ندارد. نرخ بالای بهره بانکی و تبدیل پول به شبه پول را میتوان عامل اصلی این افزایش نقدینگی دانست. از فاکتورهای تأثیرگذار بر سرعت گردش پول حجم پول است. تقاضای واقعی برای پول تابعی مستقیم از حجم پول است، یعنی با افزایش حجم پول با فرض ثبات سطح قیمتها، تقاضای پول افزایش و با کاهش آن کاهش مییابد. از طرفی با تأثیرپذیری سرعت گردش پول از تقاضای پول میتوان نتیجه گرفت که با افزایش حجم پول، سرعت گردش آن کاهش و با کاهش حجم پول سرعت گردش افزایش پیدا میکند؛ بنابراین بر اساس رابطه مقداری پول ارتباط معکوس بین سرعت گردش پول و حجم پول وجود دارد. با پذیرش اثر نرخ بهره در تشکیل شبهپول میتوان به علل افت سرعت افزایش حجم پول عمدتا از آغاز دهه ۹۰ پی برد. با افزایش نرخ بهره بانکی تمایل مردم به سپردهگذاری افزایش پیدا میکند که خوشبختانه با تدبیر بموقع در کنترل نرخ بهره بانکی این امر کمتر حس میشود، البته لازم به توضیح است که رابطه صحیح بین دریافت و پرداخت بهره بانکی وجود ندارد که میباید این امر مهم را بانک مرکزی بررسی کند؛ بنابراین اعمال سیاستهای حمایتی در رابطه با تولید میتواند راهکار مؤثری در شرایط فعلی اقتصاد کشور برای افزایش تولید ناخالص باشد. در این رابطه افزایش تولید در کشور از طریق حمایت از تولید داخلی مانند سهم ۳۰ درصدی بخش تولید از درآمدهای حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، کاهش واردات بهویژه مشابه تولید داخلی و نیز اجرای کامل سیاستهای اقتصاد مقاومتی میتواند کارگشا باشد.